زهرا شجاعی در حال حاضر به عنوان مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان در هیائت دولت حضور دارد همواره در سخنان خود بر شایسته سالاری تاکید می کند و معتقد است نگاه جنسیتی به زن
کد خبر: ۲۰۵۷۸
باید تغییر کند. جایگاه زن در جامعه پس از انقلاب اسلامی ، مشکلات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی زنان ، نتایج و پیامدهای افزایش ورود دختران به مرکز آموزش عالی ، بالا رفتن سن ازدواج ، بیمه زنان خانه دار و... از موضوعاتی است که در گفتگو با زهرا شجاعی به آن پرداخته ایم . آنچه در پی می آید، حاصل این گفتگوست .

وضعیت زنان را، بویژه در جامعه پس از انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی می کنید؛
شاید یکی از برکات و دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی را بتوان ارائه تعریف درست و منطقی و تبیین دقیق و علمی اسلامی از جایگاه و نقش زن در جامعه دانست ، بدین معنا که در مرحله تاسیس و تکوین نظام ، نگرش الهی حضرت امام (ره) نسبت به زن سبب شد در مقدمه قانون اساسی به مساله زن در نظام جمهوری اسلامی توجهی دقیق صورت گیرد و بر این اساس ، به لحاظ تئوری ونظری جایگاه زن طی سالهای بعد بخوبی تبیین شد، اما باید بگویم زنان هنوز به موقعیت و جایگاه مطلوبی که انتظار می رود در یک نظم برخاسته از اندیشه های وحیانی تبیین شده باشد، نرسیده اند. گرچه گامهای بزرگی دراین مسیر برداشته شده و راههای بسیار مثبتی در این زمینه طی شده است .
مهمترین مشکلات پیش روی زنان بویژه در عرصه های فرهنگی و اجتماعی را در چه می بینید؛
براساس تحقیقاتی که مرکز امور مشارکت زنان در سالهای اولیه شروع کارش انجام داد، بیشترین مشکل و اولویت مسائل زنان ، مسائل فرهنگی بود؛ یعنی آنچه ریشه در رسوبات ذهنی و اندیشه های افراد جامعه ، سیاستگذاران و برنامه ریزان کشور وجود داشت اکنون باید گفت متاسفانه با وجود تحولاتی که اول سخن بدان اشاره کردم ، هنوز برخی نگرشهای منفی و متحجر و بینش های غلط و بی توجهی به تحولاتی که امروزه در دنیای معاصر به وجود آمده ، زنان را بیش از دیگر اقشار جامعه تحت تاثیر قرار داده است ؛ یعنی در جامعه هنوز به زنان به عنوان شهروند درجه دوم ، جنس ضعیف و... نگریسته می شود.
در عرصه مسائل اجتماعی و بویژه حقوقی ، چه مشکلاتی پیش روی زنان قرار دارد؛
در عرصه اجتماعی ، کمبود فضاهای تفریحی و فرهنگی خاص زنان کاملا مشهود است . زنان پس از انقلاب و بویژه در سالهای اخیر، رشد بسیاری در عرصه مشارکت اجتماعی داشته اند. بنابراین ایجاب می کند به تناسب ، مراکز فرهنگی ، تفریحی و امکانات مناسب را که ضرورتی اجتماعی است ، برای زنان ایجاد کنیم . متاسفانه این کار صورت نگرفته است . در یک نیازسنجی که از سوی مرکز امور مشارکت زنان انجام شده است و بزودی نتایج آن اعلام می شود، از 12هزار زن 15سال به بالا در مناطق شهری و روستایی کشور پرسیدیم که مهمترین خواسته ها و مطالبات آنها چیست . براساس نتایج این نیاز سنجی ، اولین مطالبه زنان کمبود فضاهای تفریحی و فرهنگی بوده است و نشان می دهد که روحیه اجتماعی ، یعنی جامعه پذیری زنان در دنیای امروز قوت یافته است ، اما لوازم ، امکانات و مکانیزم های لازم برای تقویت این جامعه پذیری برای زنان ایجاد نشده است .
زنان در بحث اشتغال با چه مشکلاتی مواجه اند؛
در بحث اشتغال نیز قوانین و مقررات مربوط به اشتغال ، متناسب با نگاه جمهوری اسلامی در ارتباط با زن و تاکیدی که نظام ما بر نقش محوری زن در خانواده دارد، طراحی نشده است . این مساله به بحث اصلاح قوانین و مقررات برمی گردد. به بیان دیگر، انتظار محیطهای کار و اشتغال ما از زنان این است که به عنوان یک نیروی کاری تمام وقت با توانایی های بالا و صرف انرژی و توان کاری به فعالیت بپردازند. از سوی دیگر، از همین زن ، در محیط خانه انتظار می رود مثل یک زن سنتی و خانه دار و تمام عیار و همسر و مادری کامل به همه وظایف نوشته و نانوشته قانونی و فوق قانونی بخوبی عمل کند. می گویم فوق قانونی ، چون زنان ما براساس روحیه عاطفی ، بزرگواری ، ایثار و منش زن شرقی وظایفی برعهده می گیرند که جزو وظایف قانونی آنها نیست و فشار مضاعفی به آنها تحمیل می کند. این هم یکی از مشکلات زنان ماست که الگوی مطلوب اشتغال زنان تدوین نشده است . شاید یکی از علتهای آن به ریشه های فرهنگی برگردد. خیلی علاقه مند نیستم از کلمه مردسالاری استفاده کنم ، چون از 2واژه مردسالاری و فمینیسم بیزارم ، اما می خواهم بگویم تفکر تفوق و برتری و رجحان یک جنس بر جنس دیگر به صورت ذاتی نه عرضی در فرهنگ و ادبیات ما وجود دارد و ما هاله ای از آن را در قوانین و مقررات هم می بینیم .
حضور اجتماعی زنان گرچه تاکید می شود، اما وقتی سخن از افزایش ورودی دختران به مراکز آموزش عالی است ، نگرانی هایی به وجود می آید. پیامدهای این مساله را چه می بینید؛
باید اول صورت مساله را تبیین کنیم و بعد به پیامدهای آن بپردازیم . سطح سواد زنان پس از انقلاب اسلامی بسیار افزایش یافته است ؛ به این معنا که میزان سوادآموزی زنان از 5/35 درصد در سال 1355 به 5/80 درصد رسیده است ، در حالی که در سال 1355 ، 9/58 دهم درصد جمعیت مردان با سواد بوده اند و در حال حاضر به حدود 89درصد رسیده اند. این آمار و ارقام نشان می دهد که رشد و آهنگ سواد آموزی زنان و اراده و عزم آنها برای سوادآموزی ، از مردان بیشتر بوده است . با وجود این ، در حال حاضر تعداد مردان باسواد از زنان با سواد بیشتر است . در ارتباط با بحث پوشش تحصیلی و آموزش عمومی هم تقریبا چنین وضعی مشاهده می شود که در حال حاضر سهم دختران در آموزش ابتدایی در آخرین آماری که آموزش و پرورش داده است ، 6/47 درصد و در مقطع راهنمایی ، 32/45 درصد است که در این 2مقطع هم آمار پسران بیشتر است . تعداد دختران ، در آموزش متوسطه نظری و پیش دانشگاهی 75/49 درصد است ؛ یعنی تقریبا به پسران نزدیک می شود و این مساله عوامل متعددی از جمله کمرنگ شدن نگرشها و ذهنیت های غلط و منفی را نسبت به دختران دارد. در بحث آموزش عالی نیز هنوز تعداد دانشجویان دختر ما از دانشجویان پسر کمتر است ، اما آنچه الان مطرح است ، افزایش ورودی های دختران ، مراکز آموزش عالی است . درباره علت آن نیز هنوز کاری تحقیقی ، علمی و جامع نسبت به عمل افزایش و رشد میزان دانش آموختگی زنان در همه سطوح انجام نشده است ، اما آنچه از مجموع مطالعات و اطلاعات می توان نتیجه گرفت ، این است که اعتماد به نفس و خودباوری در زنان ما بالا رفته است . فضای عمومی و فرهنگی کشور و نبود موانع ذهنی و فرهنگی از عوامل این رخداد است ، گرچه برخی براین عقیده اند که کمبود فضاهای تفریحی ، ورزشی و فرهنگی دختران فرصت کمتری برای دیگر فعالیت های اجتماعی آنان فراهم کرده و موجب شده است آنها به درس خواندن بیشتر روی آورند. دلیل دیگری هم که مطرح می شود، این است که علاقه و اشتیاق پسران برای ورود به بازار کار و مناسب نبودن تحصیلات دانشگاهی با بازار کار، سبب شده است پسران به تحصیلات دانشگاهی میل کمتری داشته باشند، اما درباره موفقیت تحصیلی دختران ، تحقیقی دیگر بیانگر این است که میانگین نمره دانشجویان دختر از پسر یک نمره بالاتر است . به عبارت دیگر، دختران از پسران درسخوان ترند.
پیامدهای این پدیده چیست؛
من فکر می کنم این پدیده فی نفسه رخداد مبارک و میمونی است ، چراکه افزایش دانش آموختگی هریک از افراد جامعه ، چه دختر و چه پسر منجر به رشد شاخص دانایی در جامعه می شود. بنابراین هرچه زنان ما تحصیلات بالاتری داشته باشند، رتبه کشور ما در دنیا از نظر توسعه یافتگی بالاتر می رود. دوم این که هرچه میزان سواد افراد جامعه بویژه زنان افزایش یابد، منابع انسانی ما به ثروت انسانی تبدیل می شود و نکته مهمتر این که حتی اگر مجموعه زنان کشور وارد عرصه فعالیت اقتصادی نشوند، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی ، داشتن یک جمعیت باسواد زن که بخواهند صرفا مادرانی باسواد باشند، به مراتب بهتر از داشتن مادرانی کم سواد و ناآگاه است . بارها گفته ایم شاید بتوان وجود مردان بی سواد را در جامعه تحمل کرد و از آنها در مجموعه برنامه ریزی های کلان کشور و فعالیت های یدی استفاده کرد، اما وجود یک زن بی سواد را نباید تحمل کرد، چراکه این زن می خواهد در خانه به فرزندش آموزش بدهد و او را تربیت کند. البته این که گفتم این پدیده ، پدیده مبارکی است ، شروطی دارد و شرط اصلی آن این است که ما دچار گزینه بی تصمیمی نشویم . برای این مساله باید برنامه ریزی کرد. یکی از پیامدهای رشد دانش آموختگی ، افزایش نرخ بیکاری زنان است . مفهوم افزایش نرخ بیکاری این است که جمعیت غیرفعال زنان ما به جمعیت فعال تبدیل می شوند. همان گونه که می دانید، طبق آمار 88درصد جمعیت زنان ما غیرفعال اند. منظور از غیرفعال ، یعنی زنان خانه دار، دانشجو، دانش آموز و افرادی که وارد بازار کار نشده اند و جمعیت فعال ، شامل جمعیت شاغل و بیکار می شود. افزایش نرخ بیکاری زنان ، نشان دهنده این است که جمعیت غیرفعال زنان ما به جمعیت فعال تبدیل شده اند. به عبارت دیگر، زنان در جامعه امروزی ما اعلام آمادگی می کنند که از این سرمایه برای رشد اقتصادی و اجتماعی و توسعه یافتگی استفاده شود. آنچه ما باید انجام دهیم ، این است که در به کارگیری نیروی انسانی براساس شایسته سالاری بهره گیریم و از ظرفیت زنان استفاده کنیم . ضمن این که در حال حاضر ضرورت اشتغال در میان زنان و انگیزه آنان برای ورود به بازار کار با گذشته بسیار فرق کرده است . شاید در گذشته زنان برای تفنن و پر کردن اوقات فراغت خود و شاید هم برای پرستیژ به بازار کار وارد می شدند، اما اکنون به دلیل مشکلات اقتصادی ، خانواده ها با یک حقوق اداره نمی شوند. از سوی دیگر، بالا رفتن میانگین سن ازدواج و تغییر ساختار جمعیتی ، در بحث ازدواج که فرصت و شانس ازدواج را برای همه فراهم نمی کند، باعث می شود در بحث اشتغال و بازار کار تبعیض جنسیتی را از میان ببریم و براساس شایسته سالاری درهای بازار کار را به روی زنان باز کنیم و اجازه دهیم هرکس می تواند خدمتی به نظام و جامعه بکند، وارد شود و مردان ما هم اطمینان داشته باشند زنها جای آنها را نخواهند گرفت .

گفتگو: زهرا عرب
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها