دکتر مارک کریسپین میلر(Mark Crispin Miller) استاد مطالعات رسانه ای در دانشکده فرهنگ و ارتباطات در گفتگو
کد خبر: ۱۸۸۵۸
با شبکه برون مرزی صدای جمهوری اسلامی ایران ، رفتار رسانه های آمریکا را به نقد کشیده است این گفتگو ازنظر خوانندگان گرامی می گذرد.
رسانه های امریکایی ادعا می کنند که مستقل عمل می کنند. شما این ادعا را چقدر قبول دارید؛
در کشور امریکا ادعاهای زیادی از سوی رسانه ها مبنی بر مستقل عمل کردن مطرح می شود؛ اما فکر می کنم اکثر امریکایی ها آن را باور نمی کنند؛ چون دلیلی برای باور کردن آن وجود ندارد. در یک کشور ستمگری مثل عراق ، رسانه ها مستقیما توسط دولت کنترل می شوند؛ اما در کشور امریکا یک موقعیت کاملا متفاوتی وجود دارد. در کشور ما نوعی کنترل دوفاکتو (بالفعل ) مشاهده می شود. بدین معنا که کنترل رسمی و مستقیم وجود ندارد. هم اکنون سالهای سال است که رسانه های خبری امریکا را تنها چند شرکت فراملیتی مثل مرداک ( Rupert Murdoch ) تحت کنترل دارند. هر یک از این شبکه های بزرگ دارای محصولات فرهنگی بسیاری از جمله روزنامه ، ایستگاه تلویزیونی ، ایستگاه رادیویی ، شرکتهای موسیقی و انتشارات و... است و برای این که به این حد برسند و بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند مجبور هستند تا می توانند به دولت نزدیک تر شوند. ما انتظار نداشتیم که در امریکا این گونه تسلط بر رسانه ها تنها به عهده چند شرکت تجاری باشد؛ بلکه می بایست متنوع تر بود و رقابتی عمل می کردند؛ اما به علت حذف نظارت دولتی ، این شرکتها بزرگتر و بزرگتر شدند و تسلط خود را بیشتر کردند و برای این که همچنان تسلط خود را بسط دهند و بزرگتر شوند و بر ثروت خود بیفزایند مجبور هستند که از دولت و سیاست های آن حمایت کنند و به همین دلیل ، هیچگاه سیاست های کاخ سفید و یا پنتاگون را زیر سوال نمی برند. این خلاف قانون اساسی امریکاست ؛ چراکه بنیادگذاران این کشور در قانون اساسی از آزادی بیان دفاع کرده اند. آنها معتقدند که آزادی بیان ، نوعی نظارت بر دولت و کمک به مردم برای اداره کشور است . بنابراین شما معتقد هستید که رسانه های امریکا حقیقت را بازگو نمی کنند و به نیازهای اجتماعی مردم پاسخ نمی دهند؛ قطعا آنها حقایق را بازگو نمی کنند. اجازه بدهید مثالی بزنم . من نمی دانم مردم ایران این گزارش را شنیده اند یا خیر، این که رئیس جمهور امریکا، جورج بوش به همراه وزیر دفاع دونالد رامسفلد در روز 6سپتامبر در مزرعه خود در تگزاس گفت : «من آدم صبوری هستم». وی این جمله را بارها تکرار کرد و سپس گفت قبل از آغاز حمله نظامی علیه عراق با متحدان خود مشاوره خواهیم کرد و تمامی مردم امریکا این خبر را شنیدند، چون بارها پخش شد. تقریبا در همان زمان امریکا به همراه نزدیک ترین متحد خود؛ یعنی انگلیس حمله گسترده ای را علیه تاسیسات دفاع هوایی عراق آغاز کردند. حمله بسیار وسیعی که حدودا صد جنگنده در آن شرکت داشتند. بسیار جای تعجب بود که تمامی رسانه های خبری جهان آن را منعکس کردند، اما حتی یک رسانه خبری هم در امریکا صحبتی از آن به میان نیاورد. رئیس جمهور کشور ما در همان زمان که می گفت قبل از حمله به عراق با متحدان خود مشاوره خواهم کرد، در همان زمان مجوز حمله نظامی علیه تاسیسات دفاع عراق را صادر کرده بود. این قصور و کوتاهی رسانه های امریکاست که تمامی اطلاعات مورد نیاز مردم را در اختیار آنها قرار نمی دهد تا بتوانند تصمیم های منطقی بگیرند. این موضوع فقط در زمینه جنگ صادق نیست ، که رسانه ها مردم را در بی اطلاعی قرار می دهند؛ بلکه هم اکنون سالهای سال است که رسانه ها تمامی مسائل سیاست خارجی و محیطزیست را بازگو نمی کنند. علت اصلی سرکوب و سانسور اخبار، دولت است و به همین خاطر رسانه ها انعطاف ناپذیر شده اند. یکی از شرکتهایی که بخش بزرگی از رسانه ها را تحت کنترل خود دارد، جنرال الکتریک است . این شرکت ، صاحب شبکه هایی مثل ان .بی .سی ،سی .ان .بی .سی .و.ام .اس .بی .سی است . این شرکت خود دارای سابقه بحث برانگیزی است . ژنرال الکتریک ، یک مقاطعه کار دفاعی است که درآمد کلانی از حملات نظامی عاید آن می شود و برای این که به این منافع برسد، اخبار را همسو با شروع جنگ پخش می کنند. این موضوع ، یکی از ضعفهای امریکاست که هر روز هم بدتر می شود و آزادی بیان را زیر پا می گذارد.
آیا خود مردم امریکا از این امر به طور کامل آگاه هستند یا خیر؛
سوال سختی است . آنها گاهی از بعضی مسائل مطلع می شوند. البته مجلات و روزنامه هایی هم هستند که سعی می کنند حقایق را فاش کنند؛ اما آنها محدود هستند. اکثر مردم امریکا سخت کار می کنند و زمان کافی برای دنبال کردن تمامی خبرها را ندارند. آنها برنامه های شبکه های اصلی تلویزیون را می بینند و روزنامه های محلی خود را می خوانند و بنابراین از بسیاری خبرها بی اطلاعند. بگذارید مثالی برای شما بزنم . اکثر مردم امریکا نمی دانند که ایران چگونه کشوری است . آنها نمی دانند که ایران کشوری روشن و متنوع است . آنها تنها این تصور را در ذهن خود دارند که ایران کشوری است که حامی شیعه های تندرو و افراطی است و در این زمینه متعصب عمل می کند و یکی از عوامل رواج چنین دیدگاهی ، صحبت های رئیس جمهور امریکاست که ایران را محور شرارت معرفی می کند. عامل دیگر آن ، قصور و کوتاهی رسانه هاست که تصویر درستی از وقایع و موقعیت های کشورها در اختیار مردم امریکا قرار نمی دهند. به نظر بنده کانادایی ها، انگلیسی ها و هندی ها تصویر دقیق تر با جزییات بیشتری را نسبت به ما امریکایی ها دریافت می کنند. به نظر می رسد که رسانه های امریکایی ، جورج بوش را با منشوری کاملا متفاوت نسبت به رئیس جمهور پیشین امریکا، بیل کلینتون می نگرند. در آن زمان ، رسانه ها توجه خود را به رسوایی های اخلاقی کلینتون معطوف کرده بودند، در حالی که هم اکنون نسبت به سیاست های خطرناک و اشتباه های جورج بوش ، سکوت اختیار کرده اند. چرا؛ این یک استاندارد دوگانه تعجب انگیز است . کلینتون تقریبا در تمام طول دوران ریاست جمهوری خود مورد آزار و اذیت و تعقیب رسانه ها قرار گرفت . تقریبا در مورد تمامی مسائل از او انتقاد شد، حتی در مورد چیزهایی که اتفاق نیفتاده بود، مخالفان و هم رسانه ها نسبت به وی موضع گرفتند. جورج بوش قانون شکنی های بسیاری کرده است . او سیاست هایی را دنبال می کند که بسیاری از آنها نه تنها در داخل کشور، بلکه در خارج از امریکا با آن مخالف هستند. با این حال رسانه ها بسیار با احترام با او برخورد می کنند و به هیچ وجه تصویر نامحبوب و نادرستی از وی ارائه نمی کنند و این واقعا گیج کننده است . اجازه دهید که توضیح بیشتری بدهم ، بنده خودم در زمان دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون ، مشکلات بسیاری داشتم . فکر می کردم که سیاست های وی در قبال قاچاق مواد مخدر، مجازات مرگ و خارج کردن رسانه ها از تحت نظارت دولت ، خارج کردن بانکها از نظارت دولت ، سیاست تجارت آزاد درست نیست ؛ اما این مسائل ذهن ما را به طور صد در صد مشغول می کرد و بحثهای آن چنان داغی در این موارد نمی شد. رسانه ها وقت یک ملت را گرفتند و به بحثهایی مثل مسائل اخلاقی و شخصی کلینتون پرداختند و از وی انتقاد شدید کردند، در حالی که از بوش و سیاست های در پیش گرفته از سوی او خطر بسیار بزرگی برای آزادی های مدنی امریکایی ها و صلح و امنیت جهانی است ، هیچ انتقادی صورت نمی پذیرد. از فرد بوش که به طور غیرقانونی رئیس جمهور یک کشور شد، هیچ انتقادی نمی شود. توضیح این مساله هم این است که رسانه های امریکایی به طور بسیار جدی طرفدار و پاسخگوی حزب سازمان یافته راست است . حزب راست ، نماینده اکثریت مردم امریکا نیست ؛ اما نفوذ بسیار بالایی دارد؛ چراکه ثروت فراوانی که این حزب در دست دارد در ترساندن رسانه ها و متهم کردن آنها مبنی بر داشتن تعصب لیبرالی بسیار قوی عمل می کنند. بنابراین ، قربانی کردن کلینتون روشی خوبی برای گزارشگران و ویراستارها بود که اثبات کنند آنها لیبرال نیستند و بی اعتنایی به خطاهای بوش نیز نتیجه ترساندن رسانه ها توسط حزب راستگراست.
شما به قانون شکنی ها و تجاوزهای بوش اشاره کردید که صحبتی از آنهادر رسانه ها نمی شود. ممکن است توضیح بیشتری در خصوص قانون شکنی های بوش ارائه بفرمایید؛
بگذارید برایتان مثالی بیاورم ، شما ممکن است در خصوص وایت واتر ( white water ) چیزهایی شنیده باشید. این کشور دهها میلیون دلار صرف هزینه تحقیقات کرد تا از معاملات زمین بیل کلینتون زمانی که فرماندار ایالت آرکانزاس بود، سر در بیاورند. بیل کلینتون 40هزار دلار برای طرح توسعه زمین سرمایه گذاری کرد که رسانه ها دایم به عنوان یک طرح و توطئه خیانت آمیز از آن نام می بردند و می گفتند که کلینتون کلاهبرداری کرده است و اما رسانه ها از کلاهبرداری های بوش چیزی نمی گفتند. زمانی که بوش عضو هیات مدیره شرکت هارکین انرژی ( Harkin Energy ) در تگزاس بود، با استفاده از اطلاعاتی که به صورت غیر قانونی به او رسید، تمامی سهام خود را به مبلغ 800هزار دلار فروخت و آن را برای تسویه وامی پرداخت کرد که بابت خرید سهام یک تیم بیس بال دریافت کرده بود و در نهایت سهام این تیم را به مبلغ 12میلیون دلار فروخت . او با این کار غیر قانونی ، سود زیادی عاید خود کرد ؛ اما رسانه ها و روزنامه ها از پرداختن به آن و بررسی عمق مطلب پرهیز می کردند. اخیرا روزنامه بوستون گلوب( Boston Globe ) که در ماساچوست است در خصوص معاملات غیرقانونی بوش مطالبی را فاش کرد، مبنی بر این که این قانون شکنی ها و کارهای غیر قانونی بوش بود که باعث ورشکسته شدن شرکتهایی مثل انرون ( Enron ) گشت . این گونه ضد و نقیض ها در این کشور مشاهده می شود . بعضی از وقایع مورد بازتاب قرار نمی گیرند. دلیل آن غیر قانونی عمل کردن مقامات و غیر موجه بودن آنهاست و بعضی از وقایع بسیار جزیی آنقدر بازتاب می شوند که ژورنالیسم را نیز به خطر می اندازد. بوش برای موجه جلوه کردن جنگ علیه عراق ، دروغهای بسیاری می گوید و اگر این دروغها را بیل کلینتون بر سر زبان می آورد، مورد حمله شدید رسانه ها قرار می گرفت .
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها