سه شنبه 2شهریور ماه مصاحبه ای با مهندس نصرتی ، معاون جنگلهای شمال سازمان جنگلها و مراتع کشور در این صفحه چاپ شد با تیتر «اتفاقا جنگل لقمه ای گلوگیر است » که طی آن ، سازمان حفاظت محیط زیست و مسوولان آن بارها مورد کم لطفی و بی احترامی قرار گرفته بودند.
کد خبر: ۱۳۹۸۵
در پاسخ به آن مصاحبه و ارائه دیدگاه های سازمان حفاظت محیط زیست ، نکاتی به نظرم رسید که در پی می آید. درباره علت تفاوت در آمارهایی که از جنگلهای شمال داده می شود، علاوه بر تفاوت نتایج در مقاطع مختلف زمانی ، علت دیگر، آمارهای متناقض و گمراه کننده ای است که سازمان جنگلها و مراتع کشور با سوئاستفاده از عدم تخصص و احیانا عدم دقت دریافت کنندگان آمار ارائه می کند. برای نمونه ، به تجزیه و تحلیل رقم 1/847میلیون هکتار آمار ارائه شده از سوی آقای مهندس نصرتی - که هم اکنون به عنوان آخرین رقم مساحت جنگلهای شمال از طرف سازمان جنگلها و مراتع کشور پذیرفته شده است - می پردازیم . با توجه به این که رقم 2/088میلیون هکتار، مساحت جنگلهای طبیعی شمال (بدون جنگلکاری ) در سال 1334بوده است و آمار سال 73یعنی 1/847میلیون هکتار، شامل حدود 179هزار هکتار جنگلکاری بوده است و طبق گزارش کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع کشور، میزان تخریب از سال 1334تا 1373حدود 340هزار هکتار بوده است . مساحت جنگلهای طبیعی شمال کشور در سال 73حدود 1/748میلیون هکتار است . پس ملاحظه می شود رقم واقعی ، یکصد هزار هکتار کمتر از آن است که معاون سازمان جنگلها و مراتع در امور جنگلهای شمال ارائه کرده اند. و اما راجع به مساحت فعلی جنگلهای طبیعی شمال ، با توجه به برداشت سالانه حدود 8میلیون مترمکعب از جنگلهای شمال که حداقل 5میلیون مترمکعب از رویش طبیعی این جنگلها بیشتر است که این خود به معنی برداشت اضافی حدود 40میلیون مترمکعب چوب در 8سال گذشته است و نیز با در نظرگرفتن آمار مراجع مختلف بین المللی و داخلی ، حداکثر مساحت جنگلهای طبیعی غیرمخروبه شمال در حال حاضر حدود 1/2میلیون هکتار برآورد می شود که با ارقام به اصطلاح به روز سازمان جنگلها حدود 650هزار هکتار تفاوت دارد. مهندس نصرتی در پاسخ به پرسش دوم درخصوص علت کم شدن مساحت جنگل به موارد نادرستی اشاره کرده اند؛ زیرا: طبق مستندات سازمان جنگلها و مراتع کشور، در فاصله سالهای 34تا 46مساحتی حدود 99هزار هکتار (متوسط سالانه 8/25هزار هکتار)، در فاصله سالهای 46تا 73حدود 340هزار هکتار (متوسط سالانه 12/6هزار هکتار) و طبق مدارک ارائه شده در بالا، در فاصله سالهای 73تا 81حدود 283هزار هکتار (متوسط سالانه 35هزار هکتار) از جنگلهای شمال از بین رفته است . پس روشن می شود متمسک شدن به ملی شدن جنگلها و این که اجازه ندادند سازمان جنگلها، کارش را بکند، بهانه ای بیش نیست و در سالهای پس از 1373که سازمان جنگلها در اوج قدرت خود بوده است ، سالانه حدود 3برابر دوره پیش ، جنگل تخریب شده است که البته آقای مهندس نصرتی در جمله ای به این مساله اعتراف کرده و گفته اند: «بعدهم - بعد از سال -73مسائلی پیش آمد که به دنبال آن ، سطح جنگلها کاهش یافت ». آقای مهندس در پاسخ به نقشه هایی که در اختیار سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد، باز هم ادعاهای نادرستی کرده اند؛ زیرا نه تنها سازمان حفاظت محیط زیست ، نقشه های مناطق تحت مدیریت خود را تهیه کرده است و در اختیار دارد؛ بلکه مجموعه ای غنی از نقشه ها و گزارش های سازمان جنگلها و مراتع کشور، آخرین عکسهای ماهواره ای و نقشه ها و اطلاعات بین المللی تهیه شده از جنگلهای شمال به اضافه فیلمهای مستند از تخریب های صورت گرفته در جنگلهای شمال را در اختیار دارد که در صورت لزوم ، ارائه خواهد شد. پاسخهای آقای مهندس نصرتی به پرسش چهارم هم کاملا نادرست است ؛ چه اولا اطلاعات و آمار ارائه شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست ؛ علیه سازمان جنگلها نیست ؛ بلکه در جهت حفظ مصالح نظام و بقای ثروتهای طبیعی کشور برای نسلهای فعلی و آینده است . حال اگر سازمان مذکور به دلیل نگرانی از عملکردهای خاص خود، آن را علیه خودش تلقی می کند، بر مسوولان عالیرتبه نظام است که برای چنین دستگاهی ، فکری اساسی کنند؛ ثانیا هیچ گاه سازمان حفاظت محیط زیست آمار سالانه 19میلیون مترمکعب برداشت چوب از جنگلهای شمال را ارائه نکرده است ؛ بلکه برداشت سالانه از جنگلهای شمال را حدود 8میلیون مترمکعب ، یعنی همان میزان می داند که آقای نصرتی در پاسخ به پرسشهای بعدی آن را اعلام کرده اند. و اما در باب عدم تخصص مدیران سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه جنگل ، چند نکته را یادآور می شویم : اولا با توجه به این که در 10سال گذشته و حتی در حال حاضر، تخصص روسای سازمان جنگلها و مراتع کشور به ترتیب زراعت ، علوم اجتماعی و ترویج کشاورزی بوده است ، آیا بهتر نیست آقای نصرتی فکری به حال تخصص روسای سازمان خود بکنند؛ دوم آن که مقوله حفاظت از جنگلها، متفاوت از جنگلداری است و امروزه در سطح جهان جزو اصلی ترین مسائل زیست محیطی محسوب می شود. چنانچه اجلاس اخیر ژوهانسبورگ - که بزرگترین اجلاس زیست محیطی جهان است - یکی از اصلی ترین موضوعات موردبحث خود را حفاظت از جنگلها قرار داده است . سوم آن که گرچه دریافت حقایق مربوط به تخریب جنگلهای شمال ، به دو چشم بینا و وجدان بیدار و فناوری تهیه و پالایش و تجزیه و تحلیل اطلاعات ماهواره ای و صحرایی نیاز دارد که خوشبختانه در سازمان حفاظت محیط زیست ، موجود است ، در عین حال لازم است به برخی از کسانی که تحقیقات و مطالعات و مقالات آنها مورد استفاده سازمان حفاظت محیط زیست قرار گرفته است و آقای نصرتی ، آنها را «این طرف و آن طرف » خوانده اند، اشاره شود: مرحوم آقای دکتر جوانشیر، استاد برجسته جنگل شناسی ایران و آقای مهندس عبدالله پور، مدیرکل فعلی جنگلداری سازمان جنگلها و مراتع کشور: مساحت جنگلهای شمال 1/2میلیون هکتار است ، سال 73جناب آقای دکتر جزیره ای ، استاد مسلم جنگلداری در ایران با سابقه علمی و اجرایی 50ساله : جنگلهای کرانه جنوبی دریای خزر به یک دوره استراحت نیاز دارند که طول مدت آن در نقاط مختلف ، متفاوت است ؛ این استراحت نه تنها به 600هزار هکتار جنگلهای مخروبه که حتی به جنگلهای به اصطلاح صنعتی یا اقتصادی نیز که آثار فرسودگی و انحطاط در آنها مشهود است ، مجال خود بازپروری می دهد، .1380آقای دکتر هوشنگ سبحانی ، استادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران و آقای منصور تهرانی ، کارشناس ارشد دفتر بهره برداری و صنایع چوب سازمان جنگلها و مراتع کشور: شاید اعلام و اجرای حفاظتی بودن جنگلهای شمال کشور، از نظر حفظ و حراست این ذخیره گاه ارزشمند و نادر در دنیا و منحصرکردن استفاده از این منبع طبیعی به مواهب بسیار زیاد جنگلی و محیط زیستی و حذف برداشت چوب از آنها، ایده آل تایید شده از سوی بسیاری از کارشناسان جنگل و علاقه مندان به حفظ محیط زیست و زیستگاه های حیات وحش باشد؛ اما اگر چنین نباشد و به هر دلیلی بحث استفاده از تولید چوب جنگل مطرح شود... ضمنا اطلاعات منتشر شده توسط مراجع سازمان های بین المللی نظیر , UNESCO, FAO World Bank. Forestworld , WCMCدر موارد مقتضی مورد استفاده قرار گرفته است . امیدواریم آقای مهندس نصرتی فکر نکنند بر شهر کوران حکومت می کنند. آقای نصرتی در پاسخ به پرسش دیگر، آمار پروانه های قطع را برشمرده اند که نشاندهنده صدور پروانه قطع چوب به میزان 11/856میلیون مترمکعب طی سالهای 69تا 77است ؛ در حالی که «دم خروس » از گزارش های سالانه دفتر طرح و برنامه و بودجه سازمان جنگلها هویداست و نشان می دهد که در این دوره به طور رسمی 15/9میلیون مترمکعب چوب از جنگلهای شمال برداشت شده است . وی در پاسخ به پرسشی درباره میزان قاچاق چوب در ایران ، رقم 80هزار مترمکعب در سال را اعلام کرده اند، در حالی که در پاسخ به دو پرسش بعد، مصرف و نیاز سالانه کشور را 7/9میلیون متر مکعب چوب و تولید داخلی را 5میلیون متر مکعب در سال (به رغم محاسبه رقم اغراق آمیز 2میلیون مترمکعب تولیدات صنوبر و باغها) دانسته اند. با توجه به این که آمار واردات چوب کشور نشان می دهد در سالهای دهه 70رقم واردات چوب از حدود یکصدهزار مترمکعب در سال فراتر نرفته است ، ما به کمک حافظه و ریاضیات ضعیف ایشان می آییم و می پرسیم تفاوت 7/9میلیون متر مکعب مصرف تا 5/1میلیون متر مکعب تولید و واردات چوب در سال ، یعنی رقم 2/8میلیون متر مکعب در سال ، از کجا تامین می شود و چرا سازمان جنگلها و مراتع کشور، این رقم بزرگ قاچاق چوب را که سالانه حدود 300میلیارد تومان تجارت غیرقانونی را در بردارد، ندیده می گیرد و ناچیز می شمارد. پاسخهای آقای نصرتی به پرسشی درباره اعتقاد ایشان به بهره برداری از جنگل ، از فرط درماندگی جنبه طنز به خود گرفته است ؛ آنجا که گفته اند: «بهره برداری غالبا از درختان شکسته و افتاده صورت می گیرد» و «کاری که ما الان داریم می کنیم ، اصلاح بهداشتی در جنگلهای شمال و هدایت آن است ». ما در این جا ترجیح می دهیم پاسخ ایشان را از مقاله «مقایسه و نقد روشهای بهره برداری اعمال شده » نوشته کارشناسان دفتر بهره برداری و صنایع چوب سازمان جنگلها و مراتع کشور، چاپ شده در مجموعه مقالات همایش ملی مدیریت جنگلهای شمال و توسعه پایدار بدهیم : «میانگین برداشت سالانه طی سالهای 68تا 77حدود 1/4میلیون مترمکعب با احتساب حجمهای پیش بینی نشده از محل جاده ، ضایعات ناشی از قطع درختان ریشه کن شده و افتاده داخل عرصه و برخی از مناطق احیایی ، حدود 1/5میلیون مترمکعب است ». ملاحظه می فرمایید که میزان برداشت از درختان ریشه کن شده و افتاده به اضافه دیگر برداشت های متفرقه ، تنها یکصدهزار مترمکعب از 1/5میلیون مترمکعب کل برداشت متوسط بوده است و نیز: «معادل 117درصد از برداشت های سالانه مربوط به مناطق اصلاحی است ». در اینجا هم ملاحظه می شود ادعای آقای نصرتی مبنی بر این که کاری که ما می کنیم ، اصلاح بهداشتی جنگلهاست ، تنها حدود 17درصد از برداشت چوب را شامل می شود و در واقع 83درصد از این ادعا دروغ است . وی در پاسخ به پرسش بعدی می گوید: «این که می گویند طرحهای سازمان جنگلها براساس بهره برداری است ، هدفش بهره برداری است ، آدمهایشان دنبال بهره برداری هستند؛ دروغ محض است ؛ طرحهای مدیریت جنگل است » و در اینجا هم به مدد حافظه کم و بسیار ضعیف ایشان می آییم و یادآوری می کنیم که ایشان در پاسخ به دو پرسش پیش به صراحت گفتند: «بهره برداری از جنگل ، یکی از ضرورت های جنگل است » و «اگر این میزان بهره برداری از جنگلهای شمال را حذف کنید، دیگر مدیریتی بر جنگل اعمال نخواهید کرد». البته لازم است همین جا از آقای مهندس نصرتی ، معاون جنگلهای شمال سازمان جنگلها و مراتع کشور که بخوبی پرده از نوع تفکرات حاکم بر سازمان جنگلها و مراتع برداشته اند، تشکر کنیم ؛ زیرا ایشان نشان می دهند که مدیران این سازمان ، مدیریت جنگل را فقط در بهره برداری از آن می دانند و مدیریت بیش از 16نوع کاربرد دیگر جنگلهای شمال را که هیچ نوع تخصص ، آشنایی و علاقه ای به آن ندارند و در حوزه کاری سازمان حفاظت محیط زیست قرار می گیرد، نمی پذیرند. در پاسخ به پرسش بعدی ، مجددا ایشان از اشاره به حقیقت طفره رفته اند؛ زیرا طرحها و پیشنهادهای مفصل سازمان حفاظت محیط زیست که بسیار فراتر و جامعتر از 24توصیه ایمنی بوده است ، به علت هماهنگی ویژه مدیریت کشاورزی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با سازمان جنگلها و مراتع کشور نادیده گرفته شد و در پی اعتراض شدید سازمان حفاظت محیط زیست ، گزارش ارائه شده به هیات دولت مورد تصویب قرار نگرفت و گزارش به منظور بررسی بیشتر، مرجوع شد. آقای نصرتی در بخشی از پاسخ خود به این پرسش ، سیستم محیط زیست را ژورنالیستی دانسته اند که تاریخ مصرف آن تمام خواهد شد. هرچند سیستم حاکم بر سازمان حفاظت محیط زیست ، مبتنی بر پژوهش و پایش و ارزیابی دقیق و علمی اطلاعات جمع آوری شده است ؛ ولی اگر ایشان ایجاد آگاهی و اشاعه فرهنگ زیست محیطی را در میان اقشار مختلف جامعه و جلب مشارکت گروههای ذی نفع مردمی در حفظ منابع و محیط زیست کشور، ژورنالیستی نام می نهند، ما این قضاوت را به عهده مردم و صاحب نظران می گذاریم . وی در پاسخ به پرسش بعدی ، نظرات نادرستی را به مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست (معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی ) نسبت داده اند؛ در حالی که اینجانب از مدافعان سرسخت ادغام سازمان جنگلها و مراتع کشور در سازمان حفاظت محیط زیست هستم و اعتقاد راسخ دارم که چون بیش از 90درصد عرصه های کشور را محیطهای طبیعی تشکیل می دهد، ادغام منابع طبیعی در محیط زیست برای همه متخصصان منابع طبیعی و محیط زیست یک آرمان والا محسوب می شود. آقای مهندس نصرتی در پایان این قسمت از پاسخهای خود، به دو موضوع مهم اعتراف می کند: یکی این که تصور و برداشت سازمان جنگلها از مدیریت جنگلهای شمال لقمه ای است (احتمالا بسیار چرب ) که اجازه نمی دهد دیگران این لقمه را از او بگیرند، دیگر این که این لقمه از گلوی ایشان براحتی پایین می رود؛ ولی در گلوی سازمان حفاظت محیط زیست گیرخواهد کرد. سازمان حفاظت محیط زیست دقیقا به دلیل همین تفکرات سوداگرانه که منجر به تخریب جنگلهای شمال شده است ، بشدت معتقد و پیگیر تغییر مدیریت جنگلهای شمال کشور است ؛ زیرا برخلاف سازمان جنگلها، جنگلهای شمال برای ما لقمه محسوب نمی شود؛ بلکه آن را امانت و میراث مقدس و گرانبهایی می دانیم که باید آن را حفظ کنیم و به نسلهای آینده تحویل دهیم . در پاسخ به پرسش بعدی اجازه بدهید ما هم مشکل عمده سازمان جنگلها و مراتع را بیان کنیم و مجددا با صراحت بگوییم مشکل بزرگ سازمان جنگلها و مراتع با وجود در اختیار داشتن بدنه کارشناس عاشق و دلسوز جنگلها و مراتع ، مدیریت و تشکیلاتی است که هنوز در فضای سالهای دهه 30و 40در جا می زند و همه ضرورت ها و پیشرفت های دو دهه اخیر را مصرانه انکار می کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها