در بخش اول این گفت وگو بحث چگونگی آزاد سازی اقتصادی و راهکارهایی برای خصوصی سازی مطرح شد در این بخش رابطه سیستم اقتصادی با عدالت اجتماعی و تکثر سرمایه برای عده ای خاص مورد بحث و بررسی قرار گرفته است به اعتقاد دکتر غنی نژاد خصوصی سازی
کد خبر: ۱۰۵۳۷
نه تنها با عدالت اجتماعی در تضاد نیست بلکه درست در جهت آن قرار دارد وی از آن جهت خصوصی سازی را در راستای عدالت اجتماعی می داندکه معتقد است بزرگترین خدمت را کسی به جامعه می کند که بیشترین ثروت را تولید می کند ادامه این گفت وگو از نظرتان می گذرد.حال بیایید بحث را از زاویه ای دیگر نگاه کنیم فکر نمی کنید اندیشه خصوصی سازی با عدالت اجتماعی می تواند در تضاد باشد؛ نه تنها در تضاد نیست ، بلکه درست در جهت آن هم هست البته عدالت اجتماعی یک واژه مبهمی است اگر هدفمان این است که مردم به رفاه بیشتری برسند و فقر از بین برود، تنها راهش این است که تولید افزایش یابد، اقتصاد حرکت کند، جنب و جوش داشته باشد و این تنها راهش این است که بخش خصوصی و مردمی فعال باشد، اقتصاد، آزاد و رقابتی باشد هم علم این را به ما می گوید و هم تجربه بشری نشان می دهد که هیچ وقت بخش دولتی در اقتصاد موفق نبوده است بنابراین ما باید خیالمان را برای همیشه راحت کنیم و به طور جدی در پی اصلاح نظام اقتصادی باشیم . این قدر وصله و پینه نکنیم ؛ این وصله و پینه کردن نظام اقتصادی ، ما را موفق نخواهد کرد فقط زمان را از دست می دهیم و منافع ملی مان به خطر می افتد. اگر منظور از عدالت اجتماعی این است که یک عده اندکی بدون دلیل و توجیه ، ثروت های بادآورده به دست می آورند و اکثریتی امکان استفاده از این ثروتها را ندارند، علت این وضعیت بسیار ناخوشایند اقتصادی و اجتماعی ، همان بخش دولتی ماست تمام رانتها را بخش دولتی به وجود می آورد در بخش خصوصی این خبرها نیست کسانی که زحمت می کشند، برای آنها درآمد وجود دارد بدون زحمت درآمدی حاصل نمی شود اگر دنبال رفاه ، عدالت و منافع ملی هستیم ، باید اقتصاد دولتی را اصلاح کنیم و به سمت اقتصاد آزاد برویم به عقیده من آزادی اقتصادی تنها راه موفقیت در عرصه اقتصادی است دوستان ما، چه آنها که در ایدئولوژی راست هستند و چه در ایدئولوژی چپ ، دنبال یک راه سوم هستند این دوستان باید توجه کنند راه دومی نبود که راه سومی باشد یک راه بیشتر نیست و آن راه آزادی اقتصادی است علم اقتصاد هم این را توجیه کرده است بنابراین نباید بیشتر از این وقتمان را تلف کنیم.یعنی عقیده ندارید که خصوصی سازی باعث تکثر سرمایه در دست یک عده خاص می شود؛ خصوصی سازی اگر به معنی واقعی کلمه یعنی رقابتی کردن اقتصاد ایجاد شود و همه مردم در فعالیت های اقتصادی بتوانند مشارکت کنند، دیگر اقتصاد در انحصار یک عده خاص نیست و باعث تکثر سرمایه برای یک عده خاص نمی شود ولی وقتی اقتصاد را به میان مردم می آورند، تنها عده ای می توانند از آن بهره مند شوند که از سرمایه لازم برخوردار باشند.سرمایه نگویید، بگویید توان لازم چه توان مالی و چه توان انسانی و کارآفرینی دنیای امروز دنیای اطلاعات است ، دنیای استعدادهاست ، دنیای ابتکار و کارآفرینی است یک نفر در امریکا پیدا می شود به اسم بیل گیتس که در مدت کوتاهی بزرگترین ثروتمند دنیا می شود ولی هیچ کس به او ایراد نمی گیرد هیچ کس نمی گوید او به طور غیرعادلانه ثروتمندترین فرد دنیا شد چرا؛ برای این که با ابتکار و کارآفرینی خودش این کار را کرده است . فقط یک عده حسود هستند که می خواهند موفقیت هایش را ضایع کنند و قوانینی را برای درهم شکستن امپراتوری بزرگ اقتصادی وضع می کنند از نظر من ، او یک نمونه موفق اقتصادی است اگر منظور شما این است که چنین آدمهایی در جامعه پیدا می شوند، من از آنها استقبال می کنم چه بهتر که پیدا شوند؛ چون برای بقیه الگو هستند دنیای اقتصاد مثل دنیای ورزش ، دنیای رقابت است مشکل اقتصاد ما این است که بدترین مدیران برنده شدند ما می خواهیم این را اصلاح کنیم ما نمی گوییم که یک مدیر بزرگ نباشد چنین فردی باشد، ولی صلاحیتش را هم داشته باشد شایسته سالاری در اقتصاد فقط با رقابت تحقق پیدا می کند در مدیریت های انتصابی ، شایسته سالاری معنی ندارد شایسته ها، هم در اقتصاد و هم در سیاست باید با رقابت بالا بیایند. به این ترتیب ، شما با کلان سرمایه داری موافقید؛ این که گفته شود ثروت چیز خوبی نیست ریشه در ایدئولوژی های چپگرایانه دارد از قدیم ایرانیان ثروتهای خود را پنهان می کردند دلیلش این بود که خود ثروتمندان هم این تصور را داشتند که ثروت امر مذمومی است در حالی که از نظر اقتصادی ، هدف ، افزایش ثروت است بزرگترین خدمت را کسی به جامعه می کند که بیشترین ثروت را تولید می کند وقتی کسی در کارخانه ای کالایی تولید می کند و ثروتمند می شود، این بیشتر از خودش ، نفعش به دیگران می رسد از دهها میلیارد دلار ثروتی که بیل گیتس دارد، دیگران بیشتر بهره می برند ما باید این گونه به اقتصاد نگاه کنیم این گونه نیست که وقتی یکی ثروتمند می شود، به زیان دیگران است تصور عده ای این است که اگر کارفرما خوب کار کرده و ثروتمند شده ، با استثمار کارگر ثروتمند شده است و باید جلوی آن را بگیریم اگر جلوی آن را بگیریم در واقع جلوی افزایش ثروت را گرفته ایم ما یک گره های ایدئولوژیک داریم گرههایی که از دیدگاه نادرست ایدئولوژیک حاصل شده است اقتصاد وقتی دولتی شد یک عده ای منافعشان به این اقتصاد گره خورده است و نمی گذارند این گره باز شود یعنی می توانیم بگوییم در ایران سیاست است که بر اقتصاد تاثیر گذاشته ، در حالی که اقتصاد باید پایه و اساس سیاست باشد اصل این است که اقتصاد پایه سیاست شود و سیاستمدارها در خدمت اقتصاد و تولیدکننده ها قرار بگیرند وظیفه سیاستمدارها، حمایت از منافع مردم است.به این ترتیب ، شما وضع نگران کننده ای را به نمایش می گذارید، برداشت درستی دارم؛ انرژی تمام نهادها و سیستم های اقتصادی ما در حال تلف شدن است ؛ متاسفانه از وقتی که دوم خرداد مطرح شد، این اتلاف منابع و انرژی بیشتر هم شده است ما مسائل اصلی را رها کرده و به مسائل فرعی چسبیده ایم البته قبول می کنم که در یک سال اخیر اقدام های مثبتی صورت گرفته است ؛ ولی کافی نیست این اقدام ها باید5 سال پیش صورت می گرفت باید در عرصه های دیگر هم اصلاحات صورت می گرفت تا یک مجموعه منسجم به سوی یک هدف مشترک در حرکت داشته باشیم کارهای مثبتی انجام می دهیم ؛ ولی پس از آن ، کارهایی می کنیم که درست در جهت خلاف کارهای مثبت است؛ از این رو، همدیگر را خنثی می کنند. ریشه این نابسامانی ها کجاست ؛ ما الفبای اقتصاد را نمی دانیم ، چرا؛ زیرا برای آن اهمیت قائل نیستیم چرا اهمیت قائل نیستیم؛ چون از نظر ایدئولوژیکی آن را مذموم می دانیم سیاستمداران و روشنفکران ما اقتصاد و مادیات را مذموم می دانند و آن را کنار می گذارند و تابع اراده های سیاسی می کنند اقتصاد را تابع سیاست می کنند و بعد مثل این که شوکی بر آنها وارد شده به این فکر می افتند که با این بیکاران چه کنیم این بیکاری را شما درست کردید همین سیاست های شما بیکاری و فقر را به وجود می آورد شما وقتی فعالیت اقتصادی را مذموم می دانید و اقتصاد را تابع اراده سیاسی می کنید نتیجه آن همین بیکاری است شما اشاره کردید در یکی دو سال اخیر حرکتهای مثبتی همچون یکسان سازی نرخ ارز، اصلاح قانون نظام مالیاتی و خصوصی سازی بانکها صورت گرفته است فکر نمی کنید اگر همین روند ادامه یابد، می توان آینده نسبتا روشنی را امید داشت؛ یعنی گام به گام باید جلو رفت و انتظار پیمودن ره صدساله را در یک شب از سر بیرون کرد؛ ما موظفیم امیدوار باشیم این یک وظیفه اخلاقی است ، اقتصاد را مردم خراب نکرده اند، سیاستمدارها خراب کرده اند اگر دولتمردها و سیاستمدارهای ما دست از سر مردم بردارند، مردم خیلی خوب اقتصاد را درست می کنند هیچ هزینه ای هم برای دولت ندارد، هیچ منتی هم نباید بر آنها گذاشت برای این که بارقه امید ما از بین نرود دولت باید راه را باز کند و خودش را کنار بکشد این کار سختی نیست ، فقط اراده می خواهد البته توجیه ایدئولوژیک هم می خواهد هنوز یک عده از نظر ایدئولوژیک توجیه نیستند فکر می کنند قیم اقتصادی مردمند، قیم نان مردم هستند تا زمانی که دولت خود را قیم نان مردم بداند، همین می شود اقتصادهای کمونیستی هم همین بود مردم را در فقر و فلاکت نگه می داشتند همه چشم شان به دست دولت بود این اصلا از کرامت انسانی هم به دور است مردم خودشان ثروت بیشتری می توانند تولید کنند، چه نیازی است که دولت به آنها بدهد ما مسیر را اشتباه رفتیم و الان داریم تصحیح می کنیم در هر حال من امیدوارم چون در جهت مثبت اقدامات بسیار زیادی صورت گرفته ولی کافی نیست نظر شما این است که دولت به طور کامل خودش را کنار بکشد؛ اول باید دولتمردان ما به این نتیجه ایدئولوژیکی برسند و بعد در این جهت گام بردارند البته من این خوش خیالی را هم ندارم که یک شبه بتوان اقتصاد ایران را غیردولتی کرد زمان می برد دولت حداقل می تواند زنجیرهایی را که به دست و پای مردم بسته ، باز کند و بگذارد مردم کارشان را انجام بدهند واز مردم حمایت نکند دولت هر جا که از مردم حمایت کرد مردم بدبخت شدند صنایع غذایی که دولت حمایت نکرد )مثل تولید نوشابه و آبمیوه ( موفق شدند هر جا دولت یارانه بانکی داده ، تولیدکننده زمین خورده برای این که در این کمک ها منطق اقتصادی حاکم نیست ، رانت خواری حاکم می شود دوستی دولت با اقتصاد مثل دوستی خاله خرسه است دولت بهتر است حمایت نکند، ولی زنجیرها را باز کند و موانعی که ایجاد کرده است ، بردارد دولت قانون کار گذاشته است و به صورت یکطرفه حمایت می کند تامین اجتماعی مردم را به عهده خودشان بگذارید، کارگر و کارفرما، با یکدیگر قرارداد می بندند، بیمه آنها را هم آزاد کنید. در کجای دنیا23 درصد حق بیمه را بر کارفرما تحمیل می کنند؛ این نرخها در سوئد هم وجود ندارد تازه این همه تسهیلات می دهند ما با این نرخهای بالایی که از مردم می گیریم ، کجا به مردم تسهیلات می دهیم تامین اجتماعی چه کمکی به مردم کرده است اگر دولت خودش را کنار بکشد، وضعیت خیلی بهتر از این می شود بخشهای دولتی هم بماند، فقط انحصارها را برداریم ، آزاد بگذاریم که دیگران هم بیایند با دولت رقابت کنند، در تولید خودرو رقابت کنند، در تولید فولاد رقابت کنند، آن وقت ببینید که بخش دولتی چند مرده حلاج است؛ رابطه میان اشتغالزایی ، با خصوصی سازی چیست؛ آیا می توان گفت تا وقتی روند خصوصی سازی به کندی پیش می رود، نمی توان امیدی به رفع مشکل بیکاری داشت؛ بخشهایی که در دست دولت است ، عموما بخشهای زیربنایی و صنایع بزرگ هستند که اغلب اشتغالزا نیستند در صنایع کوچک است که شغل ایجاد می شود و این صنایع کوچک در همه جای دنیا کار بخش خصوصی است بنابراین بخش خصوصی باید فعال شود تا مشکل اشتغال حل شود؛ راهی غیر از این وجود ندارد به صورت تصنعی نمی شود با وام دادن ، اشتغال ایجاد کرد مردم باید به فعالیت تولیدی بپردازند تا اشتغال ایجاد شود تولید، یعنی تولید کالا و خدمات بخش مهمی از اقتصاد دنیا به خدمات اختصاص یافته است ما به جای این که اینها را تشویق کنیم ، جلویشان را هم می گیریم مثل مغازه های خدمات اینترنتی که مردم خودشان درست کرده بودند و هزینه ای هم برای دولت نداشت ، این همه هم شغل ایجاد کرده بود مگر دولت به فکر ایجاد اشتغال نیست؛ چه اشکالی داشت که مغازه های خدمات اینترنتی باشند؛ رفاه مردم را بالا می برد و مردم هزینه های کمتری می پرداختند اما چون یک مانعی در برابر درآمد دولت ایجاد شد، جلویش را گرفتند، اشتغال هم پایین آمد دولت ، همان امپراتوری مخابرات را نگه دارد، اشکالی ندارد ولی همین رقبای کوچک ، دولت را وادار می کنند که خودش را اصلاح کند الان نرخ مخابرات در همه جای دنیا بشدت پایین آمده است اما اینجا مخابرات نمی تواند هزینه اش را پایین بیاورد همین اتوبوسرانی اگر خصوصی شود سطح رفاه مردم بالا می رود و خدمات بهتری ارائه شود ما یک اتوبوس کولردار نداریم در حالی که در دنیا اتوبوس های بدون کولر تولید نمی شود آن وقت انتظار داریم مردم با وسیله حمل و نقل عمومی حرکت کنند تا هوا آلوده نشود...
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها