در هفته های اخیر ریشه یابی ایجاد و گسترش فساد اقتصادی بیش از هر زمان دیگری مورد توجه رسانه ها و محافل کارشناسی بوده است شفاف نبودن قوانین،نظام سهمیه بندی و مجوزدهی دولتی، چندنرخی بودن برخی کالاها و سستی دستگاه های نظارتی ازعوامل فساد اقتصادی محسوب میشود
کد خبر: ۵۳۹۰
در این میان به نظر می رسد کارشناسان و مسوولان از یک عامل اساسی ظهور و رشد فساد اقتصادی غافل مانده اند. برای درک این عامل مورد غفلت ، لازم است از خود بپرسیم چرا در دهه شصت فساد اقتصادی اینقدر حاد نشده بود؛ مگر همه عوامل اشاره شده فوق در دهه شصت وجود نداشت ؛ اتفاقا نه فقط این عوامل وجود داشت ، بلکه به دلیل سلطه بیشتر دولت بر اقتصاد ایران در دهه شصت ، در آن دوران باید فساد بیشتری را شاهد می بودیم . پس چرا چنین نبود و فساد، بیشتر در دهه هفتاد گسترش یافت؛ با پایان جنگ ، دولت جدید با تمام توان برنامه های توسعه اقتصادی را در کشور به اجرا گذاشت سرمایه گذاری و تولید بیشتر، خصوصی سازی ، صادرات غیرنفتی در دهه 70 ، ترجیع بند دولتمردان شده بود توسعه اقتصادی به روشهای متداول غربی ، ریشه در فردگرایی دارد. به این ترتیب قبل از اتخاذ سیاست های توسعه اقتصادی ، مفاهیمی نظیر سودجویی ، فزون طلبی و مصرف گرایی به عنوان ارزش اجتماعی معرفی و بر بستر چنین ارزشهایی ، سیاست هایی نظیر خصوصی سازی و تشویق سرمایه گذاری و صادرات، اعمال میشود.البته مشکل می توان ادعا کرد که دولت بعد از جنگ ، ارزشهای متداول در جوامع غربی را به عنوان بستر فرهنگی توسعه اقتصادی خود، برگزیده باشد؛ ولی آنچه مسلم است ، دولت سازندگی با همان ارزشهای فرهنگی جامعه دهه 60 ایران ، وارد فاز توسعه اقتصادی شد و هشدارهای ارائه شده در آن زمان را جدی نگرفت.توسعه اقتصادی در سالهای اولیه بعد از جنگ با شتاب دامنه داری به پیش رفت و رونق نسبی در تولید و سرمایه گذاری و صادرات را به همراه آورد؛ ولی علاوه بر این دستاوردها، "توسعه اقتصادی " بسترهای فرهنگی و ارزشی مورد نیازش را هم با خود آورد، بدون این که دولت وقت بخواهد و یا حتی تمهید و کنترلی بر آن داشته باشد.روحیه حرص و آز و فزون طلبی ، جای روحیه ایثارگری دهه 60 را گرفت . تقدم اخلاق بر منفعت و تقدم مصالح جمعی بر نفع فردی ، جای خود را به فردگرایی داد. قناعت و صرفه جویی رنگ باخت و مصرف گرایی و تجمل گرایی جانشین آن شد.در دهه 60 ساده زیستی ، یک ارزش اجتماعی بود و دولتمردان هم کم و بیش آن را رعایت می کردند و در نتیجه ، سطح توقع عمومی از رفاه ، در حد مقدورات کشور تعریف می شد و باوجودی که اغلب مردم از رفاه پایین برخوردار بودند، ولی کسی از "نداری " گله نمی کرد و لزومی هم نمی دید برای پرکردن خلاهای زندگی ، خود را به آب و آتش بزند. اما در دهه 70 ، این وضع عوض شد. داشتن اتومبیل شیکتر و مسکن مرغوب تر، ارزش معرفی شد. در پیام های بازرگانی ، برنده ماشین پر از پول و یا برنده ارمغان بهزیستی خوشبخت نمایانده می شد.در این میان ، بسیاری از مسوولان هم با تغییر الگوی مصرف خود، سطح توقع عمومی از رفاه را بالا بردند؛ بسیار بالاتر از مقدورات و توان اقتصاد کشور در نتیجه همه احساس عدم رفاه کردند.شاید به ذهن خواننده محترم این پرسش خطور کند که دولت بعد از جنگ ، چگونه می توانست هم به دنبال توسعه اقتصادی و رفاه باشد و هم از بروز تب و فزون طلبی لجام گسیخته ، جلوگیری کند؛ پاسخ این پرسش را تجربه توسعه اقتصادی ژاپن در عبارتی کوتاه به ما می دهد:حرص در تولید و کار و قناعت در مصرف البته برای آموختن این روش ، لزومی ندارد به شرق دور سفر کنیم حرص در کار و تولید بیشتر و قناعت و زهد در مصرف ، آموزه ای است که در نهج البلاغه بروشنی و وضوح ارائه شده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها