ما در مقام مخاطب یک اثر نمایشی ، چرا و به چه علت ماجراهای گوناگون یک اثر را دنبال می کنیم ؛ در این میان چه نکته ای حایز اهمیت است ؛ آیا حضور چند هنرپیشه سرشناس کفایت می کند که هر هفته داستان یک مجموعه را پی بگیریم ؛
کد خبر: ۵۲۰۶
مجموعه خانه پدری تا به اینجا سریال موفقی نیست اگر به شخصیت های این مجموعه بپردازیم ، شاید به دلایل موفق نبودن این سریال ، تا حدودی بهتر بتوانیم پی ببریم شخصیت های اصلی این مجموعه ، احمد ستوده ، پدرش ، سارا و نامزد او، مادر و برادر کوچکترش هستند، اما با خیل این همه شخصیت به پرسشهای مخاطبان پاسخ مناسبی داده نمی شود.سارا به عنوان یکی از شخصیت های محوری این مجموعه کیست ؛ کدام خصلت برجسته او باعث می شود که ما بخواهیم ماجرای زندگی اش را دنبال کنیم ؛ ما نمی دانیم که آقای ستوده چرا سارا را بیشتر از بچه های دیگرش دوست دارد؛از آنجا که پس زمینه درونی و بیرونی هر شخصیت داستانی می تواند عامل حرکتی آن شخصیت باشد، اما این امر در مورد احمد صورت نگرفته است مادر احمد آن قدر منفعل است که شوهرش را آقا صدا می زند او حتی توانایی این را ندارد که عروس و پسرش را به میهمانی بازگرداند تصویری که از آقای ستوده یعنی پدر احمد ترسیم شده است ، آن قدر آرمانی است که حتی به مخیله ما خطور نمی کند که این پدر باعث و بانی چنین رفتاری در احمد شده باشد. پس ، احمد این زمینه پرخاش را )که بازی حکیمی آن را به شدت تشدید کرده ( از کجا آورده است ؛ از پدرزنش یا همسرش ؛ فیلمنامه این را به ما نمی گوید مشکل شخصیت پردازی در مجموعه خانه پدری ، بسیار جدی است و به سایر بخشهای آن نیز سرایت کرده است این امر حتی در ریتم این مجموعه نیز اثر خود را گذاشته است ریتم این مجموعه بسیار کند است و داستان براحتی پیش نمی رود.همانطور که اشاره شد، حتی این ریتم کند، به ضعف شخصیت پردازی مجموعه بازمی گردد از آنجا که این شخصیت ها به خوبی پرداخت نشده اند لاجرم کنش های آنها نیز با یکدیگر همخوانی ندارد نگاه کنید به صحنه انبار چای و جایی که پدر به پسرش پرخاش می کند که چرا چای نامرغوب توزیع می کند همین نمونه ذکر شده ، شاهد مثال خوبی است برای نشان دادن این مساله که اگر تکلیف شخصیت های یک فیلمنامه مشخص شد، تکلیف روایت آن نیز مشخص شده است اعتراض پدر احمد به او، کاملا نمایشی است ؛ یعنی فکر شده است در واقع فیلمنامه نویس این صحنه را به این منظور در فیلمنامه گنجانده که ما با منش فردی پدر احمد بیشتر آشنا شویم. همین جا از خود می پرسیم که پدر، پیش از این نمی دانسته که احمد چنین است ؛ آیا او پسری را که بزرگ کرده است ، اصولا نمی شناسد؛ با روحیه او آشنا نبوده که باید در این مقطع زمانی به دوز و کلک او پی ببرد؛ ممکن است در پاسخ گفته شود که زندگی آدمها در بیرون از جهان داستان ربطی به جهان کنونی اثر ندارد این گفته صحیح است در بیرون از مناسبات اثر و جهان داستانی آن ، شخصیت ها زندگی مستقلی داشته اند که بسیاری از زمانهای آن دخلی به جهان داستانی اثر ندارد، اما آن چه که در بیرون از این جهان داستانی روی داده ، بشدت اثر خود را بر ماجراهای کنونی می گذارد این را می توان از خلال گفته ها و عملکردهای آدمهای داستان فهمید.اگر بخواهیم نتیجه ای از نوشتار حاضر بگیریم ، باید در یک کلام اذعان کرد که همذات پنداری ، همذات پنداری و باز هم همذات پنداری. تماشاگر باید بتواند خودش را در جایگاه شخصیتهای یک اثر نمایشی بگذارد تا آنها را باور کند، باغم هایشان ، غصه دار شود و با خنده هایشان شاد گردد.اگر من به عنوان تماشاگر، زندگی هر روزه خودم را روی پرده سینما یا تلویزیون ببینم ، ناخودآگاه احساس می کنم که گویی آدمهای روی پرده آشنایند، آنها را می شناسم ، کمی که دقت می کنم ، می بینم که این که زندگی خود من است
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها