دبستان تشنه روان شناسی

علم روان شناسی و مشاوره دو پایه اساسی و بنیادی ترقی و توسعه جوامع بشری است شناخت انسان این عنصر پیچیده خلقت با همه ابعاد وجودی اش کاری بسیار حساس و دشوار است

کد خبر: ۴۸۵۲

کلید اساسی در برخورد و ارتباط با این موجود راهیابی به دنیای درونی او و شناخت شگفتیهای این دنیاست در کشورهای توسعه یافته تولد هر فرد به منزله تولد استعدادی است که زحمت شناخت و پرورش آن به عهده روان شناسان و مشاوران متبحر و ماهر است ؛ تا با برخوردی عالمانه و آگاهانه در درازمدت همه جامعه را از آن منتفع سازند.در بین مقاطع مختلف تحصیلی در سیستم آموزش و پرورش ضرورت حضور مشاوران و روان شناسان را می توان به ترتیب در مقطع ابتدایی ، راهنمایی و نهایتا دبیرستان دانست لیکن آنچه که امروز شاهد آن هستیم ، دقیقا روندی معکوس را طی می نماید یعنی صرفا مدارس متوسطه و پیش دانشگاهی از حضور مشاوران نفع می برند و این در حالی است که ساختار شخصیتی دانش آموز شکل خود را پیدا نموده و بسختی و دشواری می توان آن را تغییر داد. روان شناسان بزرگی همانند زیگموند فروید و آلفرد ادلرد به ترتیب فاصله زمانی بین تولد تا5 و6 سالگی را بهترین زمان برای تشکیل ساختار شخصیتی و سبک زندگی فرد می دانند. ویلیام گلاسر روان شناس دیگری است که هویت فرد قبل از سن مدرسه را تماما هویت موفق میداند لیکن پس از ورود به مدرسه هویت شکست در او پدیدار می گردد.چنانچه سیستم کنونی آموزش و پرورش با نگاهی واقع بینانه بتواند زمینه به کارگیری مشاوران و روان شناسان را در مدارس ابتدایی فراهم نماید، آنگاه می توان در سایه این تحول به دستاوردهای ذیل نایل گردید:الف ( شناخت استعدادها و علایق : این شناخت با استفاده از ابزارهای عینی همانند آموزش های گوناگون روانی ، پرسشنامه های شخصیتی و یا مصاحبه و مشاهده حاصل شده و راه را برای رشد و پیشرفت دانش آموزان بااستعداد و سرآمد از طریق تدوین برنامه های مناسب درسی مثل غنی سازی و یا برنامه هایی همانند سرعت بخشی ، کلاسهای جهشی و یا مدارس بدون پایه فراهم نمود.ب( پیشگیری و درمان : تن و روان انسان ارتباطی بیش از یک پیوند ساده با هم دارند. این دو آنچنان با هم عجین شده اند که کمترین دردی در هرکدام ، دیگری را به همدلی می کشاند، تن دردمند روح را بیمار و روح آزرده تن را ضعیف می سازد. بسیاری از دانش آموزان ما هر روز مدرسه را با روانی آسیب دیده ، تجربه می نمایند و به همین دلیل از مشکلاتی از قبیل ناتوانی جسمی ، اختلالات یادگیری ، ضعف اعصاب ، دگرآزاری و پرخاشگری ، گوشه گیری و افسردگی ، مدرسه گریزی و دهها مشکل دیگر از این دست رنج می برند و این در حالی است که عدم توانایی در حل بحران های مختلف رشد باعث انباشته شدن این بحران ها بر روی هم شده و از دانش آموز امروز ما موجودی ناتوان و عقده ای با انواع نابسامانی های روحی خواهد ساخت .در این حیطه مشاوران و روان شناسان می توانند نقش بسیار حیاتی و حساس خود را عهده دار شده و مانع بروز این اختلالات از طرفی و تلاش در جهت درمان آنها از طرف دیگر بنمایند.می توان به دانش آموز آموخت که مشکلات مختص به او نیستند و او می تواند به همنوع خود عشق بورزد، عشقی که از همدردی برمی خیزد. او می تواند بخندد، گریه کند، فریاد بزند، بدود، لمس کند و بیاموزد، او به دنیا آمده است تا بیاموزد که او هرآن چیزی خواهد شد که خودش می خواهد؛ همانند میکل آنژ باور کند که عشق زیبایی آفرین است ، خنده را با خنده پاسخ گوید و بیچارگی همنوعش را به همدلی بطلبد.پس می توان آینده را از آیینه امروز دید، بیایید زنگار غلط از این آیینه بشوییم و دست مدد به طرف متخصصین روانشناسی و مشاوره دراز کنیم؛ آنان دست ما را خواهند فشرد، پس از همین امروز دست آنها را دریابیم