انصاف ، از خصلتهای پسندیده ای است که متاسفانه آن طور که باید در بعضی افراد که به نوعی در فعالیت های سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی فعال هستند وجود ندارد این خصلت همزاد عدل و عدالت است
کد خبر: ۴۷۸۲
به عبارت دیگر، هرگاه انصاف به یاد و زبان می آید، عدل و عدالت تداعی می شود. انصاف ، تداعی کننده عدالت است و عدالت ، تحقق دهنده حقوق انسانها در جامعه .هرقدر میزان انصاف - یعنی ارزشگذاری بر حقیقت - بالا باشد، خصلت عدالت گستری در آدمی بالاتر است و بالعکس . این خصلت از ویژگی های شخصیتی است که به طور دفعی و مقطعی در شاکله انسان حاصل نمی شود؛ بلکه در اثر تعامل دایمی و مستمر انسان با ارزشها و سعی در درونی کردن ارزشها و هنجارها در شاکله خویش ، بتدریج حاصل می شود. نتیجه این شکل گیری در شاکله را می توان در موضع ، نگرش و رفتار منصفانه فرد ملاحظه کرد.و اما بحث اصلی ، لزوم وارسی میزان این خصلت در خواص و فعالان جامعه است ؛ چراکه خواص جامعه بیشترین اثرگذاری مثبت و منفی را در جامعه دارند و می توانند منشا اصلاح و یا افساد باشند.این وارسی از آن جهت مهم است که خواص جامعه به دور از هیاهوها و غفلتها، در خلوت خویش با علم به این که همه عالم محضر خداوند تبارک و تعالی است ؛ لختی تامل کنند و رفتارها، موضعگیری ها، نطقها و فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود را با ملاک و شاخص انصاف محک بزنند تا میزان اثرگذاری مثبت و یا منفی خود را در جامعه ارزیابی کنند.اگر خوی انصاف و رفتار ناشی از آن را در خواص جامعه بیابیم ، طبیعتا عموم جامعه نیز از این گونه رفتار تاثیر پذیرفته و در متن جامعه تسری و گسترش می یابد. رواج و تسلط این خوی در شاکله فردی و شخصیت اجتماعی شهروندان - بویژه فعالان و خواص جامعه - عامل مهمی برای کنترل عصبیت ها و پرخاشگری های نفسانی و پشیمانکننده خواهد شد.متاسفانه در بعضی موضعگیری ها، سخنان ، نوشته ها و اظهارنظرهای موضعی و مقطعی ، جای خصلت مردانه و شریفی به نام "انصاف " که تداعی کننده حقیقت جویی و عدالت گستری است ، خالی است و آنقدر جای خالی انصاف در این رفتارها آشکار است که هرکسی براحتی آن را تشخیص می دهد و تاسف بیشتر از آن جهت است که این خصلت در بعضی خواص جامعه رنگ باخته و فراموش شده است . جای بسی تاسف است که شاهد بعضی مواضع و رفتارهایی در جامعه هستیم که بر مدار مصالح جناحی و گروهی - که حقیقتا زودگذر و فناشدنی است - بنا شده ؛ به جای آن که بر مدار انصاف بنا شوند. طبیعی است اگر این خصلت - یعنی انصاف - به همین گونه کمرنگ شود، بتدریج شیطنت و نقشه ریزی نفسانی غلبه خواهد کرد؛ شیطنتی که نزد خود انسان ، روشن و واضح است ؛ اما به دلیل رعایت بعضی مصالح جاهلانه ، آن را برای خود توجیه می کند و استمرار این حرکت ، از او یک انسان دو رو، منافق ، هتاک و شاید برانداز خواهد ساخت . در این حرکت تدریجی و غافلانه ، اصل وارسی اعمال و نیات ، نوعی هشدار، تنبه و تلنگر مثبت به حساب میآید که "خود" بر مدار انصاف و عدالت محک زده شود.آثار مثبت این وارسی ها در تعلیم و تربیت آنقدر تجربه شده است که در بیشتر موارد به خودآگاهی ، ارزیابی و اصلاح خویش منجر شده است.این وارسی در تعلیم و تربیت اسلامی با عناوینی چون ذکر، تذکر، تعقل ، تدبر، انذار، تبشیر آمده است تا آدمی را زمانی که در غفلت بسر می برد، هشیار کند؛ به اصل خویش بازگردد؛ نعمتها را بازیابی و بازگویی کند و خود را بر اصل عدل و انصاف، ارزیابی نماید.فضای امروز جامعه به گونه ای است که اقتضا می کند خواص جامعه و فعالان سیاسی ، در این حرکت تربیتی شرکت کنند و در خلوت خویش ، خود را با معیار عدل و انصاف محک بزنند.این وارسی شخصیتی می تواند برای شخص و جامعه پرثمر باشد؛ نتیجه ای که خصلت انصاف ، جوانمردی ، حقگویی ، منطق گویی ، صداقت و راستی را گسترش می دهد؛ فضای سیاسی و اجتماعی را پرحلاوت و شیرین می سازد و به جای تلخکامی ها و پرخاشگری های خسته کننده ، متانت و دوستی را حاکم می کند. قطعا همه افراد از این فضا استقبال خواهند کرد؛ به شرط آن که همواره خود را در مسیر وارسی و مراقبت شخصیتی و نفسانی قرار داده و ملاک عدل و انصاف را میزان قرار دهیم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها