اصغر فرهادی و پریسا بخت آور نویسنده و کارگردان مجموعه یادداشت های کودکی در گفتگو با جام جم
کد خبر: ۳۴۰۰
اصلا چرا اعتیاد؛فرهادی : مهمترین معضلی که از دید من و دوستانم جای کار داشت ، اعتیاد بوداگرچه اعتیاد سوژه کلیشه ای است ؛ ولی کمتر پیش آمد که نگاهی طنزآمیز به این مقوله داشته باشیم.بخت آور: البته با "چرا" هر مضمونی را می توان به سوال کشید من هم وقتی مطلع شدم که می خواهند اعتیاد را محور داستانشان قرار دهند، احساس کردم موضوع پیش پا افتاده ای است . حتی در این خصوص واکنش هم نشان دادم . اما وقتی نتیجه کار را دیدم ، نظرم عوض شد؛ چرا که به اعتیاد با همان دید همیشگی نگاه نشده تا در نهایت هم به نظر برسد که می توان راحت معتاد شد و براحتی هم ترک کرد. احساس می کنم بهترین و تنها نتیجه ای که می شود از این سریال گرفت ، این است که ترک اعتیاد کار ساده ای نیست و این که متاسفانه این قضیه بسیار همه گیر شده است . به هر جهت ما اعتیاد را موضوع جدیدی یافتیم که اگر از نگاه تازه ای مطرح شود، تاثیرش بیشتر میشود.پس چرا موضوع اعتیاد به حاشیه داستان رانده شده است؛بخت آور: در قسمت های اولیه ، ما باید بخش اعظم کار را به فضاسازی و شخصیت پردازی متمرکز می کردیم ، اما بعد از آن موضوع اصلی مطرح می شود و به مرور پررنگ تر جلوه میکند.فرهادی : اصلا قرار نبود نخ اصلی قصه ، اعتیاد باشد. مهم این بود که فضای طنزی ایجاد کنیم . نظر من این نبود که سریالی از این دست بسازم . اعتیاد باید در حاشیه بماند تا در کنار آن ماجراهای زیادی مطرح شود.شما در اغلب آثارتان حتی اگر وجه طنز هم به کارتان بدهید، باز می بینیم که نگاه موشکافانه ای در طرح مسائل دارید، اما چرا این اتفاق در "یادداشت های کودکی" نمی افتد؛فرهادی : بعد از "داستان یک شهر"، خیلی دلم می خواست این ذهنیت را که "فرهادی " فقط چنین کارهایی می تواند انجام دهد، از بین ببرم - کارهای سیاهی که فقط به معضلات می پردازد - بعد از این کار بلافاصله تصمیم گرفتم که یک کار طنز ارائه کنم . البته در گذشته تجربه چنین کارهایی را داشتم ، احساس می کردم که از این نوع داستان پردازی خیلی دور شده ام . به همین دلیل دوست داشتم که برگشتی داشته باشم به کارهایی که هدفش سرگرم کنندگی و لذت بیننده است . دلم نمی خواست یادداشت های کودکی طنز اجتماعی شود که در نهایت نتیجه اش این شد. در اینجا سعی شده است معضل اعتیاد در جامعه و برخوردی که با فرد معتاد می شود، نشان داده شود و مهمتر از اعتیاد، می خواستیم تلنگری به معضل تزویر بزنیم و رنگ به رنگ شدن انسان ها در موقعیت های مختلف را نشان دهیم . حدود50 درصد از شخصیت های ما به اصطلاح رنگ به رنگ میشوند. از این زاویه اگر نگاه کنیم، به "داستان یک شهر" نزدیک میشویم.بخت آور: ما سعی کردیم داستانی داشته باشیم که در طول 26 قسمت ، بتواند بیننده را جذب کند. اگر بتوانیم داستانی را براحتی بیان کنیم ، بیننده هم به همان راحتی می پذیرد، البته در کنارش معضل اعتیاد هم به آرامی مطرح میشود.در این سریال ما بازیگرانی را می بینیم که قبلا مشابه این نقشها را داشته اند. مثلا مهین ترابی در "خیرالله و صندوقچه اسرار" و یا گرجستانی در تئاتر "معرکه در معرکه ".فرهادی : آقای قدکچیان تا به حال تیپ سریدار را بازی نکرده بود و یا خانم خیرآبادی به گفته خودش خیلی کم پیش آمده که نقش سرایدار را بازی کند، گرجستانی هم فقط در "معرکه در معرکه " چنین شخصیتی را داشته است . برای منتقدان ما این طور جا افتاده است که فکر می کنند تیپ بار منفی دارد و شخصیت بار مثبت ، ولی اصلا این گونه نیست . وقتی نوع کارتان "تیپ سازی " می شود آدم ها باید تیپ باشند. تیپ به این معنی که ویژگی های مشترک بین آن نقش و آدم هایی که در آن شغل و طبقه هستند، وجود داشته باشد. تا این حد که ما بتوانیم بگوییم همه زن های سرایدار، این ویژگی ها را دارند. ما در این سریال 26 قسمتی چند تا تیپ داریم و چند تا شخصیت که بارزترین آنها سیروس گرجستانی است . هم مسلک های "عزیز آقا" بعضی از ویژگی های این آدم را دارند. پس عزیز آقا تا حدی از این ها متمایز است ، ولی بقیه تیپ هستند. من در تلویزیون کارهایی از نوع تیپسازی دیده ام که موفق هم بوده اند.مثلا.مثلا در "سلطان و شبان " ما وزیر اعظمی و شاهی احمق داریم . فقط سلطان بانو یک شخصیت است . اصلا نوع کار می طلبد که این افراد تیپ باشند.در این سریال ما آدم هایی داریم که هر کدام نماینده ای از اقشار مختلف جامعه هستند تا چه حد توانسته اید وارد زندگی این افراد شوید و آنها را مورد ارزیابی و موشکافی قرار دهید؛بخت آور: ما26 قسمت فرصت داشتیم و در هر قسمت سعی کردیم یک وجهی از این شخصیت ها را رو کنیم ، این برای سریال مزیت به شمار می آید که بیننده آرام آرام با این شخصیت ها آشنا شود. البته شخصیت چند وجهی مثل آقای گرجستانی ، شخصیت ساده و رو راستی است که به اقتضای سنش همیشه یک جور هست و نمی تواند تغییر رنگ دهد، اما بعضی از شخصیت های ما پیچیده تر هستند و با فرصت زیادی که داشتیم ، بتدریج وجوه مختلف آن را رو کرده ایم . تمام سعی من بر این بود که اگر می خواهیم شخصیتی را نشان دهیم و یا حتی خانه و اداره ای مدنظرمان است ، از جنس واقعیت باشد، البته به عنوان کارگردان هر جا که لازم بود تغییری صورت بگیرد، با آقای فرهادی مشورت میکردم.علی رغم این که توجه خاصی به پرداخت شخصیت ها شده ، اما شخصیت بازیگران زن در بعضی از قسمت ها ضعیف است؛فرهادی : جدا کردن شخصیت زن و مرد برای من مهم نیست . این طور نیست که قبل از نوشتن تصمیم بگیرم شخصیت زن را در حاشیه قرار دهم و شخصیت مرد را محور کنم . در لحظه خلق یک اثر به طور غریزی و ناآگاهانه همه چیز شکل می گیرد. اگر در جایی زن به حاشیه رانده شده ، این کار عمدا صورت نگرفته است . مثلا در "داستان یک شهر" وزن شخصیت های "زن میهمان " خیلی بیشتر بود. )زنی که هنرپیشه است ، خانمی که دوربین می دزدد، دختری که معتاد است ، مادر رختشویی که پسرش قتلی مرتکب می شود و( البته با توجه به سیاست های تلویزیون ، همیشه شخصیت زن ، مورد احترام بوده است ؛ به خصوص زنانی که مادر یک خانواده هستند. این محدودیت باعث شده که زنها در تلویزیون یا سیاه باشند و یا سفید ولی به نظر من رنگهای خاکستری که شخصیت های مرد در فیلم ها دارند، زنها هم می توانند داشته باشند. قصه باید طلب کند که چند تا شخصیت زن و مرد در جایگاه های شخصیتی مختلف داشته باشیم.ما دو شخصیت محوری زن داریم ، اما اینها هیچ مزیتی نسبت به زنانی که در سایر سریال ها دیده ایم ندارند. با توجه به این که "یادداشت های کودکی " توسط یک کارگردان زن به سرانجام رسیده ، باید نگاه خاص تری پشت این اثر باشد.بخت آور: شخصیت ها را باید براساس شرایط حقیقی زندگی افراد بررسی کنیم . زنی که دختر یک سرایدار بوده و به لحاظ اقتصادی در سطح پایینی قرار دارد، چندان موقعیت ویژه ای برای آن نمی توان قائل شد. "اختر" از طبقه ای است که نمی توان او را در حال مطالعه و یا در شغل خاصی نشان داد. زنان این قشر تقریبا وضعیت مشابهی دارند، اما موارد نقض این اصل هم نسبتا کم نیستند.یعنی می گویید همه اخترها اینگونه هستند و همه زنان سریدار هم ...بخت آور: دختر سرایداری که با یک مرد بیسواد و بیکار ازدواج کرده و شرایط رشد اجتماعی و اقتصادی درستی پیدا نکرده است ، اگر به شکل دیگری تنظیم می شد، غیرواقعی جلوه میکرد.این طور به نظر می آید که اساس قصه این سریال ، برپایه طنز موقعیت نیست و برای پررنگ تر جلوه کردن این فضا، بازیگرها به طنز گفتاری روی آورده اند، آیا تمام این ها براساس متن پیشرفته است؛بخت آور: این را باید از قوت متن دانست . طنز گفتاری آن قدر در متن قوی است که در همه حال خودش را نشان میدهد.یعنی به دنبال این بودید که با توام کردن این دو گونه طنز، به طنز جدیدی برسید؛طنزی در متن نهفته شده است که سعی کرده ایم با فضاسازی در دکوپاژ و در بازی گرفتن ها آن را تشدید کنیم ، اما این که چقدر موفق بوده ایم ؛، نمیدانم.چطور شد که شما کارگردانی کار را عهده دار شدید؛بخت آور: آقای فرهادی این کار را پذیرفت ، ولی چون فرصت کافی نداشت ، ترجیح داد کس دیگری کارگردانی کار را به عهده بگیرد و چون با کارهایم آشنا بود، این سریال را به من پیشنهاد دادند.فرهادی : آن موقع سرگرم تنظیم فیلمنامه حاتمی کیا بودم و جدا کمبود وقت داشتم.حرف آخر.فرهادی : برخی از مصاحبه کنندگان در انعکاس صحبت های ما، امانتداری نمی کنند. چه بسا که پیش آمده وقتی مصاحبه ام چاپ شده ،50 درصد از گفته های من نبوده است . آن بخش که تعریف و تمجید بوده کار شده و حرف هایی که جنبه انتقاد داشته ، کمتر منعکس شده است . سلیقه ای عمل کردن مصاحبه گر، قضاوت مخاطب را نسبت به ما مخدوش می کند. اگر برخی از حرفها قابل چاپ نیست ، به ما بگویید تا به نوع دیگری آن را مطرح کنیم.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها