گزارشی از نشست تخصصی آسیبهای اجتماعی شهر تهران
کد خبر: ۳۱۸۰
دکتر یعقوب موسوی جامعه شناس ، برخورد محافظه کارانه با آمار مربوط به بزهکاری ها و آسیبهای اجتماعی را مهمترین چالش در این حوزه داشت و اظهار کرد: به طور حتم ، پنهان کاری و کتمان واقعیت های اجتماعی ، نتیجه ای جز فاجعه و سوءاستفاده فرصت طلبان نخواهد داشت . تجربه تاریخی چنین برخوردی ، بیانگر کمرنگ شدن تدریجی مشروعیت نظامهای حکومتی است.دبیر طرح مطالعاتی آسیب شناسی اجتماعی افزود: شوروی در دهه های 50 و60 ، نمونه کاملی از پنهان کاری در امور آسیبهای اجتماعی بود؛ در حالی که در غرب هر ساله آمار و داده های مربوط به مسائل و مشکلات اجتماعی در رسانه های عمومی مطرح میشد.نتیجه این شد که به رغم وجود آسیبهای اجتماعی در غرب ، به دلیل رابطه شفاف مردم و مسوولان ، بحران به وجود نیامد و به مشروعیت نظام غرب لطمه وارد نشد.دکتر طالب عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت : آسیب ، در واقع به انحراف از ارزشهای جامعه گفته می شود. آسیب نوعی هنجار شکنی است و هنجارها را جامعه می سازد. به طور مثال ، رابطه دختر و پسر در جامعه اروپایی ، یک هنجار است ، ولی در جامعه ما اگر این ارتباط از حد عرف بیرون برود، جامعه واکنش نشان می دهد. ما در درجه اول از منظر فرهنگی مان باید آسیب را تعریف کنیم.نکته دیگر این که کنترل و نظارت درونی که از طرف خود جامعه اعمال می شود، حدود انحراف از هنجارها و ارزشها را تعیین می کنند. در گذشته این حدود مشخص بود، ولی امروزه ، به دلیل گسترش شهرنشینی و رشد حاشیه نشینی ، کنترل و نظارت درونی کمرنگ شده است.در حال حاضر ما کلانشهرهایی داریم که در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند، مثلا شهر مشهد بغیر از560 هزار جمعیت رسمی ، بیش از دو میلیون جمعیت در حاشیه دارد. در حاشیه شهرها، نظارت قانونی بسیار کمتر از درون شهرهاست . کانون های آسیب و باندهای بزهکاران در حاشیه شهرها قرار گرفته اند و از شهرها تغذیه می کنند. این کانون ها در صورت تخریب ، بسرعت خودشان را ترمیم می کنند. ما خاک سفید را ویران کردیم ، اما50 خاک سفید جدید در شهر تهران رویید.دکتر معتمدی مدیر کل آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی با اشاره به این که در هر جامعه ای به طور طبیعی و در یک حد مشخص ، آسیب و ناهنجاری وجود دارد، گفت : از منظر روانشناسی ، در هر جامعه یک درصد زنها و سه درصد مردها، ضد اجتماعی اند و به طور شخصیتی رفتارهای آسیب زا از خود نشان میدهند.اما بجز این ، عوامل دیگری هستند که باعث تشدید آسیبها و افزایش دامنه آن ها می شوند. در کشور ما، مهمترین این عوامل ، افزایش قابل ملاحظه جمعیت و زادو ولد در بین سالهای 57 تا60 بود. رشد حدود4 درصدی جمعیت صفرساله در این مقطع ، باعث شده است که الان ما با خیل عظیم 20 ساله هایی مواجه شویم که نه کار، نه مسکن و نه امکانات ازدواج دارند. این جوانان اکنون آماده قرار گرفتن در چرخه آسیبها هستند.وی تصریح کرد: ساختار جوان و در معرض آسیب جمعیت ، به همراه در اختیار نبودن فرصتهای اشتغال و ازدواج برای این طیف جمعیتی ، برخورد با آسیبها را در جامعه ما به امری دشوار تبدیل کرده است ؛ به گونه ای که برخورد با معلول هایی نظیر اعتیاد، سرقت و... کمترین نتیجه را داده است ؛ چرا که علتهای آن که بیکاری و مشکلات اقتصادی است ، در جامعه وجود دارد. در این وضعیت ما به هر معلول اجتماعی که حمله کنیم ، معلولی دیگر، جای آن را خواهد گرفت.دکتر معتمدی با انتقاد از ناآگاهی علمی و جامعه متولیان امور اجتماعی گفت : در حال حاضر بسیاری از ارگان ها مدعی فعالیت و حمایت در عرصه آسیبهای اجتماعی هستند، اما هیچ معیاری برای نظارت بر نوع فعالیت و عملکرد آن ها وجود ندارد. برای ورود به عرضه آسیبهای اجتماعی باید خاستگاه آن را در حوزه های شیوع ، علت یابی ، شیوه مداخله و در نهایت ارزیابی و نظارت بر اجرا جستجو کرد.دکتر طالبی معاون اجتماعی سازمان بهزیستی گفت : روحیه مشارکت جویانه ای که در اوایل انقلاب و دوران جنگ بر جامعه حاکم بود، باعث افت اساسی آسیبهای اجتماعی شد. وی با اشاره به کمرنگ بودن شکاف اقتصادی در دوران جنگ گفت : در دهه اول انقلاب ، شکل هندسی اقتصاد کشور لوزی بود؛ به این معنی که اقلیت ثروتمند و فقیر دو راس لوزی را تشکیل می دادند و اکثریت طبقه متوسط در فاصله این دو راس قرار داشتند.دکتر طالبی افزود: در دوران 13 ساله پس از جنگ ، سیاست تعدیل اقتصادی باعث شد تا هندسه اقتصاد کشور از حالت لوزی به مثلث تغییر پیدا کند. به این معنی که اقلیت ثروتمند در راس قرار گرفتند و اکثریت فقیر قاعده این مثلث را ساختند. افزون بر این ما هنر تبدیل مشارکت دوران جنگ را به مشارکت مدنی نداشتیم و این باعث به وجود آمدن شکاف فرهنگی شد. شکاف اقتصادی سیاست تعدیل همراه با شکاف فرهنگی ، زمینه ساز افزایش آسیبهای اجتماعی پس از دوران جنگ شد.دکتر سید حسین سراج نیز با اشاره به تفاوت نگاهها چه در سطح اجرایی و چه در سطح پژوهشی ، در مقوله آسیبهای اجتماعی گفت : پس از انقلاب ، مسوولان اجرایی با رویکرد سنتی به مسائل مدرن نگاه می کردند. اقتضائات جنگ باعث شد تا نسبت به رشد جمعیت ، روش پیشگیرانه نداشته باشیم و اصلاح این نگرش نیز با تاخیر صورت گرفت . امروز بسیار مشکل است که آسیبهای اجتماعی را بر اساس هنجارهای جامعه تبیین کنیم ؛ چون نسل جدید درباره بسیاری از این هنجارها سوال دارد.در بین بزرگسالان نیز وحدت نظر و وحدت فرهنگی بر اساس هنجارهای یکسان نداریم . اما این طور نیست که نشود هنجارهایی را به عنوان هنجارهای عام و مورد قبول همگان تعریف کرد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها