اگر رفتار حکومتگران در دمکراسی مبتنی بر زورو سلطه بر مردم جامعه خود و دیگر جوامع باشد، با حکومت مطلقه و استبدادی یا عصبیت های قومی و قبیله ای تفاوتی ندارد
کد خبر: ۲۶۸۲
تقسیم بندی هایی که درباره انواع حکومت ها صورت می گیرد، ضمن آن که ماهیت حکومت کنندگان را نشان می دهد، ناظر بر نوع نگاه و رفتار حاکمیت ها با مردم نیز است در واقع ماهیت حکومت ها از طرز تلقی آنها با مردم جامعه خود و دیگر جوامع روشن می شود ماهیت حکومت های مطلقه و مشروطه و دمکراسی را باید از این دیدگاه مورد نظر قرار داد در تقسیم بندی انواع حکومت ها وجه غالب مفهومی به همین نوع نگرش حاکمیت ها بر مردم بر می گردد که یک حکومت مطلقه و استبدادی با چه دیدگاهی به مردم می نگرد و حکومت های مشروطه و دمکراسی چگونه به مردم می نگرند. در این رهگذر، اگر چه این نکته مهم است که حکومتی که بر جامعه مسلط است ، چه نوع حکومتی باشد، بهتر است و طبیعتا دمکراسی بر دیگر حکومت ها تقدم و ترجیح دارد؛ اما اگر رفتار حکومتگران در دمکراسی مبتنی بر زور و سلطه بر مردم جامعه خود و دیگر جوامع باشد، با حکومت مطلقه و استبدادی یا عصبیت های قومی و قبیله ای تفاوتی ندارد و حتی از آن هم منحطتر است اگر در جوامع بدوی رئیس قبیله ای با مردم با مدارا رفتار می کرد؛ از دمکراسی های امروزین هم فراتر بوده و در اوج عصبیت ، روشهای دمکراسی را معمول داشته است چنان که در بین اعراب بدوی چنین بود ابن خلدون در کتاب مقدمه در این باره می نویسد: رئیس آنها اغلب به زیردستان خویش نیازمند است تا از عصبیت ایشان در امر دفاع استفاده کند و از این رو ناگزیر باید بر وفق دلخواه ایشان با آنان مدارا کند و از راه زور با آنان رفتار نکند تا مبادا به وضع عصبیت او خللی راه یابد؛ چه اگر این امر مختل شود، مایه هلاک و نیستی او و ایشان خواهد شد گاهی در اوج دمکراسی می توان شاهد رفتارهایی بود که حتی از رفتارهای مبتنی بر عصبیت جاهلی هم منحط تر است و آن رفتار؛ نوع رفتارهای حکومتی است که تکیه بر زور و سلطه دارد در این صورت گویی حکومت دمکراسی و به عبارتی بهتر و دقیق تر؛ سردمداران حکومت دمکراسی نیز از منشورهای حکومتی حکومت های مطلقه پیروی می کنند که قهر و زور را مبنای حاکمیت خود قرار داده اند بنابراین میان این شکل حکومت دمکراسی با حکومت های مطلقه و استبدادی و یا ریاست های قومی و تباری ، تفاوتی وجود ندارد بر این اساس استبداد منور یا پادشاهان متنوری که در چارچوبه حاکمیت های استبدادی اما با روشهای معتدل و مردمی حکومت می کنند، هزاران بار بر دمکراسی هایی که حکومتگران و گردانندگان آن به چنین شیوه هایی متوسل می شوند، ترجیح دارند؛ چرا که از اهرمهای متعارف زور و استبداد برای رسیدن به اهداف خود بهره نگرفته و یا کمتر به آن تمسک می جویند در حالی که اساس حکومت مطلقه مبتنی بر زور و قهر و غلبه است زور گفتن به مردم خود و جوامع دیگر، با این اعتقاد و منشور سیاسی که حق با زورمندان است ابن خلدون در این زمینه می نویسد: در صورتی که سیاست پادشاه و سلطان ایجاب می کند که سیاستمدار از روی قهر و زور حکومت کند و به امر و نهی بپردازد، و گرنه سیاست او پیش نخواهد رفت رفتار بعضی از حکومتگران در حکومت های دمکراسی با مردم خواه جوامع دیگر، بیانگر این نکته است که در اوج پیشرفت سازمان و نظام دمکراسی نیز می توان مانند حکومت های مستبد و مطلقه و حتی بدتر از آن به شیوه های منحط عصبیت های قومی رفتار کرد و در اوج دمکراسی از منطق زور و قهر و غلبه برای پیشبرد اهداف خود بهره گرفت روشهای بیشتر دولتهای غربی اعم از دمکرات توتالیتر در برخورد با مردم جوامع خود و دیگر جوامع حتی در دمکراسی پیشرفته امروز بیانگر این موضوع است منطق قهر و غلبه دولتهای غربی در مقطع پیدایش و رشد و گسترش استعمار و منطق آنها در مقطع جنگهای جهانی اول و دوم و بحران های منطقه ای و بین المللی در مقاطع مختلف تاریخی ، ناظر بر این معنی است رفتارهای حکومت امریکا در اغفال و فریب افکار عمومی مردم آن کشور و دخالت هایش در ویتنام ، ایران ، کره ، کوبا، لبنان حمایت از اسرائیل ، حمایت از عراق در جنگ با ایران ، حمله به عراق و جنگ خلیج و اخیرا حمله به افغانستان و کشتار مردم مظلوم و بی گناه وبی دفاع افغان ، مفهومی جز عصبیت در اوج دمکراسی و زورگویی و سلطه جویی و توسعه طلبی دارد؛
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها