تحقیقات علمی درباره طالع بینی اختری

طالع بینی رویایی که درآسمان واقعیت ها گم می شو د

کد خبر: ۲۲۷۳

جهان و پدیده های گوناگون آن در نظر انسان کهن که از قوانین و سازوکارهای حاکم بر امور طبیعت آگاهی چندانی نداشت ، مکانی اسرارآمیز، پرشگفتی و غیرقابل پیش بینی می نمود. فقدان توجیه علل رویدادها باعث حیرت او می شد؛ کثرت پدیده ها ذهن او را برمی آشفت و درک محدودیت توانایی های جسمی و عملی خود، احساس عجز را در او برمی انگیخت - سه عاملی که پیوسته موجب ناامنی و آزردگی روانی آدمی بوده اند - گریز دایمی و رویگردانی از این سه عامل ، همواره از یک سو موجب پی ریزی و تکامل دانش و فناوری شده و از سوی دیگر، آفرینش خرافات و افسانه ها و اسطوره ها را به دنبال داشته است.از این رو دانش بشر بر بستری از خرافه متولد شد و تاکنون نیز در بسیاری از موارد نتوانسته است خود را از این ماهیت دوگانه که زاده ویژگی های ذهنی آدمی است، برهاند.در سال 1988 روانشناس آلمانی دکتر سوییتبرت ارتل نتایج بررسی تحلیلی روی ورزشکاران درجه یک امریکایی و اروپایی را به چاپ رساند که به نظر می رسید دلالت بر تاثیر سیاره مریخ داشتند؛ ولی با این حال بسیاری از دانشمندان قانع نشدند. هم اکنون ارتل با پیگیری و کشف شواهدی که گوگولن نتایج خود را براساس تحلیل آنها به دست آورده بود، در مرکز یک جدال جدید قرار گرفته است . ارتل ضمن جستجو در میان بایگانی گوگولن ، جزییاتی از زندگی 1500 قهرمان ورزشی را کشف کرد که گوگولن هرگز پس از جمع آوری ، آنها را مورد استفاده قرار نداد. او دریافت که تعداد معدودی از این قهرمانان در زمانی که موید تاثیر مریخ باشد، متولد شده اند. ارتل ادعا می کند که گوگولن این اطلاعات را ناآگاهانه و غیرعمدی از قلم انداخته است، ولی دیگران اصرار دارند که او یک متقلب بوده است.با این حال ، اختربینی بسیار فراتر از تاثیر یک یا چند سیاره بر سرنوشت حرفه ای انسانهاست . برای مثال ، اختربینان ادعا می کنند که متولدان جوزا پرحرف و اجتماعی هستند و یا متولدان سنبله انسانهایی باکفایت اند. در این باره چه می توان گفت ؛ اغلب دانشمندان این حرفها را مشتی مزخرفات می دانند، ولی در اوایل دهه 1980 پروفسور آلن اسمیترز از دانشگاه منچستر تصمیم گرفت به آزمایش این ادعا بپردازد.او در میزگردی که از اختربینان سرآمد تشکیل شده بود، از آنان خواست تا مشخص کنند که کدام مشاغل با بیشترین احتمال به کدام علایم منطقه` `البروج مرتبطند. نتیجه این استعلام ، ارائه فهرستی از10 شغل بود که اغلب اختربینان توافق داشتند با برخی علایم در ارتباطند. برای مثال ، گفته شده بود که نویسندگان و روزنامه نگاران بیشتر متولد جوزا هستند؛ در حالی که کارمندان و حسابداران، با سنبله مربوطند.در مرحله بعد، پروفسور اسمیترز این پیش بینی را با آمارگیری ملی از جمعیت بریتانیا مطابقت داد. نتیجه ، تکان دهنده بود: از هر10 پیش بینی ،7 مورد درست از آب درمیآمد.ظاهرا این یافته ها مدرکی معتبر بودند دال بر این که در پس اختربینی خام علائم اختری ، حقایقی نهفته است . ولی مطالعه دقیق یکی از نمونه های آماری ، منجر به کشف دیگری شد که درست به همان میزان عجیب و شگفت انگیز بود: کودکان طبقات مربوط به متخصصان و مناصب مدیریتی احتمالا بیشتر در بهار و تابستان به دنیا می آیند؛ در حالی که نوزادان طبقه کارگر به احتمال زیاد در پاییز و زمستان متولد می شوند. نتیجه این جهت یافتگی اسرارآمیز این است که فرزندان افراد ثروتمند به احتمال بیشتر متولد برج های حمل و ثور هستند؛ در حالی که بچه های شاغلان مشاغل یدی ، به احتمال زیادتر در برج های قوس و جدی به دنیا می آیند و شاید این مطلب ارتباط میان مشاغل و علایم دایره` `البروج را توضیح دهد. آنچه موجب بروز این جهت یافتگی می شود، هنوز ناشناخته است ، ولی دلیل آن هر چه باشد، این کشف نشان می دهد که شاید مبانی اختربینی خیلی نزدیک تر از افلاک و همین جا در زمین نهفته باشد. برای مثال ، ممکن است نتایج به دست آمده توسط پروفسور اسمیترز، ناشی از دگرگون سازی عمدی رفتار و شخصیت افراد برای انطباق با موارد پیشبینی شده برای آنها توسط خودشان باشد.شاید خنده دار به نظر برسد، ولی در نظرسنجی هایی که در آمریکا به عمل آمده است ، نشان می دهد که از هر سه شهروند ایالات متحده امریکا یک نفر چنان اختربینی را جدی می پندارد که براساس پیش بینی های اختربینان ، روی افکار و تصمیمات خود تجدیدنظر میکند.اختربینان چنین استدلال می کنند که وجود توضیحات گوناگون ، تاثیری در ابطال حقایق و اثبات نادرستی اختربینی ندارد. چالشی که بدبینان با آن روبه رو هستند، یافتن یک آزمون محکم و غیرقابل بحث علمی است که دیگر نتوان نتایج آن را با بحث و جدل ، رد کرد. اکنون دانشمندان فکر می کنند که موفق به یافتن چنین آزمونی شده اند: "آزمون دوقلوهای همزمان ". دیگر ساده تر از این ایده ای نمیتوان یافت.براساس این اندیشه ، هر چه فاصله زمانی تولد دو نفر از هم کوتاهتر باشد، لزوما باید طالع اختری آنها به یکدیگر نزدیک تر شود و شخصیت آنها بیشتر به هم شباهت پیدا کند که شخصیت افراد را هم می توان به کمک آزمون های علمی مورد سنجش قرار داد.نتایج نخستین مطالعه عمده ای که بر روی دوقلوهای همزمان به عمل آمد، در سال1994 انتشار یافت . در این پژوهش ، یک گروه تحقیقاتی که توسط پروفسور پیتررابرتس هدایت می شد،128 نفر را که در فاصله سال های 1934 تا1964 و در فاصله زمانی حداکثر6 روز از هم متولد شده بودند، مورد بررسی قرار داد. افراد تحت مطالعه ، طی اعلانیه ای که در رسانه های ملی امریکا پخش شد، آمادگی خود را برای همکاری اعلام کردند. به هر کدام از این افراد آزمونی داده شد که محدوده ای از ویژگی های شخصیتی خاص را از برونگرایی گرفته تا روان رنجوری مورد بررسی قرار می داد. سپس هر نوع تشابه دوگانه میان پاسخ دهندگانی که در یک روز متولد شده بودند، از طریق مقایسه امتیازات مورد بررسی قرار می گرفت . نتایج به دست آمده بسیار جالب توجه بود: هر چه زمان های تولد به هم نزدیک تر می شد، نسبت دوقلوهای همزمان که امتیازات مشابهی داشتند، افزایش مییافت درست همانگونه که اختربینی پیشبینی میکرد.خوب نتیجه چیست ؛ آیا صحت اختربینی به اثبات رسید؛نه دقیقا. دکتر کریس فرنچ و دکتر اندی لیدبتر از کالج گلداسمیت لندن نتایج این آزمون را بار دیگر بررسی کردند و نشان دادند که نوع نتایج تقریبا بستگی به روش به کار رفته در سهم بندی مدارک خام توسط پژوهشگران داشته است . آنها با تغییردادن تعریفی که برای شرح "امتیازات مشابه " به کار رفته بود، دریافتند که ارتباط فرضی میان زمان های تولد هم کاملا از میان می رود.همچنین پژوهشگران به مدارکی دست یافتند که نشان می داد برخی از دوقلوهای همزمان ، زیرکانه و آگاهانه خود را با ویژگی های پیش بینی شده توسط اختربینی هماهنگ کرده اند.دکتر فرنچ چنین توضیح می دهد: تحلیل های ما مشخص می کند که هیچ توجیهی برای آنچه که اختربینی درباره مدارک مربوط به دوقلوهای همزمان می گوید، وجود ندارد و یک ذره واقعیت هم در این پیش بینیها یافت نمیشود.بسیاری تصور می کنند که شکستهای مکرر، نشان دهنده بی اساس بودن پیش گویی های اختربینی است . برای بسیاری از مردم هم اختربینی عمدتا جنبه تفریحی دارد؛ ولی شاید جالبترین نتیجه که از این همه آزمون علمی و جروبحث می توان گرفت ، این باشد که احتمالا گاهی اوقات اختربینی بنا به دلایلی کاملا بیربط، درست از آب درمیآید!