پارادوکس دمکراسی

بن لادن وجورج بوش دوقلوهایی که ازهم تشخیص داده نمی شوند

کد خبر: ۲۱۳۷

دولت ایالات متحده و بدون شک همه دولتها در تمامی جهان ، از جو جنگی موجود به عنوان بهانه ای برای محدود کردن آزادی های مدنی ، محروم کردن مردم از آزادی بیان ، بیکار کردن کارگران ، آزار و اذیت اقلیت های مذهبی ، کاهش هزینه های عمومی و اختصاص دادن مبالغ هنگفت مالی به صنایع دفاعی استفاده خواهد کرد، اما با کدامین هدف ؛ رئیس جمهور امریکا جورج بوش اگر در پر کردن جهان از افراد خوب و مقدس موفق بود، در خلاص کردن جهان از شر تروریست های شیطان صفت نیز موفق خواهد بود. برای دولت ایالات متحده ، حتی اندیشیدن به این تصور که می توان تروریسم را با قوه قهریه و زور بیشتر نابود کرد، امری غیرمعقول و باطل است . تروریسم علامت بیماری است نه خود بیماری . تروریسم کشور خاص ندارد و حدومرز بین المللی را به رسمیت نمی شناسد. تروریسم فراملی است و به همان اندازه که پپسی ، کوکاکولا و نایک جهانی است ، تروریسم نیز جهانی است . در صورت مشاهده و یا بروز اولین نشانه خطر، تروریسم می تواند بند و بساطش را جمع کند و کارخانه هایش را از کشوری به کشور دیگر، در جستجوی مکانی بهتر و معامله ای سودآورتر، درست همچون شرکتهای چند ملیتی ، انتقال دهد. تروریسم به عنوان یک پدیده ممکن است هرگز از صحنه روزگار ناپدید نشود ، اما چنانچه قرار است تروریسم مهار شود، اولین قدم برای امریکا این است که حداقل اذعان کند که در این کره خاکی با دیگر ملتها، دیگر انسانها، انسانهایی که ممکن است بر صفحه تلویزیون ظاهر نشوند و در عین حال عشق بورزند، از زمین و زمان شکایت داشته باشند و دارای داستانها، آوازها و سروده ها و شکوه ها بوده و محض رضای خدا هم شده حقوقی نیز داشته باشند، شریک است . به جای این اعتراف ، آن هنگام که از وزیر دفاع امریکا دانلدرامسفلد سوال می شود در جنگ جدید امریکا، شما چه چیزی را پیروزی می نامید، او پاسخ می دهد چنانچه بتواند جهان را معتقد کند که امریکایی ها باید اجازه داشته باشند که زندگی را آنگونه که می خواهند، ادامه دهند، او آن را پیروزی می نامد. حملات روز یازدهم سپتامبر، زنگ خطر عظیمی برای جهان و جهانیانی که به طرز وحشتناکی نسبت به بی عدالتی ها و ظلم و ستمهای قرن اخیر راه بی تفاوتی و بی اعتنایی را در پیش گرفته بود، به صدا درآوردممکن بود بن لادن کسی چه می دانداین پیام را نوشته و توسط پیکهای خود آن را به مقصد رسانده و تحویل داده باشد، اما فراموش نکنیم که روح قربانیان جنگهای پیشین امریکا می توانست این پیام را امضا و آن را تایید کند.روح میلیون ها نفری که در کره ویتنام و کامبوج جان خود را از دست دادند، روح 17 هزار و500 نفری که بر اثر حمله اسرائیل به لبنان که با حمایت ایالات متحده صورت گرفت جان باختند، روح 200 هزار نفر از مردم عراق که در عملیات طوفان صحرا جان از خود را از دست دادند، و روح هزاران تن از فلسطینیانی که علیه اشغال کرانه باختری رود اردن توسط اسرائیل کشته شدند و سرانجام روح میلیون ها نفری که در یوگسلاوی ، سومالی ، هائیتی ، نیکاراگوا، السالوادر، جمهوری دومینیکن و پاناما به دست تمامی تروریست ها، دیکتاتورها و نسلکشانی که دولت امریکا به حمایت، تربیت، تامین مالی و مسلح کردن آنان پرداخته بود نیز میتوانستند پیام فوقالذکر را امضا کنند. باز هم فراموش نکنیم که فهرست بالا به هیچوجه فهرست کامل و جامعی نیست.ایالات متحده ، کشوری که در این همه جنگ و نزاع درگیر بوده است ، براستی امریکایی ها بی نهایت خوش شانس بوده اند. حملات روز یازدهم سپتامبر تنها دومین حمله در خاک امریکا در بیش از نیم قرن بوده است . اولین آنها حمله به بندر هاربر بود که اقدام تلافی جویانه در پاسخ به آن مسیری بس طولانی را طی کرد و به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی ختم شد. این بار جهان ، نفس در سینه حبس کرده و منتظر روزهای وحشتزای آتی است.اخیرا فردی اظهار کرده بود که چنانچه بن لادن وجود نمی داشت ، امریکا مجبور به اختراعش می شد. جالب است بدانیم که حقیقت هم چیزی جز این نیست که بن لادن را امریکا اختراع کرد. او یکی از جهادگرانی بود که در سال 1979 ، زمان شروع عملیات سازمان سیا در افغانستان ، به آنجا رفت . بن لادن از این وجه تمایز برخوردار است که ساخته و پرداخته سازمان سیا و تحت تعقیب اف . بی . آی است . در طی دو هفته ، او از مظنون ، به مظنون اصلی و سپس ، علی رغم نبود هرگونه مدرک واقعی ، مستقیم از چارت سازمانی بالا رفته و به جایگاهی دست یافته که اکنون زنده یا مرده او مورد مطالبه است . براساس تمامی گزارش ها و شنیده ها، امکان یافتن هرگونه مدرک معتبر و مقبول دادگاه ، برای ارتباط دادن وقایع یازدهم سپتامبر به بنلادن وجود ندارد.تا این لحظه ، چنین به نظر می رسد که اتهام برانگیزترین دلیل علیه بن لادن ، این حقیقت است که او عملیات روز یازدهم سپتامبر را محکوم نکرده است.با توجه به مکان و شرایط زندگی بن لادن ، کاملا محتمل است که او شخصا هیچ نقشی در طراحی و یا اجرای حملات یازدهم سپتامبر نداشته است.پاسخ طالبان ضدمنطق ، به تقاضای ایالات متحده مبنی بر استرداد بن لادن ، به طرز حیرت آوری منطقی بوده است : اول دلیل و مدرک ارائه کنید، بعد ما او را تحویل خواهیم داد. پاسخ رئیس جمهور بوش این بوده است که تقاضای ما غیرقابل مذاکره است.)راستی حال که سخن از استرداد چهره های کلیدی در میان است ، آیا هندوستان هم می تواند تقاضای استرداد وارن اندرسون شهروند ایالات متحده را مطرح کند؛ وارن اندرسون رئیس شرکت امریکایی "یونیون کارباید" است که در سال 1984 باعث نشت گاز در هندوستان شد که بر اثر آن 16 هزار هندی جان خود را از دست دادند. ما تمامی مدارک لازم را در مورد او داریم . تمامی این مدارک در بایگانی موجود است . جناب آقای رئیس جمهور، جورج دبلیو بوش ! آیا امکان دارد که ما استرداد او را تقاضا کنیم؛(و اما براستی بن لادن کیست ؛ اجازه دهید این سوال را به طریق دیگری مطرح کنم . بن لادن چیست ؛ بن لادن راز خانوادگی امریکاست . او همتای نفرت انگیز رئیس جمهور امریکاست . او قرینه وحشی آنچه که به نظر زیبا و متمدن می رسد، است . پوست و گوشت و استخوان او از ریزه خواری سفره جهانی رشد و نمو کرده است که امریکا با دیپلماسی خارجی خود، آن را به تباهی و فساد کشاند: دیپلماسی قایق توپدار، دیپلماسی زرادخانه اتمی ، دیپلماسی در بوق و کرنا شده و مبتذل حاکمیت کامل و تمام بر جهان ، بی اعتنایی نسبت به جان غیرامریکایی ها، دخالت وحشیانه نظامی ، حمایت از رژیمهای مستبد و دیکتاتوری ، سیاست های بیرحمانه اقتصادی که مانند ابرهایی از آفت ملخ ، به غارت کشورهای فقیر پرداخته و بالاخره شرکتهای چندملیتی غارتگر او که بر هوایی که ما تنفس می کنیم ، زمینی که بر آن می ایستیم ، آبی که می نوشیم و در نهایت افکاری که به ذهن ما رسوخ کرده و طرز فکر و نگرش ما را شکل داده ، چنگ انداخته اند.حال آن که سر خانوادگی فاش شده است ، دو همتای دیرین ، دوقلوهای )بن لادن و جورج بوش ( آن چنان در یکدیگر ممزوج می شوند که تشخیص این دو از یکدیگر را بسیار مشکل می کند، آن چنان که اخیرا و بتدریج مترادف یکدیگر شده اند. تفنگهایشان ، بمبهایشان ، پولها و مواد مخدرشان مدتهاست که یک مسیر مشخص و معین را طی می کند. )موشکهای استینگری که به استقبال بالگردهای امریکایی می روند، به وسیله سازمان سیا تامین شد. هروئینی که مورد استفاده معتادان امریکایی قرار می گیرد، از افغانستان می آید، دولت بوش اخیرا به افغانستان یک کمک 43 میلیون دلاری برای مبارزه علیه موادمخدر داد.(اکنون بوش و بن لادن شروع به وام گرفتن فن بیان از یکدیگر کرده اند. هر کدام از آنها از دیگری به عنوان شیطان فتنه گر نام می برد. هر دو از خداوند یاری می خواهند و از مثالهای تاریخی - مذهبی به عنوان نماد خوب و بد استفاده میکنند.دست هر دو به جنایت های سیاسی آشکار و غیرقابل تردید، آلوده است . هر دو مسلح هستند، یکی مسلح به زرادخانه بمبهای اتمی و به طرز خبیثانه ای قدرتمند، دیگری مسلح به شعله های فروزان قدرتی ویرانگر آن هم از مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند یکی چون شهاب آتشین دیگری چون تکه یخ یکی چون گرزی خونین دیگری چون تبری آهنین مهم این است که فراموش نکنیم هیچکدام آلترناتیو قابل قبولی برای دیگری نیست.اولتیماتوم رئیس جمهور امریکا جورج بوش مبنی بر این که اگر شما با ما نیستید، علیه ما هستید، ادعایی است مستکبرانه ، نه انتخابی که خواست مردم باشد، یا مردم نیازی به آن داشته باشند و یا اصلا مجبور به تصمیم گیری درباره آن شوند.