ما به روشنی نمی دانیم ارتباطات بین المللی چه وضعی دارند نمی دانیم جهانی شدن یاجهانی سازیچه ویژگی هایی دارد
کد خبر: ۱۷۰۲
جهانی شدن چیست و ما باید چگونه با آن برخورد کنیم؛در این زمینه ابتدا باید معنای لغوی مقوله مورد نظر را بررسی کرد و برای کلمه Globalization انگلیسی ، معادل فارسی دقیقی به کار برد. به عقیده بنده ، با توجه به حالت فاعلی این کلمه و همان گونه که بسیاری از مترجمان و محققان ما در طول دهه های گذشته برای کلمه های انگلیسی دیگری ، مانندWesternization وModernization به ترتیب معادل های فارسی "غربی سازی " و "نوسازی " را به کار برده اند و در دهه اخیر هم در برابر کلمه های انگلیسی دیگری همچون Privatization وLiberalization نیز به ترتیب ، برابرهای فارسی "خصوصی سازی " و "آزادسازی " را قرار داده اند، باید برای این کلمه هم ، معادل فارسی "جهانیسازی" را به کار برد.در دو قرن اخیر، وسایل ارتباط جمعی و همچنین فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی در حفظ برتری قدرتهای بزرگ سرمایه داری و جابه جایی آنها نقش بسیار مهمی داشته اند. از اوایل قرن نوزدهم ، بر اثر ورود آگهیهای تجارتی به روزنامه های خبری و تاسیس خبرگزاری های اروپایی همچون "هاورس " در فرانسه و "رویتر" در انگلستان و سپس اختراع تلگراف و تلفن و ایجاد کابلهای مخابراتی زیر دریاها و اقیانوس ها، مطبوعات و خبرگزاری ها و ارتباطات دور در صحنه سیاست و اقتصاد جهان ، اهمیت فراوانی پیدا کردند؛ به گونه ای که بسیاری از محققان غربی ، از روزنامه های پرنفوذی چون "تایمز لندن " و خبرگزاری رویتر و کابلهای ارتباطی زیردریایی انگلستان ، به عنوان عوامل قدرت مسلط جهانی امپراتوری انگلستان در دوره مذکور یاد میکنند.از این زمان بزرگترین موسسه خصوصی رادیویی تاسیس شد و این آغازی برای ایجاد نظام اداره رادیو در امریکا بود. به این ترتیب ، با وجود مداخله دولت در انتقال قدرت کمپانی مارکنی به کمپانی جدیدالتاسیس آر.سی .آRCA ابتدا بخش خصوصی بر رادیو و به دنبال آن بر تلویزیون و سایر امکانات ارتباطی مسلط شد. به همین لحاظ، برای قانونمند شدن اداره ارتباطات رادیویی توسط بخش خصوصی ، در سال 1927 قانون مهمی برای چگونگی اداره رادیو در کنگره به تصویب رسید و به موجب آن ، "کمیسیون دولت فدرال برای امور رادیو"RCA )..( America )Corporation Radio ( ایجاد گردید. به موجب این قانون ، مقرر شد افراد و موسساتی که می خواهند فرستنده رادیویی یا شبکه رادیویی دایر کنند، باید از این کمیسیون اجازه بگیرند. این کمیسیون ، که یک سازمان اداری مستقل و دارای شخصیت حقوقی بود، از کنگره خط مشی می گرفت و سیاست هایش آنجا تعیین می شد و بر اساس قانون مصوب کنگره بر امور رادیو نظارت می کرد. در1934 ، چون تلویزیون ساخته شده بود و بزودی عمومی می شد، قانون مذکور مورد تجدیدنظر قرار گرفت و "قانون ارتباطات دور"Telecommunication )( وضع شد. قانون اخیر، علاوه بر رادیو، امور مخابرات و تلویزیون را هم تحت نظارت قرار داد. از آن زمان به بعد، اسم کمیسیون هم به "کمیسیون دولت فدرال در ارتباطات دور" تغییر کرد و اداره امور رادیو و تلویزیون و مخابرات را در بر گرفت . بنابراین ، همان گونه که روزنامه ها در امریکا از آغاز متعلق به موسسات خصوصی بودند، تلگراف ، تلفن ، بی سیم ، رادیو و تلویزیون هم خصوصی شد و هرگز به صورت دولتی درنیامد. در امریکا بر خلاف کشورهای دیگر سرمایه داری، این فعالیتها را با کمک دولت به شکل خصوصی شروع کردند و همیشه خصوصی ماندند.در سال 1964 شرکتی امریکایی تاسیس شد تا مقدمات را برای تاسیس شبکه بین المللی اداره ماهواره ها - که در اختیار امریکا بود - فراهم کند. کشورهای بزرگ آن زمان ، غیر از شوروی و کشورهای کمونیستی ، همه عضو این کنسرسیوم بودند. دولت ایران هم از آغاز تاسیس آن ، عضو بوده و هنوز هم هست.آیا می شود این دوره های پیوسته را به شکلی از هم متمایز کرد؛ و چطور شد که آن رشد کمی به شکل گسترده تر و اکنون در قالب جهانی شدن مطرح شده است؛بعد از جنگ جهانی دوم ، که نظریه استقلال کشورهای مستعمره سابق پیش آمد، در این استعمارزدایی ، عامل مقاومت ملی وجود داشت . طبیعتا کشورهای مستعمره بیدار و از موقعیت خود آگاه شدند. آنها دیگر نمی توانستند همچون دو قرن گذشته ، وجود و ادامه استعمار را بپذیرند. به همین سبب در بعضی از کشورها که آگاهی بیشتر بود - از جمله هندوستان ، نیجریه ، غنا و الجزایر - مبارزات فراوانی در راه نیل به استقلال صورت گرفت و این مبارزات در اخذ استقلال نقش بسیار مهمی داشت . اما بسیاری از کشورها، بدون این که شرایط مقاومت ملی در آنها فراهم شده باشد و به جایگاهی رسیده باشند که کشورهای استعمارگر دست از استعمار آنها بردارند، تحت تاثیر سیاست جهانی - که امریکا در آن نقش برجسته ای داشت - از این موقعیت بهره برداری کردند. به این ترتیب می بینیم شرایطی در دنیا ایجاد شده بود که در مسائل بعدی تاثیر گذاشت . در این اوضاع و احوال ، همه کشورهای مستقل شده ، صاحب یک پرچم ملی ، یک سرود ملی ، یک خبرگزاری ملی و دست کم یک روزنامه شدند که عملا دولتها آن را اداره میکردند.امریکایی ها با عرضه نظریه های خاص درباره نقش ارتباطات در توسعه ، سعی کردند امکانات تاسیس خبرگزاری ملی یا روزنامه ملی را فراهم کنند و از همین رو نقش متفکرانی که نظریه های خاص درباره ارتباطات و توسعه عرضه کرده اند - کسانی مثل دانیل لرنر یا ویلبرشرام - بسیار مهم می نماید. در این مرحله بود که مساله جهانی سازی اهمیت پیدا کرد؛ منتها در عین حال شرایطی ایجاد شده بود که شاید پیش بینی آن ممکن نبود. امریکا همزمان با ادامه سیاست استعمارزدایی تلاش می کرد تا از طریق دو خبرگزاری بزرگ خود و ساخت ماهواره های ارتباطی بر دنیا مسلط شود؛ به طوری که در سطح جهانی تمام اهرمهای لازم را در اختیار داشته باشد؛ رادیو تلویزیون خصوصی در دنیا رایج تر گردد و این نوع رادیو تلویزیون ها فراگیر شود و کشورهای جهان سوم تجربه رادیو تلویزیون های اروپا را تکرار نکنند. علاوه بر اینها، مقاومتی که به آن اشاره کردید، وضع جدیدی ایجاد کرد؛ به گونه ای که جهان سوم در مقابل سلطه جدید فرهنگی و ارتباطی عکسالعمل نشان داد.در کنفرانس کشورهای بزرگ غربی قطعنامه هایی به تصویب رسید و پیش نویس ماده 19 اعلامیه جهانی حقوق بشر آماده شد و چند ماه بعد در10 دسامبر1948 به تصویب مجمع عمومی ملل متحد رسید. این ماده ، بر حق هر فرد برای آزادی بیان و اطلاعات ، آزادی افکار و اندیشه ها و مبادله و انتشار آن در سراسر جهان ، بدون توجه به مرزها تکیه داشت . به این ترتیب ، سیاست خاص جریان جهانی آزاد اطلاعات ، مورد تایید سازمان ملل قرار گرفت و دنیا آن را پذیرفت . به دنبال آن ، ایالات متحده و متحدان اروپای غربی آن ، شوروی و کشورهای سوسیالیستی شرق اروپا را به لحاظ بی توجهی این کشورها به آزادی مطبوعات و آزادی اطلاعات ، تحت فشار گذاشتند و آنها را رژیمهای مخالف دمکراسی معرفی کردند و خود را حافظ آزادی ، آزادی اطلاعات ، جهان آزاد و دمکراسی جهانی و نظایر آن دانستند. به این ترتیب تا سال 1966 در مدت 18 سال سیاست جهانی آزادی اطلاعات و جریان آزاد آن ، که در مجمع عمومی ملل متحد به تصویب رسیده بود، در دنیا حاکم بود.نخستین عکس العمل ها و مخالفت ها علیه کاربرد جهتدار نظریه جریان آزاد اطلاعات در سیاست خارجی امریکا، ابتدا از سوی متفکران و محققان ارتباطی ، سپس از سوی یونسکو و بالاخره از سوی جنبش غیرمتعهدها، خودنمایی کرد. درواقع می توان گفت که این مبارزه جدید علیه سیاست های ارتباطی و اطلاعاتی امریکا از سه مرکز آغاز شد. در1968 سمیناری با عنوان "نقش وسایل ارتباط جمعی در گسترش تفاهم بین المللی " در شهر لیوبلیانا - که آن زمان یکی از شهرهای شمال غربی یوگسلاوی بود و اکنون پایتخت جمهوری اسلوونی است - برگزار شد. در این سمینار، یک محقق نسبتا ناشناس امریکایی به نام هربرت شیلر، مقاله ای ارائه کرد که به سبب حضور نیافتن وی در آن سمینار، محققی یوگسلاو آن را قرائت کرد. ارائه این مقاله فضای آرام سمینار را دگرگون کرد و هیجان خاصی به وجود آورد؛ زیرا پس از جنگ جهانی دوم ، این نخستین بار بود که در چنین سمینارهایی از سیاست های جامعه جهانی انتقاد می شد. پیش از آن ، در سمینارهای یونسکو همیشه از جریان آزاد اطلاعات تمجید می شد و خود عنوان سمینار یعنی "نقش وسایل ارتباط جمعی در گسترش تفاهم بین المللی " هم نشان می داد که جنبه های مثبت موضوع طرف توجه است . در این سمینار انتقادهای شیلر مبنی بر این که در دنیای امروز موسسات بزرگ سرمایه داری بر ارتباطات حاکم هستند و آزادی اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات به معنای دقیق کلمه وجود ندارد، با استقبال شرکتکنندگان روبه رو شد.چند ماه بعد، در شانزدهمین اجلاسیه کنفرانس عمومی یونسکو در پاریس - که در پاییز1970 برگزار شد - سیاست جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی در برابر دو سیاست حاکم آن روزگار، یعنی جریان آزاد اطلاعات و کاربرد وسایل ارتباط جمعی در راه نوسازی و توسعه ، مورد بحث واقع شد و قطعنامه های جدیدی درباره آن به تصویب رسید.در همین اجلاسیه ، کشورهای در حال توسعه تقاضای دیگری درباره سیاست های ملی ارتباطی مطرح کردند. آنها اعلام نمودند که الگوی واحد غربی برای کاربرد وسایل ارتباطی در کشورهای درحال توسعه را نمی پذیرند و می خواهند به جای آن به سیاستگذاری و برنامه ریزی ملی ارتباطات بپردازند.در این مرحله ، سازمان جنبش غیرمتعهدها هم به میدان آمد، خبرگزاری تانیوک در یوگسلاوی به عنوان منبع پخش اخبار مستقل طرف توجه و مورد استفاده قرار گرفت و ائتلاف خبرگزاری جنبش غیرمتعهدها به کار افتاد؛ اما این مجموعه به علت مشکلات بعدی به توفیق نرسید؛ زیرا کشورهای در حال توسعه عضو جنبش غیرمتعهدها همگون نبودند. آنها نظام های سیاسی گوناگونی داشتند که اغلب قدرتطلب و اقتدارخواه بودند.به این ترتیب ، در برخی از کشورها، بر اثر خصوصی سازی ارتباطات دور، وزارتخانه های مستقل نظارت بر آنها از بین رفت . از جمله در آلمان ، وزارت ارتباطات دور بسرعت و بکلی تعطیل شد. فرانسوی ها مقاومت کردند و وزارت ارتباطات دور را از میان برنداشتند و در کنار آن نهاد مستقلی با عنوان "سازمان مستقل نظامدهی ارتباطات دور" ایجاد کردند. در ایران هم از چند ماه پیش با کمک "برنامه ملل متحد برای توسعه " و با همکاری "اتحادیه بین المللی ارتباطات دور"، موضوع تجدید ساختار وزارت پست و تلگراف و تلفن و تهیه مقدمات خصوصی سازی ارتباطات دور در حال بررسی است و کوشش می شود، همانند فرانسه و هند، ضمن خصوصی سازی این ارتباطات ، اصول حاکمیت ملی بخوبی حفظ شود و با ایجاد یک "سازمان مستقل نظامدهی ارتباطات " در کنار "وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات" مصالح و منافع عمومی مورد حراست و حمایت قرار گیرد.به نظر می رسد موضوعی که هربرت شیلر در دهه 70 مطرح کرد، حالا نیز به گونه ای درباره مساله جهانی شدن و جهانی سازی مطرح است.ما به روشنی نمی دانیم ارتباطات بین المللی چه وضعی دارند؛ نمی دانیم جهانی شدن یا جهانی سازی چه ویژگی هایی دارد؛ اما می بینیم که داریم به درون این جریان نیرومند کشیده میشویم.پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بویژه پس از پایان جنگ عراق علیه ایران ، مساله مدرنیته یا تجدد مورد توجه خاص قرار گرفته است و تضادهای بین طرفداران تجدد و فراتجدد و مدرنیسم و پست مدرنیسم مطرح شده است . توجه بیش از پیش برای بحث و بررسی در این زمینه ، ممکن است سبب شود که در این میان ، مساله سرمایه داری ، دگرگونی سرمایه داری و شکل جدید سرمایه داری به فراموشی سپرده و محو شود. در صورتی که بحثها و انتقادها بر مساله مدرنیته و پست مدرنیته متمرکز شود، از توجه به تبعات سرمایه داری و شناخت این تبعات باز می مانیم ؛ جهانی سازی را هم یک امر عادی تلقی می کنیم و در برابر به کار بردن واژه "جهانی شدن " هم حساسیت نشان نمی دهیم . همانطور که برای بسیاری از افراد مساله مدرنیته خیلی جالب توجه بوده است و فکر می کنند همه باید مدرن شوند، حالا هم خیلی از افراد دوست دارند که جهانی شوند. شاید عده ای بگویند ما بر اثر اشتباه بزرگان و اجدادمان در زمان قاجاریه و پیش از انقلاب ، نتوانستیم به مدرنیته برسیم و حالا اگر نجنبیم، به جهانی شدن هم نمیرسیم.در این شرایط، ما چه وضعی می توانیم اتخاذ کنیم و باید در برابر جهانی سازی ، چه سیاستی در پیش بگیریم؛پیش از هر چیز باید این جریان را بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و ماهیت واقعی آن را به طور دقیق شناخت . بر این اساس ، می توان تصمیم های زیادی گرفت . این تصمیم ها باید بر اساس شناخت درست گرفته شوند. باید مخالفان و طرفداران آن را در کنار هم گذاشت و با مقایسه تحلیلی آنها و در نظر گرفتن تجربه های کشورهای مختلف و رعایت مصالح و منافع ملی، تصمیمگیری کرد.تردیدی نیست که توجه به مطالعات مربوط به مدرنیته ، بر اساس جاذبه های اندیشه های عصر روشنگری و آرمان های این اندیشه ها، به تحقق آزادی ، تامین دمکراسی و دستیابی به اهداف برنامه های اصلاحات کنونی در راه توسعه سیاسی ، قانونگرایی ، مسوولیت شهروندی ، ایجاد جامعه مدنی و نظام مردم سالاری ، کمک می کند؛ اما بی اعتنایی به شناخت رویه دیگر تجربه های چند قرن اخیر کشورهای غربی ، که بر مبنای منفعت جویی هایی اقتصادی و گسترش سرمایه داری و طی مراحل مختلف کارایی سرمایه های تجارتی ، صنعتی ، مالی ، بانکی ، فراملی ، اطلاعاتی و ارتباطی ، صورت گرفته است، قاعدتا به استقلال ملی لطمه میزند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها