از"روزگار جوانی " تامجموعه "دختران "
کد خبر: ۹۹۴
آقای توسلی ! مردم شما را بیشتر به عنوان مجری برنامه های تلویزیونی می شناسند؛ چطور شد که به سمت کارگردانی گرایش پیدا کردید ؛من در هشت سالگی مجری برنامه های کودک رادیو بودم و با مجریگری وارد این عرصه شده ام ؛ یعنی زمانی که رادیو چندان گسترش پیدا نکرده بود و هنوز تلویزیونی وجود نداشت.حرفه اصلی من ، تولید و تهیه کنندگی است و کارگردانی را هم در سالهای اخیر تجربه کرده ام . البته مجریگری و گویندگی هم جزو دلمشغولی های همیشگی من به شمار می رود و مردم هم بیشتر من را به عنوان مجری میشناسند.بیشتر دوست دارید کارگردانی کنید یا مجریگری ؛به دلیل سابقه مجریگری ، شاید من جزو نادر کارگردان های تلویزیونی باشم که مردم او را از هنرپیشه های تلویزیونی بیشتر می شناسند؛ اما به هر حال در شرایط کنونی مقوله کارگردانی شدت بیشتری یافته است.موفقیت "روزگار جوانی " چه نقشی در ساخت سریال "دختران " داشت ؛"روزگار جوانی " جزو اولین مجموعه های تلویزیونی بود که با یک شکل جدید و جذاب ، بسیار مورد توجه جوانان قرار گرفت ؛ اما طبق نظرسنجی های سازمان صداوسیما و نظرخواهی روزنامه های مختلف ، متوجه شدیم که دخترهای دانشجو گلایه کرده اند که چرا "روزگار جوانی " درباره پسرهای جوان بود و به ما توجهی نشده است ؛ ما هم دانشجو هستیم و مشکلات مربوط به خودمان را داریم و مسائلی داریم که لازم است به طور مستقل به آنها پرداخته شود. شاید این تنها تاثیری بود که باعث شد تا ما از "روزگارجوانی" به "دختران" برسیم.فکر می کنید "دختران " مکمل "روزگار جوانی " است و یا تفاوت های زیادی دارد ؛ما در "روزگار جوانی " به بهانه جوانها و دانشجویان ، به قصه های خانوادگی پرداختیم ؛ ولی در "دختران " به این شکل نیست ؛ این مجموعه کاملا تخصصی است . در تمام 26 قسمت به مسائلی می پردازد که مخصوص این قشر خاص است.مثلا وقتی بیکاری را مطرح می کنیم ، ممکن است اقشار دیگر و حتی میانسالان جامعه ما هم مشکل بیکاری داشته باشند، ولی ما بیکاری این قشر و مسا ئلی را که دختران دانشجو با آن مواجه هستند، بررسی میکنیم.بنابراین این سریال ، یک سریال بسیار ویژه است که تلاش می کند تا مشکلات و معضلاتی را که ویژه این افراد است ، مورد توجه قرار دهد؛ اما در "روزگار جوانی " به بهانه پسران دانشجو، پراکنده گویی کرده بودیم.با توجه به وسواسی که به خرج دادید و به طور مستقیم به موضوعاتی پرداخته اید که با اجتماع در رابطه است ، آیا به دنبال تغییرات اجتماعی هم هستید؛در مجموعه "این یک دادگاه نیست " و یا حتی برنامه هایی که به عنوان مجری همکاری داشته ام مثل برنامه "تا فردا" و... مسائل اجتماعی مطرح شده است ؛ ولی فکر می کنم وظیفه من نشان دادن راه نیست ؛ ما فقط مسائل و معضلات را می یابیم و مطرح می کنیم ؛ مسائلی که شاید یک شهروند یا یک هموطن در خیابان خیلی عادی از کنار آنها رد می شود و ما سعی می کنیم با کمی دقت آنها را به تصویر بکشیم و اگر گاهی هم نیاز باشد، راههایی را هم نشان بدهیم .به هر صورت راه حل ها را باید کسانی که متخصص این مسائل هستند، ارائه کنند . بالاخره کشور متخصص دارد؛ مسوول و وکیل و متولی جوانها و رئیس دانشگاه و... دارد.چرا همواره به مشکلات می پردازید؛ مگر در جامعه ما شادی وجود ندارد ؛اصلا این طور نیست . در همین سریال "دختران " ما با جوانانی رو به رو هستیم که بسیار شاداب ، شوخ و سرزنده هستند و خیلی پرتلاش و جذاب به نظر می رسند؛ اما در کنار آن ، مشکلات هم دارند و این مساله معمولی است . مشکل بیکاری وجود دارد، اما دوست ندارند، شاد نباشند.در مجموعه "این یک دادگاه نیست " هم وقتی به یک دادگاه طلاق می پرداختیم ، اغلب با آشتی و صلح و دوستی بین زن و شوهر برنامه را به پایان می بردیم ."روزگار جوانی " هم که فضای شاداب و خاص خود را داشت.آیا مسائلی بود که امکان طرح آنها در مجموعه "دختران " وجود نداشته باشد؛ چه از طرف تلویزیون و چه به تشخیص خود شما؛البته بیشتر از طرف خود ما و کمتر از طرف تلویزیون بود؛ به دلیل این که ما موضوعات را اصلا در سازمان مطرح نکردیم و احساس می کردیم مسوولان شبکه هم به اندازه ما در ارائه آنها واکنش نشان خواهند داد.البته نکته مهم آن است که اگر من برنامه خاصی را درباره دختران دانشجو برای یک نهاد یا مرکز دولتی می ساختم ، آن بخش از مسائل ناگفته را هم مطرح می کردم ؛ ولی چون من همواره در تلویزیون کار می کنم ، همیشه احساسم این است که پای تلویزیون یک جمعیت چند میلیونی از شهرها، شهرستان ها و روستاهای بسیار دور نشسته اند که کاملا با هم متفاوتند.مثلا دختر جوانی در روستای کوه سرخ سبزوار نشسته است و این سریال را میبیند.بنابراین مطرح کردن یک رشته از مشکلات شهری - مانند دختران جوانی که در خیابان های تهران شاهد هستیم - باعث می شود آن خانواده کوه سرخی سبزوار حتی حاضر نشود دختران جوانش را به دانشگاه های شهر سبزوار بفرستد؛ تهران که جای خود دارد.فکر می کنید آنها چقدر به درس و دانشگاه و... اطمینان می کنند؛ من مطمنم حتی عده ای دخترشان را از دبیرستان هم بیرون می آورند و نمیگذارند ادامه تحصیل دهند.بنابراین اگر قرار بود برای قشر خاصی مثل متولیان و مسوولان دانشگاه و یا برای نمایندگان مجلس و... - یک مجموعه بسازم ، یقینا مسائلی را مطرح می کردم که هیچکدام آنها در سریال "دختران " نیست و به طور حتم کسی آنها را در تلویزیون نخواهد دید.موضوعات را خودتان انتخاب کردید یا نویسندگان مجموعه ؛چیزی حدود6 ماه من و اصغر عبداللهی و حسین مرتضاییان )نویسندگان مجموعه ( به دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی رفتیم و یک رشته پرونده های دانشجویی را بررسی کردیم ؛ سپس مسائل آنها را به قصه هایی که نویسندگان برنامه نوشته بودند، اضافه کردیم ، یا برای آن مسائل ، قصه مستقل نوشتیم . تقریبا در حدود80 درصد از قصه های ما اتفاق افتاده و اکثر آنها واقعی است.به نظر من دختران امروزی ، چه در روستا، چه در شهر و چه در خوابگاه باشند، یک مقدار جنس دغدغه هایشان از دخترهایی که مثلا50 سال پیش در یک جامعه سنتی زندگی می کردند، متفاوت خواهدبود .آیا این مساله در نظرتان بوده و به آن توجهی داشته اید؛من هم اعتقاد دارم که نسلهای مختلف با هم تفاوت دارند، اما نه تفاوت های اساسی.اگر خاطرتان باشد، "روزگار جوانی " با این تیتراژ شروع می شد: "انگار همین دیروز بود..." و بعد قصه ای از پدربزرگ گفته می شد که شبیه به آن را در داستان و حوادث جوانان "روزگار جوانی " می دیدیم . به نظر من دوران جوانی را - چه در دورانی که من 30 سال پیش داشتم و چه در دورانی که حالا پسر من دارد - همه داشته اند وتقریبا مسائل و مشکلات هم یکسان است.ببینید، فارغ از پیشرفتهای اجتماعی همواره یک رشته مسائل ثابت و یکسانی وجود دارد: عاشق شدن ، دنبال کار دویدن ، ازدواج کردن ، دنبال یک دختر یا پسر مناسب بودن ، نگرانی ها و تشویش های زندگی فردا و... اینها همه مسائلی است که یقینا یک جوان 60 سال پیش هم داشته و یک جوان امروزی هم دارد.به هر حال امروزه دختران جوان به تحصیل و فعالیت اجتماعی در کنار مردها فکر می کنند.بله ، اما همان کسی که به این مسائل فکر می کند، بالاخره دغدغه های مشترکی با آن جوان 30 سال پیش دارد؛ یعنی باز هم نگران ازدواج و آینده خود است.ولی این قصه ها برای دختران جوان امروز نوشته شده است و قرار است مسائل مربوط به آنها مطرح شود.به نظر من جوانی مجموعه ای از شاخصه های ثابت را در تمام دوران تاریخ برای خود دارد. یقین دارم اگر کسی بخواهد500 سال دیگر "روزگار جوانی " یا "دختران " را بسازد، خیلی از مسائلش مشابه مسائل ما خواهد بود.شما ازمجموعه "دختران " بیشتر راضی هستید یا "روزگار جوانی "؛من مجموعا از "دختران " بیشتر راضی هستم ؛ به دلیل این که در زیبایی تصویر، نوع میزانسن و حتی انتخاب بازیگران دقت بیشتری صورت گرفته است . در واقع از آن جهت که جنس نقشهایشان هستند و...، من خودم بیشتر این کار را دوست دارم و بیشتر می پسندم . البته ممکن است مجموعه ای مثل "روزگار جوانی " که موضوعات جدیدی داشت و برای اولین بار مطرح شد، بیشتر مورد استقبال قرار گرفته باشد.در "روزگار جوانی " دانشجویان بهانه بودند و مسائل خانوادگی و اجتماعی بررسی می شد؛ به همین دلیل از یک بچه 6 ساله تا جوانان مختلف و یک پیرمرد و پیرزن 90 ساله این مجموعه را نگاه می کردند. اما سریال "دختران " یک برنامه تخصصی است و ممکن است غربت یک دانشجوی دختر که در یک خوابگاه زندگی می کند، برای پدربزرگ من چندان جذاب نباشد.پس به همین خاطر بینندگان بیشتری با "روزگار جوانی " رابطه برقرار کرده اند؛دقیقا، اینجا تخصصی برخورد شده است . مثلا شاید اگر در مورد مهندسی ساختمان هم برنامه ای ساخته شود، بیننده زیادی نداشته باشد.ساخت کدامیک سخت تر بوده است ، "روزگار جوانی " یا "دختران"؛حقیقتش برای من کارهای گزارشی و مستند بسیار سخت تر از سریال های داستانی است.فکر نمی کنید کمی باید عنصر باورپذیری را در ساختار برنامه تقویت می کردید؛ بعضیها نمی توانند با برخی اتفاقات و شخصیت های این مجموعه رابطه برقرار کنند.به نظر می رسد بیشتر به جذابیت بازیگران و نوع بازیهای آنها توجه شده است.خیر، به نظر من این گونه نیست . باید توجه داشته باشیم که این اولین مجموعه تلویزیونی است که تمام شخصیت های اصلی آن ، دخترها هستند و موضوعات دخترانه دارد و این دخترها هستند که قصه ها و اتفاقات را پیش می برند. فکر می کنم این اتفاقات کمتر در تلویزیون و سینما دیده شده است.به هر حال محدودیت هایی که برای پرداخت زوایایی از زندگی خانمها در جامعه ما وجود دارد، طبیعتا در پرداخت قصه های مجموعه "دختران " هم تاثیر داشته است.با توجه به این که بازیگران این مجموعه را خانمها تشکیل می دادند، آیا با مشکل خاصی روبه رو نبودید؛به نظر من سخت ترین مرحله شروع یک پروژه ، مرحله انتخاب عوامل است که دقت زیادی را می طلبد. در "روزگار جوانی " بالای 100 بازیگر جوان را تست کردیم و از بین آنها به 4 نفر رسیدیم . همچنین در سریال "دختران " با64 دختر جوان گفتگو کردیم که در میان آنها حدود30 نفر از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون حضور داشتند.ما به دنبال بازیگرانی بودیم که 6 ماه با هم زندگی کنند و همراه این پروژه باشند. در واقع 6 ماه خود این خانمها با هم مشکلی نداشته باشند. بنابراین با این وسواس ما بازیگران را انتخاب کردیم و با توجه به علاقه ای که خود آنها داشتند، هیچ مشکل خاصی به وجود نیامد.اگر در پایان این گفتگو صحبتی اضافه بر آنچه گفته شد، دارید، بفرمایید؛بیشتر مدیران به دنبال کارهایی هستند که کم حادثه تر و کم دردسرتر باشد؛ اما باید از جسارت و شهامت مدیران شبکه تهران برای شرایطی که فراهم کردند و ممکن است پیامدهای دردسرسازی برای آنها داشته باشد، تشکر کرد. بالاخره آنها اجازه به تصویر کشیدن بسیاری از موضوعاتی را که حتی خود من امکان طرح آنها را نمی دیدم ، دادند. پس اگر جسارتی در این مجموعه وجود دارد، بخشی از ماست و بخشی هم مربوط به مدیران شبکه است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها