گفت‌وگو با بهروز غریب‌پور، نویسنده فیلمنامه دونده

«امیرو»‌ها هنوز هم به قهرمان نیاز دارند

برای دهه شصتی‌ها، «امیرو» شخصیتی آشناست. پسری اهل جنوب که سراسر تمنا و خواسته است و برای رسیدن به حداقل‌های زندگی باید مبارزه کند.
کد خبر: ۱۲۳۱۳۳۷
«امیرو»‌ها هنوز هم به قهرمان نیاز دارند

امیر نادری اولین بار امیرو را در فیلم سازدهنی نشانمان داد. پسری تپل و سیاه‌چرده که عاشق ساز دهنی بچه پولدار محله شده بود و هر خفتی را قبول می‌کرد تا فقط چند لحظه ساز بزند؛ خفتی رنج‌آور که عاقبت یک روز حوصله امیرو را سر برد و او علیه خودش و پسر صاحب سازدهنی قیام کرد و با پرتاب کردن سازدهنی به داخل دریا هم خودش و هم بقیه بچه‌ها را از شر این نیاز خفت‌آور خلاص کرد.

در فیلم سازدهنی، امیرو راهی پیدا نکرد که خودش صاحب ساز شود و تصمیم گرفت حتی اگر شده برای مدتی صورت مساله را پاک کند. امیر نادری اما در فیلم «دونده»‌ بخش دیگری از وجود امیرو را به نمایش گذاشت.

امیرو در دونده با خودش وارد رقابت شد و ضعف‌هایش را به چالش کشید و آخرش توانست خودش بر خودش پیروز شود و آن آدمی شود که باید باشد. یک قهرمان خودساخته و با اعتماد به نفس بسیار‌بالا.

این هفته قرار است چند فیلم از تولیدات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در موزه سینما به نمایش درآید: باشوغریبه کوچک، دونده، خمره، سازدهنی، رهایی، عمو سیبیلو و مسافر. مجموعه‌ای از بهترین‌های سینمای ایران که آن زمان در گروه سینمای کودک ساخته شدند و در تاریخ سینمای ایران نام خود را ثبت کردند.

نویسنده فیلمنامه دونده بهروز غریب‌ پور است. هنرمندی که تخصص‌اش اپراهای عروسکی است و این روزها اپرای حافظ با صدای علیرضا قربانی را در حال اجرا دارد.

در کارنامه او نوشتن فیلمنامه دونده و تهیه‌کنندگی فیلم زینت و ساخت فرهنگسرای بهمن هم دیده می‌شود.

با بهروز غریب‌پور هم‌صحبت شدم تا درباره دونده برایمان بگوید و این که داشتن الگو و قهرمان چگونه می‌تواند زندگی ما را تغییر دهد.

سمفونی الفبا

غریب‌پور درباره فیلمنامه دونده و این‌که چه شد نوشتن آن را به عهده گرفت، می‌گوید: آقای نادری طرحی نوشته بود با این موضوع که پسر بچه‌ای بی‌سرپرست با تلاش موفق می‌شود در مدرسه ثبت‌نام کند. من معتقد بودم که سوژه آن‌قدر قوی است که بتوان آن را توسعه داد. گفتم فیلمنامه باید جامع‌تر شود و این‌که پسربچه به مدرسه برود و الفبا را یاد بگیرد نشان دهنده قوی شدن او نیست، بلکه او باید وارد جهانی شود که نیازمند ریاضت و تمرین دائمی و عشق واقعی به فراگرفتن است. این شاخصه‌ها او را وادار می‌کند با آدم‌ها و شرایط پیرامونش وارد رقابت شود. اولین سکانسی که نوشتم تا ذهنیتم را به آقای نادری نشان دهم، سکانس سمفونی الفبا بود که امیرو شروع می‌کند به روش‌های مختلف الفبا را آموختن و کاری می‌کند کارستان. او برای پیروزی باید خودش را رهبری کند. این سکانس را آقای نادری به شکل زیبایی کارگردانی کرد و تبدیل شد به یکی از ماندگارترین سکانس‌های سینمای ایران.

عبور از محدودیت‌ها

به غریب‌پور می‌گویم از همان اول شنیده می‌شد که امیرو خود آقای نادری است؟

این کارگردان تئاتر می‌گوید: در جریان نوشتن فیلمنامه آقای نادری از زندگی خودش و این که روزگار بسیار دشواری را سپری کرده، خاطرات زیادی را برایم تعریف کرد. در همه کارهای او می‌توان ردپای زندگی خودش را دید. من باورم بر این بود امیرو ( آقای نادری) که در دونده حضور دارد باید با تلاشی ستودنی اما نه با زیر پا گذاشتن دیگران موفق شود. امیرو باید از همه محدودیت‌هایش عبور می‌کرد. آقای نادری خودش در دنیای واقعی چنین زندگی کرده و همیشه تلاش کرد از محدودیت‌هایی که در کودکی گریبان او را گرفته بودند، عبور کند و به آنچه هدفش بود، برسد.

به غریب پور می‌گویم امیرو قهرمانی است که بچه‌ها لازم است او را ببینند تا متوجه شوند زندگی آن‌قدر هم که تصور می‌کنند آسان نیست و باید برای داشتن زندگی هدفمند و خوب تلاش کنند، فیلم‌هایی مانند دونده چقدر نیاز سینمای ماست؟ آیا فیلمسازان امروز به‌دنبال ساخت چنین آثاری هستند یا دغدغه آنها تغییر کرده؟

غریب‌پور می‌گوید: قهرمانی مانند امیرو، ایمان آدم‌ها به ترقی و پیشرفت را نشان می‌دهد. آدم‌هایی که فراتر از وضعیتی که در آن گیر افتاده‌اند حرکت کرده و دنیای تازه‌ای را برای خود می‌سازند. فیلمی مانند دونده، هم برای بچه‌ها مناسب است و هم برای بزرگسالان. امیرو شخصیت خودساخته‌ای بود که سینمای آن زمان ایران او را به تصویر کشید و تاثیر زیادی بر مردم گذاشت. سینما یکی از تاثیرگذارترین هنرهاست. سینما می‌تواند هم جنایتکار تربیت کند و هم یک انسان آگاه و شجاع و درستکار. سینما آن‌قدر تاثیرگذار است که دولت‌های بزرگ روی آن سرمایه‌گذاری زیادی می‌کند. موضوع بیشتر فیلم‌های آمریکایی خشونت و کشتار است. این هم‌راستا با سیاست اقتصادی دولت آمریکا بر مبنای فروش اسلحه و جنگ‌افروزی است.

سینما می‌تواند جریان‌سازی کند و اگر مسؤولان فرهنگی به این نکته واقف باشند، برای تولید فیلم‌هایی که همسو با تفکر جامعه است فیلم تولید می‌کنند؛ نکته‌ای که به نظرم در سینمای ما چندان به آن دقت نمی‌شود و فیلم‌هایی که امروزه در سینمای ایران تولید می‌شود آن‌قدر سخیف است که من شرم دارم بگویم من هم سینماگر هستم.

جای خالی قهرمان در آثار نمایشی

به غریب‌پور می‌گویم شما را هم می‌توانیم در ردیف انسان‌های خودساخته قرار داد. سال‌هاست در زمینه فرهنگ و هنر فعالیت می‌کنید، به نظرتان چگونه می‌توانیم الگوهای موفق و قهرمانان تاثیرگذار در هر رشته‌ای را به کودکان و نوجوانان معرفی کنیم؟

این کارگردان می‌گوید: مسلما کسی که در زندگی‌اش الگو و قهرمان داشته باشد، هم هدف‌گذاری درستی خواهد داشت وهم پشتکار بیشتری. به نظرم بهترین رسانه‌ای که می‌تواند این جریان را پررنگ کند، تلویزیون است چون بیننده زیادی دارد. باید الگوهای مهم و تاثیرگذار در رشته‌های مختلف شناسایی شده و با بهترین تکنیک و به‌دست آدم‌های کاربلد به فیلم و سریال تبدیل شود. وقتی کار خوب باشد بچه‌ها و بزرگ‌ترها به تماشای آن می‌نشینند و زمانی که این نمایش‌ها تداوم داشته باشد در ذهن‌ها ماندگار شده و آدم‌ها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. الان خلأ نبود قهرمان در آثار سینمایی و تلویزیونی دیده می‌شود. برای همین نمی‌توانند جریان‌سازی کنند. من یادم هست یک‌بار حکایتی خواندم از طلبه‌ای که برای درس خواندن به نجف رفته بود. در خاطراتش نوشته بود، شب‌ها روی زمین می‌خوابیدم، زمینی که آن‌قدر داغ بود که مرتب از این شانه به آن شانه می‌شدم تا داغی کمتر اذیتم کند فقط به این امید که فردا در کلاس درس فلان استاد حاضر شوم... وقتی فرهنگسرای بهمن را می‌ساختیم و کشتارگاه را تبدیل به محلی برای فرهنگ و هنر تبدیل می‌کردیم گاهی سختی‌ها و مشکلات آن‌قدر زیاد می‌شد که کم می‌آوردم در چنین شرایطی مدام حکایت آن طلبه به ذهنم می‌آمد و با خودم می‌گفتم باید طاقت بیاورم چون فردا این مکان به جایی برای ترویج فرهنگ و هنر تبدیل خواهد شد.اگر قهرمانان و انسان‌های خودساخته به شیوه‌ای درست معرفی شوند به نسل‌های مختلف یاد می‌دهند که چگونه برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند و خسته نشوند.

طاهره آشیانی - روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها