مروری بر مانور اشرافیت در شبکه‌های اجتماعی

نمکی با چرخش کنارِ یه بنز ه

شاید اگر از ما بخواهند یک روز در اتاق شیشه‌ای زندگی کنیم این درخواست را نپذیریم. یک روز در برابر دیدگان دیگران زندگی کردن حتما کار دشواری است. تصور این موضوع هم سخت است که تمام اتفاقات یک روز خود را پیش چشم رهگذران قرار دهیم.
کد خبر: ۱۱۵۶۴۲۳
نمکی با چرخش کنارِ یه بنز ه

برای لحظاتی خواندن این متن را رها کنید و چشمانتان را بر هم بگذارید و چنین لحظاتی را تصور کنید. ولی قبل از اینکه چشمانتان را ببندید باید بگوییم سری به صفحه خود در اینستاگرام بزنید. صفحهای که در آن احیانا تصاویری منتشر کردهاید و از لحظات نابی که در زندگی داشتید، نوشتهاید و مخاطبان خود را (هرچند محدود) نیز در آن لحظات شریک کردهاید. این موضوع زمانی اوج میگیرد که مخاطبانتان از یک مطلب شما استقبال کنند در واقع آن وقت است که شما را قلقلک میدهد بیشتر از این موضوعات منتشر کنید و به عبارتی لایک بگیرید و «سین» بخورید. همینجا توقف کنید. به نظر میرسد شبکههای اجتماعی توانستهاند با مخاطبان خود کاری کنند که افراد آگاهانه حاضر به انجام آن نیستند. زندگی در اتاق شیشهای همان اتفاقی است که در شبکههای اجتماعی شاهد آن هستیم، ولی بسیاری از کاربران بر این باور نیستند که در این شرایط زندگی میکنند.

ما با انتشار لحظاتی از زندگی خود در شبکههای اجتماعی در واقع خود را در معرض دید دیگران قرار میدهیم و به عبارتی وارد اتاق شیشهای شدهایم. از این رو نباید از قضاوت شدن ناراحت باشیم، چون با دستان خویش خود را در معرض دید و قضاوت دیگران قرار میدهیم. اما این یک بخش ماجراست که به برکت شبکههای اجتماعی رقم خورده، اما بخش دیگرش این است که بسیاری شبکه اجتماعی را فرصتی برای تفاخر و تبرج تلقی کرده (که البته نفس رسانه همین است) و به هر بهانهای تصاویری از لحظات خود در زندگی را بازنشر میدهند. اتفاقی که در این موضوع روی میدهد این است که نوعی از سبک زندگی ترویج میشود. نوعی که در فضای شبکههای اجتماعی از آن با عنوان «لاکچری» یاد میشود و در آن لباسهای «بِرَند»، غذاهای گرانقیمتِ خوش رنگ و لعاب، زیورآلات عجیب و غریب و در نهایت سفرهای هجانانگیز به کاربران دیگر نشان داده میشود و غیرمستقیم ترویج این مدل از زندگی صورت میگیرد. رفتارهایی که اغلب از سوی گروههایی خاص رخ میدهد که انتسابهای سیاسی و اجتماعی با حاکمیت دارند و همین موجب ضریب یافتن دلسردی در میان کاربران شبکههای اجتماعی که در واقع بخشی از بدنه اجتماعی است، میشود. زیرا مردم و اقشاری که مصرفکننده محصولات رسانهای در شبکههای اجتماعی هستند با مقایسه وضع خود با حال و روز فردی که زندگی لاکچری دارد حس بدی پیدا میکند که موجب دلسردی او میشود. برای مثال مردی که ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومان (کف پایه حقوق مصوب وزارت کار) درآمد دارد تصویر دختری با سن کمتر از 30 سال را که تصویری از کیف و کفش و ساعت گرانقیمت خود منتشر میکند و همواره در سفر است و در ظاهر لحظات خوبی را سپری میکند، میبیند؛ این پرسش برایش ایجاد میشود چطور توانسته چنین فردی به این جایگاه اقتصادی برسد؟

بچه پولداربازی در اینستاگرام

شاید برای مخاطبان شبکههای اجتماعی بخصوص اینستاگرام نام صفحه «بچهپولدارهای تهران» آشنا باشد. صفحهای که جوانهای پولدار تصاویر تفریحات خود را در آن بازنشر میدادند و از رفتارهای لاکچری خود در شهر پرده برداشتند. این صفحه بسرعت مسدود شد و همان زمان برخی که در همه اتفاقات معترض هستند و از هر بهانهای برای اعتراض استفاده میکنند به مسدود شدن صفحه آنها اعتراض کردند و آن را خلاف آزادی بیان دانستند! اما امروز به مدد همان اتاق شیشهای که در ابتدای این مطلب هم به آن اشاره کردیم، دیگر همه در اتاق شیشهای زندگی میکنند و بیان آزادانه نظرات میسر شده است. با مرور صفحات شحصی میتوانیم اعتراضها به این سبک زندگی را شاهد باشیم. نقدهایی که ناظر بر ترویج این مدل سبک زندگی است تا اعتراضهایی که به منشأ چنین رفتارهایی میپردازد.

علیه لاکچریبازی

سیدمهدی صدرالساداتی یکی از معروفترین چهرههایی است که این روزها به سبک زندگی اشرافی منسوبین به مدیران جمهوری اسلامی تاخته و واکنشهای مثبت و منفی نسبت به موضوع ایجاد کرده است. روحانی جوانی که توانسته با استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی اعتراض خود را متوجه این سبک زندگی کند.

حجتالاسلام محمدرضا زائری نیز یکی از منتقدان همیشگی سبک زندگی اشرافی است. او نیز یکی از روحانیونی است که از رفتارهای اشرافی مسئولین گلایهمند است و با انتشار مطالبی به شکاف طبقاتی میان مسئولین با جامعه معترض است.

سلبریتیهای لاکچری؟

در شرایط کنونی کشور که مردم برای تامین معاش خود با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند شبکههای اجتماعی و بسیاری که آگاهانه و شاید هم ناآگاهانه دست به عمیقتر کردن شکاف اقتصادی در بدنه اجتماع میزنند در واقع فشار بسیاری به افکار عمومی وارد میکنند. در این میان موضوعی که همواره مسکوت است غیبت سلبریتیها در این قبیل موضوعات است. چهرههایی که در موضوعات مختلف حضور فعال و ظاهرا موثری دارند در این مورد (یعنی زندگی لاکچری) سکوت را ترجیح میدهند و حرف نزدن پیشه میکنند. سلبریتیهایی که خود را منعکسکننده صدای مردم میدانند به کسانی که زندگیهای اشرافی دارند نمیتازند (کاری به محل درآمد افراد نداریم چرا که ممکن است بگویند دارندگی و برازندگی) آن هم در شرایطی که کارد مشکلات تا مغز استخوان مردم فرو رفته است. این سکوت معنادار از ذهن و خاطر مردم پاک نمیشود و این پرسشش ایجاد میشود که چرا با سکوت خود در واقع مهر تائیدی بر این رفتارهای اشرافی و تجملگرایانه میزنید؟

ما در این مطلب در پی قضاوت کردن سبک زندگی لاکچری نیستیم و اساسا در جستوجوی ریشه چنین رفتارهایی که محل تامین هزینههای آن کجاست هم نمیرویم، اما این سوال که در شرایط فعلی کشور که بحران اقتصادی رو به افزایش است چنین مدلی از زندگی و انتشار تصاویر لاکچری صاحبان آنها در فضای عمومی آیا درست است یا خیر، محل پرسش است. پرسشی که احتمالا پاسخ آن از پیش روشن است.

بازی در زمین لاکچریها

شاید بهترین محل برای مبارزه با سبک زندگی اشرافی و اصطلاحا لاکچری همان زمینی باشد که آنها مشغول فعالیت در آن هستند. زمین شبکههای اجتماعی با حضور افرادی که خودخواسته سبک زندگی ساده را برای خود برگزیدهاند میتواند محلی باشد که امید و انگیزه را به لایههای پایینی جامعه که در شبکههای اجتماعی حضور پررنگی هم دارند تزریق کند. حتی به نظر میرسد مردم میتوانند با راهانداختن کمپینهای مردمی واقعی (نه از آنها که با هدایت سلبریتیها و به منظور تامین منافعشان ایجاد میشود) عرصه را برای مانور تجمل چهرههای اشرافی تنگ کنند.

شاید این راهحل و درمانی عاجل برای رفتاهاری اشرافی و تجملگرایانه باشد که میتواند با موج مردمی به عقبنشینی مانوردهندگان بینجامد.

حسام آبنوس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها