جام‌جم تاثیرات هنرتعاملی را روی مردم جامعه بررسی کرده است

وقتی خیابان‌های شهر گالری می‌شوند

«هنر تعاملی» از آن هنرهایی است که سنتِ هنری گالری‌ها و موزه‌ها را تغییر داد و هنر را به فضاهای عمومی و در سطحِ شهر کشاند تا تعامل در هنر، به شیوه تازه‌ای تعریف شود. تا پیش از این نمایش اثر هنری محدود به گالری‌ها و گعده‌های هنری بود، آنقدر که جریان سازی‌های هنری هم پیرو سلیقه گالری‌داران شده بود اما هنر تعاملی نه تنها آثار هنری را از گالری‌ها بیرون آورد بلکه شهروندان عادی جامعه را هم بخشی از اثر به نمایش داده شده کرد، اتفاقی که نه‌تنها توانست تاثیرات فرهنگی از جمله تغییر سواد سلیقه هنری روی افراد جامعه بگذارد بلکه به میزان قابل توجهی تاثیرات اجتماعی مشهودی را به یادگار گذاشته است.
کد خبر: ۱۱۵۵۳۴۴
وقتی خیابان‌های شهر گالری می‌شوند

حالا چند سالی است که شهرداریها هم البته با اطلاق عنوان زیباسازی شهری دست به اقداماتی در پویایی هنر تعاملی زده و واکنشهای مثبت بسیاری را دریافت کردهاند، هر چند نا گفته نماند با وجودی که هنر تعاملی شاید ترکیبی تازه به نظر برسد اما این هنر در ایران سابقهای نزدیک به یک قرن دارد.

هنر خیابان، هنر مردمی است

سهراب هادی، نقاش و منتقد هنری تعریفش را از هنر تعاملی اینگونه به روزنامه جامجم میگوید: ایجاد توافق و همراهی برای ترسیم هدفی معین به معنای تعامل است و هنری که انسانها را در کنار یکدیگر به حال خوش و لذت بردن و خرسند شدن از حضور یکدیگر قرار دهد هنر تعاملی است.

تا مدتهای زیادی نقدی که به هنرمندان وارد شد مبنی بر اینکه آنها به اتفاقات پیرامونی جامعه خود بی تفاوتاند، در گوشهای از آتلیه خود نشسته اند و در انزوا مشغول خلق آثار خود هستند. شاید هنر تعاملی در واکنش به همین نقد شکل تازهای یافته است چرا که ویژگی مهم این هنر واکنش به اتفاقات پیرامونی یک جامعه است. نکتهای که سهراب هادی هم به آن اشاره پر رنگی دارد. او میگوید: وقتی هنرمند نیازهای جامعه را براثر هنری خود معکوس میکند یعنی به تعامل با افراد جامعه میپردازد. تعامل در نهایت در روابط فرهنگها، ملتها، ایجاد دیپلماسی در حوزه فرهنگ و ارتباط میان انسانها کاربرد دارد.

او مثالهایی هم بر گفته خود دارد. «زبان فردوسی برای زمان فردوسی یک زبان نو و ارزشمندی بوده و در دورههای تحول این نقش را نیما به عهده میگیرد اما مفاهیمی که توسط نیما بیان میشود همان مفاهیم تعالی انسان است که فردوسی بیان کرده است.»

به باور این نقاش نوگرایی مفاهیم جدیدی را با خود به همراه نمیآورد و هنرمند سعی میکند تکنیکها و خلاقیتهایی را در هنر خود به کار گیرد تا جامعه مصرف گستردهتری را برای بیان معنا بهدست آورد.

بهکارگیری هنرمند در رفع بخشی از معضلات اجتماعی یکی از اهدافی است که دولتها را ترغیب کرده است تا از هنرمندان در این حوزه بهره گیرند.

سهراب هادی هم در این رابطه معتقد است: دستگاههای فرهنگی، حکومتها و دولتها اگر توانمند و هوشمند باشند میتوانند از این خلاقیتهای هنرمندان بهره زیادی ببرند تا جامعه را از ناهنجاریها در امان نگه دارند و اینجاست که نقش خلاقیت و جامعه هنرمند برای ایجاد مناسبات عالی بین انسانها در هر نظامی معنا پیدا میکند و تعاملات ایجاد میشود.

تاثیر هنر تعاملی روی معضلات اجتماعی

تعریف کلاسیک هنر تعاملی را میتوان در همان جمله سهراب هادی یافت اما مجید ملانوروزی مدیر کل پیشین دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد معتقد است هنر در ذات خود مقولهای کاملا تعاملی است. او به جامجم میگوید: وقتی هنرمند یک اثر هنری خلق میکند و آن را در معرض دید مخاطبان قرار میدهد با نگاه و تفسیرهای مخاطب مواجه میشود و این خود نوعی تعامل است.

به باور او تعامل با مخاطب به هنر معنا میدهد و تنها بخشی از هنر متعلق به هنرمند است این نوع تفکر در مورد هنر را هنر تعاملی مینامند.

ملانوروزی به در انزوا ماندن هنر تا سالهای متمادی اشاره میکند و به جامجم میگوید: یکی از ویژگیهای هنرهای نوین این است که بیشتر فردگرا و از ساحتهای قدسی و ایدئولوژیک جدا شده است و تعریف عامی که از هنر در گذشته داشتیم روز به روز کمرنگتر شده و همه چیز رنگ شخصی و فردی به خود گرفته است.

به گفته او امروزه هنرمند به دنبال مولفههای شخصی خود است و زیبایی را با چارچوبهای سنت و تعریف شده قبلی نمیسنجد و نوآوری و خلاقیت را به عنوان یکی از ارکان مهم هنر میداند اما در گذشته اینگونه نبود معمولا هنرمند سعی میکرد از اصول و چارچوبهایی تبعیت کند و حتی در مراحل بالادست با اجازه استاد خود حق تصرف و اعمال سلیقه در اثر خود را داشت.

آنطور که مدیر کل پیشین دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد میگوید: در غرب هنر به یک کالا تبدیل شده و قیمتگذاری میشود و بسیاری از اندیشمندان هم به این موضوع اعتراض داشتند که چرا برای یک اثر با کیفیت قیمت گذاشته میشود. در فرهنگ شرقی و سنتی یا هنر قدسی از رسالت هنرمند صحبت میشود اما در جریان هنرهای نو و فرهنگ غربی این نقش از هنرمند گرفته شده است. نقش راهنمای هنر در غرب از آن سلب شده است.

بسیاری معتقدند جامعه ایرانی که این روزها درگیر با معضلات اجتماعی فراوان است میتواند از هنر کمک بگیرد، هر چند شاید در نگاه اول این نکته کمی خوشبینانه به نظر برسد اما این دسته از کارشناسان باور دارند در میانه این معضلات اجتماعی زبان هنر تعاملی میتواند بهعنوان بهترین وسیله برای کاهش و حتی حل بخشی از معضلات اجتماعی در نظر گرفته شود و به عبارت دیگر کاهش بخشی از معضلات اجتماعی کشور را میتوان در هنر جستوجو کرد. همانطور که هنر تاثیرات بسیاری در سرنوشت انسانها و جوامع داشته میتواند این هنر نقش خود را به صورت مثبت در جامعه ایفا کند.

امید رحمانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها