گفت‌وگو با محیط‌بان لرستانی که به‌خاطر حمله یک اسب وحشی به شدت مجروح شده است

برای محیط‌بانی فقط عشق کافی نیست

منطقه حفاظت شده اشترانکوه در استان لرستان با آن دریاچه آرام و زیبایی که در آغوش گرفته و آبشارهای زلال و خروشانی که چونان گوشواره‌های آویز، زیبایی‌اش را دو چندان کرده، آنچنان بهشتی را در غرب کشورمان رقم زده، که تصور چهره وحشی و خشنی از آن؛ حتی برای چند لحظه ناممکن می‌نماید، اما این چهره وحشی بکر چند روز پیش از پرده برون افتاد و از بد روزگار دامن یک محیط بان را گرفت.
کد خبر: ۱۱۴۹۰۰۳
برای محیط‌بانی فقط عشق کافی نیست
علی کردی؛ محیط بان لرستانی تازه چند روزی به پاسگاه سیار منطقه اشترانکوه منتقل شده بود که خود را بی سپر مقابل یک اسب وحشی یافت و تا دست بجنباند اسیر لگد و گاز گرفتگی او شد و هم اکنون هم با کلی زخم و جراحت ریز و درشت در بیمارستان بستری است. با وی گفت‌وگویی درخصوص روز حادثه، اتفاقاتی که برایش افتاد و سختی‌های شغل محیط‌بانی داشته‌ایم؛ سختی‌هایی که امروز او را تا مرز پشیمانی از ورود به شغل پرجاذبه محیط‌بانی سوق داده است.

خودتان را معرفی میکنید؟

علی کردی، محیطبان 40 ساله اداره بروجرود و مامور اعزامی به منطقه حفاظت شده اشترانکوه هستم که از حدود 18 خرداد به پاسگاه سیار منطقه پاتله اشترانکوه در مسیر دریاچه گهر منتقل شدم تا دوره خدمت تابستانم را در این منطقه گردشگری بگذرانم. قرار بود در پستهای 12 روزه در این منطقه خدمت کنیم که البته فعلا و با اتفاقی که افتاد و جراحاتی که از ناحیه حمله اسب به من وارد شد، از خدمت بازماندم و اوقاتم را در بیمارستان سپری میکنم.

چند سال در کسوت محیطبانی خدمت میکنید؟

من چهار سال است که محیطبانم. در واقع رشته تحصیلیام دامپزشکی است و 15 سال سابقه کار دامپزشکی در بروجرد را دارم و چهار سال پیش در ازمون استخدامی محیطزیست و بهعنوان محیطبان دامپزشک استخدام شدم و فکر میکردم قرار است حیوانات زخمی را تیمار و درمان کنم .

و عملا به چه کاری مشغول شدید؟

از همان ابتدا استخدام پاسگاه منطقه حفاظت شده اشترانکوه شدم و مشغول گشت زنی در منطقه. درواقع در طول سال، محیط بان منطقه شکارممنوع بروجرد هستم و در فصل عشایر و گردشگری، یعنی بهار و تابستان به همراه برخی دیگر از محیطبانان به اشترانکوه منتقل میشوم و برای هفتهها از خانواده دور هستم.

از مشکلاتی که در حرفه محیط بانی با آن درگیر هستید برایمان بگویید.

بزرگترین مشکل همه محیطبانان؛ ساعات زیاد کار آنان است، درحالی که در ازای آن هیچ اضافه کاری ندارند.

طبق قانون کار، افرادی که کار شبانه روزی دارند، باید 9یا 10 شبانه روز در ماه کار کنند، در حالی که طبق شرایط موجود محیطزیست ما باید 18 روز کار کنیم و 12 شبانهروز استراحت، اما غمانگیز اینجاست که حتی از این هم بیشتر کار میکنیم، یعنی در شرایطی مثل همین فصل، دو دوره 12 روزه در منطقه عشایری کار میکنیم که میشود چیزی حدود 300 ساعت کار یعنی 3برابر کارگران و کارمندان معمولی، اما بدون هیچ اضافه کار و امتیاز و تسهیلاتی و در حالی که شغلی پرمخاطره با خطرات پیشبینی نشده و حتی مرگ داریم.

به این شرایط اعتراضی هم کردهاید؟

این شرایط خاص من محیطبان لرستانی نیست و همه محیطبانان کشور با آن مواجهاند و از آنجا که محیطزیست بودجه و نیروی کافی ندارد، طبیعتا اعتراض هم تاکنون راه به جایی نبرده، مگر اینکه توجهی جدی از سوی مجلس و دولت به شغل پرمخاطره محیطبانی شود و حال و روزشان تغییر کند.

جدا از این حادثه اخیر مصدومیت توسط اسب، در گذشته هم مجروح یا مصدوم شده بودید، بهطور مثال از طرف شکارچی متخلفی؟

با شکارچیان بسیار درگیر شده ایم اما خوشبختانه به مصدومیت کشیده نشد، اما سال گذشته در منطقه چشمه خرم اشترانکوه و درحال گشتزنی، تاندوم پایم پیچید و اثر آن تا همین امسال و هفته پیش باقی بود و دوباره پیچ خورد که مجبور شدم دوباره پایم را گچ بگیرم و همین ضعف پا هم باعث شد نتوانم از خودم در مقابل اسب دفاع کنم.

و دیگر مشکلات و دغدغههایی که در این شغل دارید؟

محیطبانی نهتنها کاری سخت و بدون حقوق و مزایا و امکانات است، که شأن و جایگاهی را که باید داشته باشد هم ندارد. در واقع میتوان گفت هیچ دلگرمی در این کار برای افرادی که وارد میشود وجود ندارد.. مثلا حقوق من یک میلیون و 500هزار تومان است. منطقه هم که میرویم، تهیه وسایل و اذوقه با خودمان است... باید خودمان خرج کنیم اگر اداره داشت بعد به ما پس میدهد وگرنه هیچ. البته قبلا پول آذوقه را میدادند یعنی گاهی صد هزار تومان به حساب مان واریز میکردند، اما حالا نه.

با این همه از کار محیطبانی پشیمان هستید؟

با این شرایط فعلی، بله پشیمان هستم. احساس میکنم از ابتدا اشتباه کردم که وارد این کار شدم؛ کاری که باید با جانم بازی کنم و سرنوشت خانواده ام. پشیمان شدم چون هیچ کسی به فکر ما نیست. برای محیطبان شدن باید عاشق طبیعت باشی و من بودم و هستم، اما عشق بدون امنیت و همراه با استرس و نگرانی خانواده، چه عشقی است؟

این چند روزه هم کلا آرامش ندارم، خواب شب ندارم، مدام کابوس حمله اسبها را میبینم و با قرص خواب و آرام بخش میخوابم. حال و روزم این روزها هم گریهدار و هم خندهدار است.

هزینه درمانتان را محیط زیست تقبل کرد؟

بله، خوشبختانه هم مدیر کل محیط زیست لرستان و هم فرمانده یگان حفاظت به عیادتم آمدند و خرجهای اولیه را پرداخت کرد ند اما بقیه هزینهها را فعلا برادرم پرداخت میکند تا بعد ببینیم چه میشود.

فاطمه مرادزاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها