تغییر اقلیم، پدیده‌ای است که به دلیل افزایش دمای هوا در سراسر کره خاکی در حال وقوع است. علت اصلی گرم شدن زمین نیز چیزی نیست جز افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای از آغاز دوران صنعتی شدن بشر تا امروز. این ساده‌ترین تعریفی است که می‌توان از تغییر اقلیم ارائه کرد.
کد خبر: ۱۱۳۲۹۴۶
سوءمدیریت، کشنده‌تر از تغییر اقلیم
پدیده‌ای که تبعات آن مشکلات پیچیده‌ای را برای انسان‌ها و طبیعت ایجاد کرده و بحران‌های زیست‌محیطی متعددی به همراه داشته است؛ بحران‌هایی مانند خشکسالی، بیابان‌زایی، خشک شدن تالاب‌ها و رودخانه‌ها، آب شدن یخچال‌های طبیعی، وقوع باران‌های سیل‌آسا و توفان‌های شدید و حتی پدیده ریزگردها. فجایعی که هر کدام آسیب‌هایی را برای طبیعت در چهار گوشه جهان در پی داشته و در این میان، کشور ما نیز از این آسیب‌ها بی‌نصیب نمانده است.

با این حال، برخی کارشناسان محیطزیست معتقدند بحرانهای زیستمحیطی امروز ایران بیشتر از آن که ناشی از تغییر اقلیم باشد، ناشی از اشتباهات بشری است. اشتباهاتی مانند نبود مدیریت صحیح در منابع طبیعی و بیتوجهی به توسعه پایدار.

دکتر مصطفی جعفری، سرمؤلف برنامه ارزیابی جهانی تغییر اقلیم (IPCC) یکی از همین کارشناسان است. او ریشه خشک شدن تالابها و کاهش چشمگیر ذخایر آب زیرزمینی کشور را سوء مدیریت منابع آب میداند.

جعفری که سال 2007 همراه با یک تیم تحقیقاتی برنده جایزه صلح نوبل در زمینه تغییر اقلیم شده، در حال حاضر مشغول تالیف برنامه کلان تحقیقات تغییر اقلیم کشور به کمک گروهی از کارشناسان منابع طبیعی و محیطزیست در سازمان آموزش و تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی است. او همچنین عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور نیز است.

پیشینه علمی و تحقیقاتی دکتر جعفری سبب شده او راهی جز ایجاد تحول در سبک زندگی و الگوی مصرف آب و سوختهای فسیلی از سوی مردم و انجام تغییرات اساسی در شیوه اجرای برنامههای صنعتی و کشاورزی از طرف همه فعالان بخش خصوصی و دولتی و تطبیق این موارد با شرایط اقلیمی موجود را برای برونرفت از بحرانهای زیستمحیطی کشور نشناسد.

آیا میتوان بحرانهای زیستمحیطی امروز ایران را ناشی از تغییر اقلیم دانست؟

به این سوال میتوان جواب مثبت یا منفی داد، زیرا وقوع چنین بحرانهایی میتواند ریشه در تبعات تغییر اقلیم یا اشتباهات انسانها در بهرهبرداری از منابع طبیعی داشته باشد. درباره ایران اما باید گفت بخش عمدهای از بحرانهای زیستمحیطی مانند بحران آب، ناشی از سوءمدیریت منابع است؛ چراکه وقتی ما آبهای زیرزمینی را به سطح زمین آوردیم، نرخ تبخیر سطحی افزایش پیدا کرد یا وقتی حقابه بسیاری از تالابها را به بخش کشاورزی اختصاص دادیم، زمینه برای خشک شدن تالابهایمان فراهم شد. علاوه بر اینها با حفر چاههای غیرمجاز متعدد، ذخیره آب زیرزمینی برخی مناطق کشور را به صفر رساندهایم، یعنی خودمان موجب شکلگیری بحران آب شدهایم و تغییر اقلیم در اینجا نقش کمرنگتری از سوءمدیریت منابع آب دارد. با این حال، تغییر اقلیم تبعاتی را نیز برای بخشهای مختلف زندگی مردم ما بخصوص در تولید محصولات صنعتی و زراعی داشته یا آسیبهای شدیدی را به اکوسیستم جنگلها و مراتع ایران وارد کرده است. به همین دلیل، لازم است آسیبهای ناشی از تغییر اقلیم را نیز مد نظر قرار دهیم و با انجام اقداماتی تلاش کنیم با تبعات این پدیده سازگار شویم.

چطور میتوانیم با تبعات تغییر اقلیم سازگار شویم؟

برای این منظور، ابتدا باید شرایط کنونی و روند فعلی تغییرات اقلیم را درک کنیم و سپس شرایط اقلیمی آینده را بر اساس سناریوهای مختلف موجود در زمینه میزان انتشار گازهای گلخانهای از سوی کشورهای جهان تخمین بزنیم و بعد با آسیبهای ناشی از تغییر اقلیم آشنا شویم. وقتی این موارد را فهمیدیم، باید بررسی کنیم چگونه میتوانیم با تغییر سبک زندگی، الگوی مصرف آب و سوختهای فسیلی، شیوه انجام فعالیتهای صنعتی و کشاورزی، خود را با روند تغییرات اقلیمی سازگار کنیم.

این سازگاری چقدر ضروری است؟

سازگاری با تبعات تغییر اقلیم باعث میشود در شرایط فعلی، زندگی انسانها و دیگر موجودات زنده و همچنین منابع طبیعی سطح جهان، کمتر دچار آسیبهای ناشی از این پدیده شود. علاوه بر این، به این شکل بشریت، جانداران و طبیعت برای تغییراتی که در آینده رخ خواهد داد، آماده خواهند شد.

به نظر شما باید سازگاری و مقابله با تغییر اقلیم را با هم پیش برد؟

بله، اما مقابله با تغییر اقلیم زمانی ممکن است که کشورهای دنیا به اجرای برنامهها و توافقات بینالمللی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای پایبند باشند. بهتر است بدانیم تغییر اقلیم به دلیل دو دسته عامل اتفاق افتاده است. دسته اول، عبارت است از عوامل طبیعی مانند تغییر زاویه زمین نسبت به خورشید و شدت تابش نور خورشید که در مقیاسهای چند میلیون سال رخ میدهد. دسته دوم هم عبارت است از عوامل انسانساز که مهمترین آنها تولید بیش از حد گازهای گلخانهای است که از شروع دوران صنعتی شدن تا امروز به صورت تصاعدی رشد کرده است. به همین دلیل، میتوان انتشار بدون قاعده گازهایی مانند دیاکسید کربن، متان، ازن و حتی بخار آب را منشا اصلی تغییر اقلیم دانست.

نقش بخار آب در تغییرات آب و هوایی چقدر جدی است؟

بخار آب جزو گازهایی است که اگر مقدار آن در جو از حد معینی بیشتر شود، باعث گرم شدن زمین خواهد شد. در سالهای اخیر بخار آب به دلیل روند افزایشی تبخیر آبهای سطحی، از حد مجاز بیشتر شده است. مهمترین عامل این نیز بالا رفتن دمای هواست. البته برخی اشتباهات بشری هم به بیشتر شدن نرخ تبخیر سطحی دامن زده است. به طور مثال، در کشور ما که منطقهای خشک و نیمهخشک محسوب میشود و میزان تبخیر آب در آن بیشتر از میزان بارش است، وقتی در مدیریت منابع آبی، هیچ توجهی به طبیعت اقلیم ایران نمیشود، همین اندک آبهای سطحی در دسترس نیز تبخیر میشود و طبیعتا مقدار بخار آب موجود در جو افزایش خواهد یافت.

منظورتان از بیتوجهی به طبیعت اقلیم ایران چیست؟

منظور این است که ما به جای تلاش برای کاهش نرخ تبخیر سطحی، با انجام اقدامات نادرست باعث شدهایم این نرخ افزایش پیدا کند. مثلا در سالهای اخیر به جای اتکا به دانش بومی خود و استفاده از قنات، به حفر چاههای موتوری پناه برده و باعث افزایش نرخ تبخیر سطحی شدهایم. انگار فراموش کرده ایم قنات، آب را از زیر زمین و با کمترین میزان تبخیر سطحی و بدون مصرف هیچ نوع سوختی و فقط با استفاده از نیروی گرانش انتقال میدهد، در حالی که چاههای موتوری، آبهای زیرزمینی را با استفاده از پمپهایی که با سوختهای فسیلی کار میکنند، به سطح زمین میآورند.

بنابراین به نظر شما تغییر اقلیم نقش اندکی در بحرانهای زیستمحیطی امروز ما داشته است.

بله، اما نباید نقش تغییر اقلیم را در وقوع این بحرانها نادیده گرفت. به همین دلیل، لازم است برای جلوگیری از آسیبهای این پدیده در بلند مدت، همه کشورها تلاش خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای به کار گیرند. برای این هدف، مسئولان اجرایی کشورها باید محلهای ایجاد و جذب گازهای گلخانهای در کشور خود را بدرستی شناسایی کرده و سعی کنند محلهای ایجاد را کاهش و محلهای جذب را افزایش دهند.

منظورتان از محلهای جذب گازهای گلخانهای چیست؟

هرجایی که پوشش گیاهی وجود داشته باشد، محل جذب این گازهاست. مانند جنگلها، مراتع و فضاهای سبز شهری. به همین دلیل، کاشت یا قطع هر درخت یا بوته در مقدار گازهای گلخانهای موجود در جو مؤثر است؛ چراکه همه گیاهان دیاکسید کربن موجود در هوا را جذب میکنند، بنابراین از بین رفتن هرکدام باعث میشود دیاکسید کربن کمتری جذب و مقدار این گاز در هوا بیشتر شود. از این رو، علاوه بر کاهش میزان تولید گازهای گلخانهای، افزایش سطح محلهای جذب این گازها نیز جزو مهمترین راهکارهای مقابله با تغییر اقلیم به حساب میآید.

بر اساس گزارش اخیر ناسا از وضعیت گرمایش جهانی، ایران در بین 45 کشوری که خطر خشکسالی شدید آنها را تهدید میکند، در رتبه چهارم قرار دارد. به نظر شما، این وضعیت ناشی از سوء مدیریت منابع آب است یا تغییر اقلیم؟

گاهی خشکسالی ناشی از اثرات تغییر اقلیم است، اما مواقعی نیز شاهد خشکسالیهای دورهای هستیم. این موضوع در سالهای گذشته هم هر چند سال یکبار در اقلیمهای خشکی مانند نواحی مرکزی فلات ایران اتفاق میافتاده است. اما در شرایط فعلی میتوان گفت تغییر اقلیم باعث شده تعداد و طول مدت دورههای خشکسالی بیشتر شود. با وجود این، به نظر میرسد ریشه اصلی این مساله نیز سوء مدیریت منابع آب باشد. چراکه وقتی مثلا ما بالادست دریاچه ارومیه صدها چاه حفر کردهایم یا برای ساخت یک پل ماشینرو روی این دریاچه، چند هزار کامیون خاک به درون آن ریختهایم، دیگر نمیتوان خشک شدن دریاچه ارومیه را فقط به تبعات تغییر اقلیم ربط داد؛ مثالهایی از این دست نشان میدهد نوع مدیریت حاکم بر منابع طبیعی کشور در کنار مساله تغییر اقلیم، سبب وارد شدن خسارتهای کلانی بر زیستبوم ایران شده است.

پدیده ریزگردها چطور؟ آیا این پدیده جزو آسیبهای ناشی از تغییر اقلیم محسوب میشود یا آن هم به دلیل سوء مدیریت منابع اتفاق افتاده است؟

پدیده ریزگردها اتفاق تازهای نیست و قرنهاست بعضی مناطق ایران در برخی روزهای سال گرفتار گرد و غبار میشود. اما در سالهای اخیر سهلانگاری در مدیریت منابع آب باعث شده است تالابهای متعددی در داخل و خارج ایران خشک و به منشأ تولید ریزگردها تبدیل شود. ضمن این که نابودی پوشش گیاهی بسیاری از نواحی بیابانی که باعث نگهداشتن شنهای کویری میشدند، سبب شده این شنها با وزش کوچکترین بادی وارد جریان هوا شوند. به همین علت، میتوان سوء مدیریت منابع طبیعی را عامل اصلی شدت گرفتن پدیده ریزگردها در چند سال گذشته دانست.

با توجه به این که رفع بحرانهای زیستمحیطی مانند بیآبی و پدیده ریزگردها زمانبر است، به نظر شما تا وقتی این مشکلات کنترل شود، چه باید کرد تا طبیعت، انسانها و دیگر موجودات زنده کمتر دچار آسیبهای ناشی از این بحرانها شوند؟

اگر برخی موضوعات با نگاهی جامعنگرانه مورد توجه قرار نگیرند، باعث ایجاد آسیبهایی برای انسانها و طبیعت میشوند. پدیده ریزگردها هم جزو همین موضوعات است. برای رفع این پدیده هم ما باید مهندسی معکوس انجام دهیم. یعنی ما باید ببینیم در سالهای اخیر چه اقداماتی انجام دادهایم که امروز پدیده ریزگردها در این وضعیت بحرانی قرار گرفته و باید اقدامات معکوس آن را انجام دهیم. به نظر من، انجام این اقدامات، مهمتر از این است که بررسی کنیم چگونه میتوان در برابر آسیبهای این پدیده مقاومت کرد. مگر انسانها چقدر میتوانند در مقابل ریزگردها مقاومت و آن را تحمل کنند.

سؤال من هم همین است که آیا میتوان آستانه تحمل انسانها را در برابر پدیده ریزگردها بالا برد؟

بله، قطعا میتوان این کار را انجام داد. در حال حاضر هم آستانه تحمل ساکنان اهواز، ایلام و زاهدان با آستانه تحمل ساکنان شمال کشور در برابر این پدیده متفاوت است. اما وقتی ریه اهالی مناطق درگیر با پدیده ریزگردها را بررسی میکنیم، میبینیم ریزگردها چه آسیبی به سلامت این افراد وارد کرده است. به همین دلیل باید گفت مقاومت در برابر ریزگردها بدون ضرر نخواهد بود و افزایش میزان تحمل انسانها در برابر این پدیده، جز با به خطر افتادن سلامت آنها ممکن نیست.

طبیعت این مناطق چطور؟ آیا میتوان طبیعت مناطق درگیر با ریزگردها را در برابر اثرات این پدیده مقاوم کرد؟

محیطهای طبیعی معمولا قدرت انطباق بالایی دارند و میتوانند استراتژیهای حیاتی خود را متناسب با شرایطی که در آن قرار میگیرند، تغییر دهند. اقلیم مناطق درگیر با این پدیده هم از این قاعده مستثنا نیست و تنوع ژنتیک موجود در آن باعث میشود به صورت طبیعی با شرایط سخت سازگار شود. مثلا گیاهان این مناطق در دوران خشکسالی، بیشتر انرژی خود را صرف تولید بذر میکنند تا بتوانند نسل خود را ادامه دهند. مواردی مانند این، استراتژیهای زیستی است که گیاهان و جانوران در مناطق مختلف جهان برای تطبیق با شرایط بحرانی در پیش میگیرند. اما زمانی هم ممکن است بر اثر سوء مدیریت یا تغییر اقلیم، سرعت نوسانات زیستمحیطی در یک منطقه از سرعت تطبیق طبیعت و موجودات زنده بیشتر شود، در این شرایط مسلما حیات وحش و زیستبوم آن منطقه گرفتار آسیبهای جبرانناپذیری خواهد شد. این وضعیتی است که امروزه اکوسیستم مناطق درگیر با پدیده ریزگرد چندان با آن فاصله ندارند.

با در نظر گرفتن همه صحبتهایی که مطرح شد، به نظر شما مشکل اساسی ایران برای رفع مشکلات زیستمحیطیاش چیست؟

مشکل اصلی این است که در ایران به موضوع تغییر اقلیم و به طور کلی، همه موضوعات محیطزیستی، به عنوان یک مساله اساسی و اولویتدار توجه نمیشود. یعنی هنوز ما بحرانهای زیستمحیطی را جدی نگرفتهایم. به همین دلیل، نتوانستهایم با این بحرانها به صورت ریشهای مقابله کنیم و همیشه سعی کردهایم با انجام برخی اقدامات نمایشی، اثرات بحرانهایی مانند پدیده ریزگردها را در کوتاه مدت کاهش دهیم. تا زمانی هم که به همین صورت عمل کنیم و نگاهی سیستماتیک به حل مشکلات زیستمحیطی نداشته باشیم، نمیتوانیم هیچکدام از این مشکلات را حل و فصل کنیم.

محمدحسین خودکار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها