«از مرد جوان کینه به دل داشتم. او به من فحش ناموسی داد. به همین خاطر برای انتقام رویش اسید ریختم. مرا اعدام یا زندانی کنید، اگر آزاد شوم دوباره روی شاکی اسید می‌ریزم.» این بخشی از اعترافات مرد 40 ساله‌ای است که در جنوب تهران روی صاحب مغازه فروش کاشی و موزائیک اسید ریخت. او حتی با کلنگ به سوی ماموران کلانتری حمله کرد.
کد خبر: ۱۱۳۲۵۰۹
انتقام اسیدی مرد نقاش

به گزارش جام‌جم، ساعت 9 صبح سه‌شنبه 14 فروردین امسال مرد مغازه‌داری با پلیس تهران تماس گرفت و از حمله یک مرد اسید پاش به مردی جوان در حوالی خیابان وثوقی خبر داد.

ماموران کلانتری 151 یافت‌آباد تهران برای بررسی ماجرا در آنجا حاضر شدند. آنها مشاهده کردند مردی 38 ساله هدف اسید پاشی در خیابان قرارگرفته و از ناحیه گردن و کمر دچار سوختگی شده است. در همین موقع با حضور امدادگران اورژانس، مرد مصدوم به بیمارستان منتقل شد.

ماموران به تحقیق از اهالی پرداختند که معلوم شد اسیدپاش مردی 44 ساله است که ابتدا با صاحب مغازه فروش کاشی و سرامیک در خیابان درگیر شده و بعد از آن‌که مرد جوان را هدف اسیدپاشی قرارداده با سوار شدن به خودروی پراید از محل فرار کرده است.

مشخصات مرد اسیدپاش دراختیار گشت‌های انتظامی قرار گرفت و از آنها خواسته شد به محض مشاهده خودروی مورد نظر، آن را متوقف کنند و راننده نیز بازداشت شود. ماموران در جست‌وجوی اسیدپاش فراری به نام جلال بودند تا این که متوجه شدند قربانی اسیدپاشی در بیمارستان به هوش آمده است. در این مرحله ماموران برای تحقیقات از وی در بیمارستان حاضر شدند.

قربانی اسیدپاشی به افسر تحقیق گفت: مرد اسیدپاش نقاش ساختمان است و قرار بود خانه پنج طبقه پدرم ر ا در یکی از محله‌های تهران نقاشی کند. از شش ماه پیش کارش را شروع کرد اما بدرستی کار نکرد و با گرفتن مبلغی پول از من بابت کارش، نقاشی ساختمان را نیمه کاره گذاشت و بی دلیل آنجا را ترک کرد. حتی نمی‌آمد وسایلش را ببرد.

وی افزود: چند بار با او تماس گرفتم و حتی از طریق دوستانم برای او پیام فرستادم که بیاید وسایلش را ببرد که جواب درستی به من نداد. جلال دهم فروردین امسال به مقابل خانه‌مان آمدو داد و فریاد راه انداخت. دیگر از او خبر نداشتم تا این‌که صبح سه‌شنبه 14 فروردین امسال به‌طور اتفاقی او را حوالی محله سعیدآباد دیدم. از خودرویش یک گالن چهار لیتری برداشت و محتویات آن را روی من ریخت که تمام بدنم سوخت. همسایه‌ها و مغازه‌داران به کمکم آمدند. مرد اسیدپاش که دستپاچه شده بود، با سوار شدن به خودرویش فرار کرد و همسایه‌ها آب روی سرو صورت و بدنم پاشیدند. بعدهم اورژانس و پلیس آمد و من به بیمارستان منتقل شدم. نمی‌دانم مرد نقاش با چه انگیزه‌ای رویم اسید پاشید .

تحقیقات برای دستگیری اسیدپاش فراری ادامه داشت تا این‌که ساعاتی بعد از این ماجرا مرد اسید پاش با پای خود و در حالی که کلنگی به دست داشت به مقابل در ورودی کلانتری یافت آباد آمد و به سوی ماموران و سرباز حاضر در آنجا حمله کرد که با اقدام بموقع پلیس، وی ناکام ماند و بازداشت شد .

اسیدپاش 44 ساله دیروز از کلانتری برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در جریان تحقیقات به بازپرس رضوانی گفت: من مشکلات روحی دارم و قرص اعصاب مصرف می‌کنم . شش ماه پیش برای نقاشی ساختمان پنج طبقه پدر شاکی به آنجا رفته بودم. با هم قرارداد بستیم اما شاکی طبق قرارداد عمل نکرد و پول درستی به من نداد. به همین خاطر کار را در نیمه رها کردم. او مقابل دوستم،به من توهین ناموسی کرد که همین باعث شد از مرد جوان کینه به دل بگیرم. فقط به خاطر طلبم اسیدپاشی نکردم، بلکه به‌خاطر کینه‌ای که از توهین ناموسی او در دلم بود رویش اسید پاشیدم. اگر آزاد شوم بلای دیگری سرش می‌آورم.

با اعتراف‌های متهم میانسال، برای او به اتهام اسیدپاشی و ایجاد صدمه به شاکی قرار قانونی صادر شد و وی برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. همچنین با دستور قضایی قرار شد مرد اسیدپاش برای مشخص شدن سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شود تا کارشناسان پزشکی قانونی سلامت روانی او را بررسی کنند.

به دنبال انتقام بودم

جلال 44 ساله متاهل است و پسری 12 ساله دارد. خودش می‌گوید معتاد نیست و سابقه کیفری ندارد و تا به حال پایش به کلانتری باز نشده بود. در دادسرا نشسته و با دستبندش بازی می‌کند و فریاد می‌زند من قرص هایم را نخورده ام اگر مجازاتم طناب دار باشد می‌پذیرم ، زندان باشد می‌روم اما اگر آزاد شوم بلای دیگری سر شاکی می‌آورم. گفت‌وگوی جام‌جم با این متهم را در ادامه می‌خوانید.

چطور با قربانی اسیدپاشی آشنا شدی؟

من سال‌هاست نقاش ساختمان هستم و از طریق یکی از دوستانم شش ماه پیش با او آشنا شدم. طبق قراردادی که با هم بسته بودیم قرار شد سه میلیون و 180 هزارتومان را طی سه مرحله بپردازد که بعداز زمان کوتاهی که کار را شروع کردم او به قرارداد توجهی نکرد. کمتر از 500 هزارتومان به من پول داد و حتی هزینه‌های خرید رنگ را هم به من نداد.

از روز اسید پاشی بگو

من فقط می‌خواستم با او دعوا و تحقیرش کنم؛ اما کینه‌ام آ‌ن‌قدر در روز آخر زیاد شد که تصمیم گرفتم روی او اسید بریزم. ساعت 6 صبح سه شنبه برای بردن دستگاه پمپ نقاشی‌ام به خانه پدری‌اش رفتم و مخفیانه وارد آنجا شدم که انباری بسته بود و نشد آن را بردارم. به خانه‌ام بازگشتم، یک گالن چهار لیتری اسید را که برای کار نقاشی خریده بودم، برداشته و داخل خودرو گذاشته و به راه افتادم. با نزدیک شدن به مغازه مرد جوان او را در خیابان دیدم، پیاده شدم با او دعوایم شده و درگیر شدیم. بعد او را به کناری هل دادم. رفتم سمت خودرو و گالن اسید را برداشته و روی بدنش پاشیدم .

فرار کردی؟

بخشی از صورت و گوشم در این حادثه دچار سوختگی با اسید شد که خودرا داخل جوی آب انداختم و سر و صورتم را شستم. بعد سوار خودرویم شدم و به خانه رفتم.بعداز آن مردی با من تماس گرفت و گفت از کلانتری تماس گرفته و باید به کلانتری بروم.

چرا به ماموران کلانتری حمله کردی؟

نمی‌دانستم واقعا تماس گیرنده پلیس بوده یا نه. به همین خاطر مقابل در کلانتری رفتم و از هر سرباز و ماموری که می‌پرسیدم چه کسی به من زنگ زده جواب درستی نمی‌داد. من هم عصبانی شدم و با برداشتن کلنگی کوچک به سمت ماموران مقابل کلانتری حمله کردم تا بفهمم چه کسی به من زنگ زده است.

سابقه بیماری روانی داری؟

بله. مدتی تحت درمان بودم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها