رضایت اولیای دم سه پرونده قتل باعث شد سه اعدامی از کابوس مرگ نجات یابند.
کد خبر: ۱۰۳۰۳۴۵
نجات 3 محکوم به مرگ از چوبه دار

به گزارش جام‌جم، نخستین پرونده مربوط به مردی است که شش سال پیش، پسری نوجوان را در خانه اش خفه کرده است.

او در جلسه دادگاه گفت: «آن روز در خانه تنها بودم که مقتول برای خرید شیشه پیش من آمد. بعد از مصرف شیشه خوابید. آن موقع خانواده‌ام از بیرون آمده و در اتاق دیگر بودند. ترسیدم صدای خر و پف مقتول باعث رنجششان شود، برای همین دستم را روی دهان مقتول گذاشتم، اما فایده نداشت. در ادامه گلویش را فشار دادم که باعث بیهوشی‌اش شد. به اورژانس زنگ زدم، اما دیگر دیر شده بود.» متهم ابتدا با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد، اما سرانجام توانست با جلب رضایت آنها از طناب دار نجات یابد. او صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی از جنبه عمومی جرم محاکمه و به هشت سال حبس و 99 ضربه شلاق محکوم شد.

دومین پرونده به 17 مهر سال 92 و قتل زنی متاهل در خانه‌اش برمی‌گردد. زن با شال گردن خفه شده بود.

بررسی پرینت تماس‌های او نشان می‌داد که با مردی متاهل ارتباط دارد. او دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: «دو هفته قبل از حادثه با مقتول آشنا شده بودم. با هم در حد پیامک ارتباط داشتیم تا این که او مرا تهدید کرد اگر پول ندهم آبرویم را پیش همسرم می‌برد. چند بار مبالغی پرداخت کردم تا این‌که روز حادثه، زنگ زد و گفت شوهرش به مسافرت رفته و از من خواست به خانه‌اش بروم. اول فکر کردم تله است برای همین با ماشین دنبالش رفتم. کمی دور زدیم و وقتی فهمیدم دروغ نمی‌گوید به خانه‌اش رفتم و با هم ارتباط برقرار کردیم. نیمه شب از خواب بیدار شدم. یاد اخاذی‌ها و تهدیدهایش افتادم و با شال گردن، خفه‌اش کردم.»

متهم در دادگاه محاکمه و به قصاص و شلاق محکوم شد، اما دیوان عالی کشور این رای را رد کرد و پرونده را بررسی مجدد به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده فرستاد. صبح دیروز، اولیای دم به حرمت امام رضا‌(ع) از خون فرزندشان گذشتند و مادر مقتول گفت: «با کشته شدن دخترم، نوه 11 ساله‌ام از مهر مادر محروم شد. من نمی‌خواهم با قصاص متهم، دختر چهار ساله او هم یتیم شود.» سپس متهم با انکار ارتباط نامشروع با مقتول گفت: «من قتل را قبول دارم، اما هیچ ارتباطی با مقتول نداشتم. روز حادثه از ترس تهدیدهایش به خانه‌اش رفتم، اما حتی به او دست هم نزدم. نمی‌دانم چطور شد که مرتکب قتل شدم.» در پایان دادگاه، قضات به دلیل عدم حضور دختر 11 ساله مقتول و نیاز به اخذ نظر او مبنی بر بخشش متهم، رسیدگی به پرونده قتل را به جلسه بعدی موکول کردند.

برگه‌های سومین پرونده قتل نیز راز یک برادرکشی را در خود دارد. 28 خرداد 94، دو برادر در تهران با هم درگیر شدند و یکی از آنها با ضربه چاقو به قتل رسید.

متهم در دادگاه گفت: «روز حادثه برادرم لباس یکی دیگر از برادرهایم را پوشیده و سر همین موضوع با مادرم درگیر شده و او را کتک زده بود. وقتی اعتراض کردم من و همسرم را به قتل تهدید کرد. از خانه بیرون آمدم، اما در کوچه با هم دعوایمان شد و من با چاقو یک ضربه به او زدم. می‌خواستم به دستش بزنم، اما به پهلویش خورد. من قصد قتل نداشتم. او برادرم بود.» پدر و مادر متهم در همان روزهای ابتدایی حادثه رضایت داده‌اند که قضات دادگاه نیز با توجه به همین موضوع، برای صدور حکم با تخفیف وارد شور شدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها