در توضیح این‌که چرا سازندگان مجموعه‌های نمایشی کمتر سراغ ادبیات داستانی می‌روند و این متون را دستمایه ساخت آثار و مجموعه‌های خود قرار می‌دهند، دلایل متعددی را می‌توان ذکر کرد.
کد خبر: ۹۹۸۲۹۶
توجه به حقوق مادی و معنوی نویسندگان

یکی از این دلایل در فرم‌های داستان‌نویسی کنونی ماست؛ نویسندگان عموما همه سراغ درونی‌نویسی و اصطلاحا شیوه جریان سیال ذهن رفته‌اند و دیگر کمتر به تجربه فرم‌ها و شکل‌هایی جدید از داستان علاقه نشان می‌دهند. تغییر ساختار در متن‌های داستانی گرچه کار آسانی نیست، اما به هر حال شدنی است.

جدای از این قضیه، دلیل دوم را می‌توانیم در عوامل تولید مجموعه‌ها جست‌وجو کنیم. کسی که می‌خواهد داستانی را انتخاب کند و اقتباسی نمایشی از آن پدید بیاورد، در وهله اول باید خود دانشی از داستان‌نویسی داشته باشد و بتواند متن مکتوب را به اثری با قابلیت نمایش تصویری تبدیل کند.

او در واقع محتوای داستان را می‌گیرد و آن را در ظرف فیلمنامه می‌ریزد. بالاخره ممکن است هر ده تلاش جواب ندهد، اما بالاخره سه‌تای آنها که موفق می‌شود!

نکته مهم دیگر و عمده دغدغه‌ای که برای بسیاری از نویسندگان مطرح است، بحث اقتصادی و مالی و دستمزد نویسنده‌ها در صورت اقتباس از داستان است. بالاخره چنانچه قرار است اثری مکتوب را بگیریم و آن را برای مجموعه یا اثری سینمایی مورد الهام و اقتباس قرار بدهیم، باید در وهله اول امتیاز آن کار را هم خریداری کنیم. نویسنده مدتی وقت و جان و انرژی خودش را می‌گذارد و اثری خلق می‌کند، لذا باید حق و امتیاز اقتباس یا به قول فرنگی‌ها کپی رایتش به او پرداخته شود. این حق طبیعی یک نویسنده است که متاسفانه در کشور ما فعلا خیلی شناخته شده نیست.

مسأله بعدی را در رعایت حرمت و احترام نویسنده از سوی سازندگان اثر نمایشی می‌دانم. جا دارد از کیومرث پوراحمد، کارگردان مجموعه «قصه‌های مجید» یاد کنم که نه‌تنها تیتراژ مجموعه‌اش در زمان پخش با نام من آغاز می‌شد، بلکه در مصاحبه‌هایش و هر جای دیگری هم که صحبت کرده از من یاد کرده و نامم را گرامی داشته است.

داریوش مهرجویی هم همین‌طور؛ او هنگامی که می‌خواست سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فجر را به خاطر «مهمان مامان» دریافت کند باز از من نام برد و به متن داستانم اشاره کرد.

این نمونه‌هایی که گفتم صرفا مثال‌هایی بود برای این‌که خاطرنشان کنم رعایت حق مادی و معنوی نویسنده چه تاثیری دارد و نباید این اصل را از یاد برد. متاسفانه خیلی وقت‌ها می‌بینیم در تیتراژ مجموعه‌ها اصلا به نویسنده اصلی کار اشاره‌ای نمی‌شود، یا خیلی وقت‌ها عنوان مجموعه یا برنامه‌شان را از اثر نویسنده‌ای به اقتباس می‌گیرند بدون این‌که اجازه آن شخص را هم خواسته باشند.

گاهی دیده‌ام که برخی نویسندگان اعتماد به سازندگان آثار نمایشی ندارند یا شرط اقتباس از اثرشان را نبود کوچک‌ترین تغییری در متن می‌دانند، این هم غلط است. من همیشه گفته‌ام داستانی که من می‌نویسم، چیزی است که در تنهایی خودم برایش وقت گذاشته‌ام و آن را نوشته‌ام تا خوانندگانم از قصه راضی باشند، قطعا زبان سینما و تلویزیون و در کل، تصویر متفاوت است و ایجاد برخی تغییرات در متن می‌تواند آن را برای به تصویر کشیدن مناسب‌تر کند.

این نوع تغییرات برای من اصلا مهم نیست و چیزی که برایم اهمیت دارد، این است که از نتیجه نهایی کار و چیزی که قرار است ببینم راضی باشم البته ممکن است همه مثل من نباشند و حساسیت بیشتری نسبت به کارشان داشته باشند، اما باید این اصل را هم یادمان باشد: هنرمندی که می‌خواهد اثر نمایشی بسازد فردی مستقل و صاحب فکر است و نباید لزوما از روی متن داستان ما دیکته بنویسد.

من همیشه گفته‌ام عقیده‌ام این است اثری که من می‌نویسم مثل بچه‌ای است که آن‌قدر بالغ شده که بتواند از خودش دفاع کند و لازم نیست دیگر خودم نگران هویتش باشم.

همان‌طور که اشاره کردم محتوای داستان و کلیت آن مثل آب روان است و باید بتواند در هر ظرفی از کتاب گرفته تا نمایش تصویری، خودش را با آن تطبیق بدهد و در ظرف مورد نظر بگنجد لذا من از موافقان گسترش اقتباس در مجموعه‌های نمایشی و هم سینما هستم و امیدوارم این ارتباط دوجانبه بیشتر از قبل شود.

هوشنگ مرادی کرمانی - نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها