از صلح وستفالیای 1648 به بعد که به مرور حق حاکمیت مطلق کشورها شکل گرفت، نظم بین‌المللی حاصل از آن با وقوع جنگ‌های بزرگ و کوچک در چهار قرن گذشته فراز و نشیب‌های زیادی داشت و نهایتاً پس از دو جنگ جهانی خونبار اول و دوم، کشورها به این نتیجه رسیدند که با رها کردن ناسیونالیسم افراطی و حرکت به نفع فعالیت‌های چندجانبه و روند جهانی شدن، حق حاکمیت مطلق را دچار فرسایش کنند تا بشر از صلح و آرامش بیشتری برخوردار باشد.
کد خبر: ۹۹۶۵۳۹
ترامپ و ملی گرایی افراطی

این روند با فروپاشی نظام دوقطبی و تقویت شبکه‌های اینترنتی اجتماعی و روابط در هم تنیده مجازی از سرعت بیشتری برخوردار شد به‌طوری‌که مرزهای جغرافیایی کشورها مفهوم گذشته خود را از دست دادند و جریان سرمایه براحتی و آزادانه، نه‌تنها بین کشورها، بلکه بین قاره‌های مختلف جهان در طول یک شبانه‌روز حرکت می‌کند، اما ترامپ با ادبیات جدیدی که به‌نوعی بازگشت به گذشته است، پای به عرصه قدرت آمریکا گذاشته است.

ترامپ که با شعار «قدرتمندکردن دوباره آمریکا» وارد مبارزه انتخاباتی شده بود، بلافاصله پس از حضور در عرصه قدرت با صدور چندین فرمان نظیر خروج از پیمان شراکت ترانس پاسفیک، ساخت دیوار در مرز مکزیک و لغو روادید برای اتباع هفت کشور از جمله ایران به‌مدت چهار ماه و همچنین با اظهار این‌که ما امروز کنترل مرزهای خود را باز پس گرفتیم، وارد یک جریان ملی‌گرایی افراطی شد. ترامپ و طرفدارانش اعتقاد دارند که دوران چندجانبه‌گرایی و مشارکت‌های منطقه‌ای برای دیگران به پایان رسیده و باید آمریکا با تأکید بر داخل به قدرت گذشته خودش برگردد.

اقدامات ترامپ در عرصه ملی‌گرایی نوین در حالی است که در برخی کشورهای اروپایی هم از تابستان سال گذشته، راستگرایان افراطی و ملی‌گرایان از جمله در فرانسه، آلمان و هلند در انتخابات‌ها به پیروزی‌های چشمگیری دست یافته‌اند و خروج انگلیس از اتحادیه اروپا این روند را شدت بخشیده است. در واقع قرار بود اتحادیه اروپا رقابت‌های ملی را با مجموعه‌ای از هویت‌های نهادینه شده که می‌توانستند در آن واحد هم کاتولیک، هم فرانسوی و هم اروپایی باشند را جایگزین کند، اما امروز ترامپ با استقبال و حمایت از برگزیت، تفکر اتحادیه اروپایی را زیر سوال برده و از روند خروج کشورهای اروپایی از این اتحادیه حمایت کرده است. در واقع ترامپ هرگز تمایل خود را به فروپاشی اتحادیه اروپایی پنهان نکرده است.

حال سوال اساسی این است که با ظهور پدیده‌های جدید نظیر مهاجرت‌های بین‌المللی، آوارگان، تروریسم، شیوع بیماری‌های ناشناخته و تغییرات آب و هوایی که جزو اقتضائات عصر جهانی شدن است و شروع روند بازگشت به ملی‌گرایی افراطی و احیا و تقویت مرزهای جغرافیایی، امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای چه وضعیتی پیدا می‌کند؟

با توجه به این واقعیت‌ها، جهانیان نسبت به اقدامات جدید ترامپ حیرت‌زده شده‌اند. مسلما شروع روند ملی‌گرایی در جهان توسعه یافته، بسرعت در کشورهای در حال توسعه با توجه به زمینه‌های قبلی و نابرابری‌های موجود در اقتصاد جهانی گسترش می‌یابد و روند امنیت بین‌المللی را دچار اختلال جدی می‌کند. ملی‌گرایان همواره دیپلماسی و روابط خارجی را عمدتا یک بازی با حاصل جمع صفر می‌دانند که در آن منافع جهانی با منافع ملی در رقابت است. بنابراین در پرتو این نگاه هر کشور در پی به حداکثر رساندن منافع خود است و طبیعتا معمای پیچیده امنیت و بدبینی فزاینده به یکدیگر مطرح می‌شود که جهان را برای همه جهانیان خطرناک‌تر می‌کند.

ادامه سیاست‌های افراطی ناسیونالیستی ترامپ در چارچوب تقویت بورژوازی ملی و تداوم سیاست امپریالیستی سرمایه‌داری می‌تواند نشانه‌هایی از ظهور نوع جدیدی از فاشیسم در قرن 21 تلقی شود، هرچند با آنچه در دهه 1930 اتفاق افتاد، تفاوت دارد، ولی می‌تواند موضع نیروهای افراطی را در کشورهای مختلف جهان تقویت کند و بی‌ثباتی و ناامنی بین‌المللی را گسترش دهد. لذا هر کشوری که خود را برای این وضعیت جدید آماده نکند به‌نوعی بازنده بزرگ در تحولات آینده خواهد بود.

دکتر غلامرضا کریمی

استاد دانشگاه خوارزمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها