رسانه‌های جمعی، ابزاری با رسالت‌های زیاد هستند. از یک طرف بایستی بتوانند میراث فرهنگی جامعه را حفظ و به نسل‌های بعد منتقل کنند و از یک طرف باید آموزگار ارزش‌های اجتماعی باشند و نسل جدید را با هویت ملی تربیت کنند.
کد خبر: ۹۴۹۴۴۱
رسانه‌ها و تئوری جذب و نسیان

در کشور ما رسانه‌ها باید روند جامعه‌پذیری را بدرستی تسهیل کرده و مرمت و نگاهداشت فرهنگ و ارتقای ارزش‌های اجتماعی را سبب شوند. این جامعه‌پذیری رسانه‌ای باید به تولید نسلی با هویت ایرانی ـ اسلامی منتهی شود. خدا نکند نسلی تولید شود که در اختیار رسانه‌های غیرخودی باشند و نه‌تنها عاری از عِرق ملی شوند بلکه در مواردی آداب و رسوم و مناسک اجتماعی را به سُخره گیرند و سرزمین دیگری را به عنوان میعادگاه خود در نظر داشته باشند؛ سرزمینی که دور از ماست و هرگز میعادگاه نیست. اشتباه بزرگی است که بعضی افراد، غرب را به عنوان میعادگاه خود در نظر می‌گیرند.

رسانه‌های جمعی، دانشگاه‌های باز و بزرگی هستند که نسبت به مدارس و دانشگاه‌های موجود، رجحان بیشتری دارند؛ چراکه اولا مدرسه و دانشگاه جایگاه همیشگی آدمی نیست و گذری چند ساله برای تحصیل است، اما رسانه‌های جمعی از آغاز تا پایان زندگی با ما هستند. دوما رسانه‌های جمعی پوشش فراگیر دارند، حتی خانواده، مدرسه و دانشگاه را هم پوشش می‌دهند. بنابراین رسانه‌های جمعی به واسطه جامعیت ذاتی، ارزش‌های مدنظر خود را در تمام سطوح جامعه منتقل می‌کنند.

درست است که اصحاب رسانه باید بتوانند مخاطب را هدف بگیرند و آنها را از ارزش‌های نامطلوب زُدایش کرده و انسان‌هایی با جامعه‌پذیری رسانه‌ای تولید کنند، درست است که هدف رسانه‌ها باید تعالی و فرهیخته‌سازی انسان‌ها باشد، اما در مقابل انسان‌های غریزی را شاهد هستیم؛ انسان‌هایی که نمی‌توانند خود را جای دیگری قرار دهند و از ارتباطی خشک و شکننده برخوردار هستند. انسان‌ غریزی همواره به سمت غرایز طبیعی میل پیدا می‌کند. این انسان مطلوب فرهنگ ما نیست. معتقدیم غرایز باید در حیطه فرهنگ، تعالی، آمایش و پردازش پیدا کنند و انسانی تولید شود که ورای غریزه عمل کند یا اگر غریزه‌ای هست باید اجتماعی، فرهنگی و تابع قوانین جامعه باشد. اما با این حال اندیشه دیگری هم مطرح است که به نام تئوری جذب و نسیان شناخته می‌شود. با توجه به این که عصر جدید، عصر طلیعه رسانه‌هاست، بنابراین رسانه‌های جمعی در عین حالی که جذب حداکثری مخاطب می‌کنند، باید گونه‌ای باشند که انسان‌ها با دیدن برنامه‌های آنان، دنیا و مشکلات خود را فراموش کنند. این تئوری جذب و نسیان است.

رسانه‌های جمعی باید بتوانند چنان برنامه‌های جذابی تولید کنند که مخاطب غرق در برنامه‌ها شود، طوری که گرفتاری‌های روزانه را فراموش کند و گویا در عالم دیگری سیر کرده و تمدد اعصاب پیدا می‌کند. همه ما انسان‌ها به این دقایق نیازمندیم؛ دقایقی که دیگر به خودمان برگشته و به دل خود نگاه می‌کنیم؛ دقایقی که در آن با خودمان آشتی و هماهنگ هستیم. در این مواقع مهم نیست چیزی یاد بگیریم یا چیزی را تغییر بدهیم یا ارزشی را جابه‌جا کنیم. مهم این است که بتوانیم غرق رسانه شویم و جهان هستی خودمان را لحظه‌ای فراموش کنیم. این شُکر پیام‌آوران و پیام‌سازان است؛ پیام‌آورانی که آدمی را برای لحظاتی در ورای مشکلاتش قرار دهند. این لازمه زندگی امروزی است. با برنامه‌سازی از این طریق می‌توان ارزش‌های جامعه را آن هم با ماندگاری بالاتر به مخاطب منتقل کرد.

پروفسور باقر ساروخانی

استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها