یازدهم اردیبهشت امسال پس از ماموریت کاری به پلیس آگاهی غرب استان تهران بازگشتم. هنوز دقایقی از حضورم نگذشته بود که مردی سالخورده درحالی که دست و پایش می‌لرزید و بسیار وحشت‌زده بود، وارد شد. از پیرمرد خواستم روی صندلی بنشیند و کمی آرام بگیرد.
کد خبر: ۹۳۳۹۸۶
ناپدید شدن پسر جوان

به گزارش جام جم آنلاین ، می‌گفت پسر جوانش از خانه خارج شده و بازنگشته است. همه جا را جست‌وجو کرده‌اند، اما خبری از او نیست. اعضای خانواده دلنگرانش بودند. گمان می‌کرد بلایی سر پسرش آمده است و از ما می‌خواست پسرش را پیدا کنیم و به دلنگرانی خانواده‌اش پایان دهیم.

با پیرمرد یک ساعتی حرف زدم و درباره پسرش، کار او و این که با چه خودرویی از خانه‌اش در یکی از محله‌های شهریار خارج شده، حرف زدم و از او پرس و جو کردم. از پیرمرد خواستم که به خانه بازگردد و منتظر تماس ما باشد.

بعد از آن اظهارات پیرمرد را چند بار خواندم و مرور کردم. پسر جوان به خانواده‌اش گفته بود برای انجام کاری بیرون می‌رود و زود بازمی‌گردد، اما در مورد این که با چه کسی قرار ملاقات دارد و کجا می‌رود، حرفی نزده بود. از روزی که خانه را ترک کرده بود، تلفن همراهش هم خاموش بود. این موضوع باعث شد احتمال دهم بلایی سر جوان گمشده آمده باشد.

تصویر مرد مرموز در دوربین جایگاه سوخت

با توجه به این ‌که مرد گمشده با خودرویش خانه را ترک کرده بود، دستور قضایی برای توقیف خودروی پرایدش را گرفتم. بعد احتمال دادم او باید از یکی از جایگاه‌‌های سوخت شهریار سوختگیری کرده باشد. بنابراین به چند جایگاه سوخت در شهر یار رفتم و با هماهنگی قضایی دوربین‌های مداربسته آنجا را بازبینی کردم. هر چه بیشتر جلو می‌رفتم کمتر به نتیجه می‌رسیدم. سرانجام پا به آخرین جایگاه سوخت که در انتهای شهر بود، گذاشتم. برگه قضایی را نشان صاحب جایگاه دادم و او اجازه داد دوربین‌هایش را بررسی کنم. زمانی که دوربین‌ها را بازبینی می‌کردم، متوجه شدم مرد گمشده در حالی که سوار خودرویش بوده به آنجا آمده و سوختگیری کرده است. بعد ازخروج از آنجا مردی میانسال که چهره او در فیلم به خوبی مشخص نبود، به وی نزدیک شده و با سوار شدن به خودرویش با هم به مقصدی نامعلوم حرکت کرده‌اند.

کشف خودروی مرد گمشده در تاکستان

حضور این مرد میانسال در فیلم سرنخی در پرونده بود. در حالی که در جست‌وجوی این مرد بودیم، چند روز بعد از طریق ماموران شهرستان تاکستان استان قزوین اطلاعاتی به دست آوردیم که نشان می‌داد خودروی مرد گمشده بدون سرنشین کنار جاده‌ای روستایی توسط پلیس تاکستان پیدا و به پارکینگ پلیس منتقل شده است. با هماهنگی قضایی خودرو را به پارکینگ پلیس غرب استان تهران منتقل کردیم و به بازرسی از آن پرداختیم، اما مورد مشکوکی ندیدیم.

گوشی مرد جوان داخل خودرو مانده و خاموش شده بود. از وسایل صاحب خودرو هم چیزی سرقت نشده بود. همین سرنخ به ما نشان می‌داد که او به قتل رسیده و عامل یا عاملان این جنایت خودرو را در آنجا و جسد را در مکان دیگری رها کرده بودند.

دوباره اعضای خانواده جوان گمشده را به پلیس آگاهی فراخواندیم و به آنها اطلاع دادیم که خودروی فرزند گمشده آنها پیدا شده، اما خبری از فرزندشان نیست و در تلاش برای یافتن او هستیم. زمانی که از این خانواده دوباره تحقیق کردیم آنها گفتند مدتی پیش پسرشان مبلغ 16 میلیون تومان به پدر و پسرمغازه داری قرض داده بوده، اما در زمان مقرر آنها پول را نداده و حتی حاضر به بازپرداخت آن نبودند. اکنون چند روزی است که از مرد مغازه‌دار در محله خبری نیست و خا نواده‌اش به همسایه‌ها گفته‌اند از او خبر ندارند و نمی‌دانند وی به کجا رفته است. گمان می‌کنم بین گم‌شدن پسرمان و فرار این مرد ارتباطی باشد. با شنیدن این حرف، دیگر اطمینان یافتیم این مرد، باید از سرنوشت جوان گمشده با خبر باشد.

اعتراف مرد بدهکار به جنایت

مرد مغازه‌دار به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و چند روز بعد زمانی که او به شهریار بازگشته و قصد ملاقات با خانواده‌اش را داشت، شناسایی و دستگیر شد.

او به پلیس آگاهی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت. او مدام می‌گفت ماجرای پول قرض گرفتنش از مرد گمشده صحت دارد، اما از سرنوشت وی بی‌خبر است. در ادامه تحقیقات ماموران زمانی که تصویرهای ثبت شده از مرد غریبه در جایگاه سوخت را دوباره مورد بازبینی قرار دادند، متوجه شدندکه آن تصاویر به مرد بازداشت شده شباهت دارد.

زمانی که این تصویرها را به وی نشان دادند و گفتند که او آخرین نفری بوده که با مرد گمشده دیده شده، مرد میانسال دیگر نتوانست راز ناپدید شدن مرد طلبکار را پنهان کندو سرانجام سکوت خود را شکست و اعتراف کرد: «به دلیل مشکلات مالی و برای گسترش کارهای مغازه‌ای که آن را همراه پسرم اداره می‌کردم، از مرد جوان 16 میلیون تومان پول قرض گرفتم، اما در زمان مقرر نتوانستم پول را بازگردانم. به همین خاطر شیطان سراغم آمد و به بهانه پس دادن بدهی‌ام با او قرار گذاشتیم. در جایگاه سوخت یکدیگر را دیدیم و به تاکستان رفتیم. او که از نیت من خبری نداشت با من همراه شد. وقتی به خانه روستایی رسیدیم، او پولش را خواست که با هم درگیر شدیم و او را کشتم.»

کشف جسد در حیاط خانه روستایی

مرد بدهکار جسد را کنار دیوار خانه رها کرده و به سمت مزرعه می‌رود. هنگام عصر به خانه روستایی بازمی‌گردد. از ترس این‌که کسی به این خانه روستایی بیاید و ردی از جسد پیدا شود، تصمیم به دفن جسد می‌گیرد.

بعد آن را داخل فرشی قرارداده و در بخشی از حیاط گودالی حفر کرده و او را دفن می‌کند. بعد هم خودروی مقتول را در اطراف جاده رها می‌کند. چند روزی آنجا می‌ماند. زمانی که متوجه می‌شود آب‌ها از آسیاب افتاده و کسی سراغش نمی‌آید برای سرکشی به خانواده‌اش به شهریار می‌آید که همان‌جا دستگیر می‌شود.

زمانی که متهم به قتل مو به مو ماجرای این جنایت را برایمان بازگو کرد، همراه او و تیم بررسی صحنه جرم به خانه روستایی رفتیم. مکانی که او گفته بود جست‌وجو کردیم و سرانجام توانستیم جسد را از دل خاک خارج کنیم. در بازرسی از اطراف خانه روستایی چوبدستی‌ای که در جنایت استفاده شده بود هم کشف شد.

متهم صحنه جنایت را بازسازی کرد، اما با توجه به این‌که محل قتل در حوزه استحفاظی پلیس شهر تاکستان بود، پس از هماهنگی قضایی عامل جنایت را به ماموران آن شهر تحویل دادیم.

ناصر نورسته - مامور اداره جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حسین
-
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۷
۰
۰
ای واگذارت به خدا زندگی رو از این جوونی كه بهت كمك كرد مشكل مالیت تو اون برهه از زمان حل كنی نابود كردی.
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها