گزارشی از حوزه علمیه خواهران حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)

آرامش آبی رنگ

وارد که می‌شوی تمام تصاویری را که قبلا داشته‌ای رنگ می‌بازد، انگار دنیایی را در ذهنت طرح زده بودی که بی‌نهایت افتان و خیزان و لرزان بوده. انگار کنار واقعیتی نشسته بودی و به جای آن که سرت را برگردانی و نگاهش کنی، تصویرش را در رودخانه مقابلت می‌دیدی، تا این که معجزه‌ای سرت را برمی‌گرداند به سمت واقعیت.
کد خبر: ۹۰۰۶۶۶
آرامش آبی رنگ
تو را دعوت می‌کند تا تصاویری را که دیگران برایت ترسیم کرده‌اند رها کرده و با چشم‌های خودت نگاه کنی. این چند خط حس و حال من است از یک سفر درونشهری یک روزه. اگر بخواهم صادقانه اعتراف کنم، باید بگویم فکر می‌کردم این سفر درونشهری قرار است یک روز کار معمولی با اندکی یکنواختی و سنگینی باشد. با همین تصورات بود که رفتم و البته با واقعیت و حقیقتی کاملا متفاوت برگشتم. لحظه‌ای که بیرون آمدم ایستادم، به ساختمان روبه رویم زل زدم و به آخرین سکانس فیلم «مارمولک» ساخته کمال تبریزی که در ذهنم تداعی شده بود فکر کردم... «این لباسا آدم رو اهلی می‌کنه» این آخرین دیالوگ را باید کمی تغییر داد و گفت «اینجا آدم را اهلی می‌کند.»

حوزه علمیه خواهران حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) حالا برای من تجربه‌ای است فراتر از یک تجربه گذرای کاری. حیاط کوچک و باصفا، راه‌پله‌های پوشیده از موکت آبی‌رنگ و پرده‌های آبی که تابش آفتاب آنها را چشمنوازتر هم می‌کند، نخستین تصاویری بود که با آنها روبه‌رو شدم. آنقدر که همه فکرها و دلهره‌هایم برای لحظه‌ای فراموش شد و دل سپردم به محیطی که سراسر آرامش بود. دیگر نگران این نبودم که آیا می‌توان با مسئولان حوزه علمیه راحت حرف زد یا نه. نگران نبودم که آیا می‌شود با آنها راحت ارتباط برقرار کرد یا نه. محیط، آرامشی با خود داشت که مرا محو خود کرده بود.

یک محیط زنانه آرام و دلچسب که خانم‌هایی گشاده رو با لبخندی بر لب از تو استقبال می‌کردند، بی‌آن که آدم را بشناسند سلام و احوالپرسی می‌کردند. نه آرایش داشتند و نه لباس‌های آنچنانی. ساده بودند و بی‌آلایش و لبخندشان از هر زیبایی ظاهری عاریتی ارزشمندتر بود. این آرامش و مهربانی درونشان بود. پس چرا من فکر می‌کردم در فضایی سخت و جدی قرار می‌گیرم و کار برایم دشوار می‌شود.

مهمانی دلچسب ما با حضور در دفتر خانم میرمومنی مدیر حوزه علمیه آغاز شد. با او از هر دری حرف زدیم، از خانواده و فرزندانش. حضور در حوزه علمیه و مسائل مربوط به حوزه علمیه خواهران. این بخش از گفت‌وگویمان را می‌توانید در همین صفحه بخوانید. مدیر مهربان این حوزه علمیه پس از پذیرایی ساده و دلنشینش، ما را راهی قسمت‌های مختلف حوزه علمیه کرد. سری به کلاس‌ها زدیم. با مدیر سایت و طلبه‌ای نخبه صحبت کرده و صف‌های پیوسته و مرتب نماز ظهر را با لذت تماشا کردیم.

رقیه خمسه، مسئول سایت این حوزه علمیه بوده و خود نیز طلبه است و در سطح 3 درس می‌خواند. او می‌گوید: اینجا اغلب کارها به صورت مشارکتی و جمعی انجام می‌شود. هر چند مسئولیت سایت را من بر عهده دارم، اما اغلب طلبه‌ها در این کار همکاری دارند. تا چند سال پیش موضوعات سیاسی هم روی سایت منتشر می‌شد، اما بعد تصمیم گرفتیم کمتر به این نوع مسائل بپردازیم. حالا هم بخش عمده مطالب سایت مربوط به کرسی‌های آزاداندیشی و معرفی نرم‌افزارها و پژوهش‌های مرتبط با کار طلاب است.

از دانشگاه به حوزه

خمسه که مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی هم از دانشگاه تهران دارد، درباره تحصیل در حوزه علمیه توضیح می‌دهد: بسیاری از طلبه‌هایی که اینجا حضور دارند، تحصیلات دانشگاهی دارند. اغلب ما نتوانسته‌ایم گمشده‌هایمان را در دانشگاه پیدا کنیم و راهی حوزه شده‌ایم.

این طلبه ادامه می‌دهد: دوران دانشجویی در دانشگاه دوره‌های تفسیر المیزان برگزار می‌شد. شرکت در این کلاس‌ها سخت مرا به سمت المیزان جذب کرد، چون می‌دیدم با درک بهتر المیزان با قرآن - که کلام خداوند است - هم ارتباط بهتری برقرار می‌کنم و مفاهیم آن را بهتر درک می‌کنم. این بود که هر روز اشتیاقم برای تحصیل در حوزه بیشتر شد و با پایان تحصیل دانشجویی راهی حوزه علمیه شدم.

آیا اکنون تحصیل در حوزه علمیه به او کمک می‌کند که درک بهتری از قرآن و به تبع آن زندگی شخصی اش داشته باشد؟ خمسه در پاسخ به این سوال می‌گوید: تحصیل در حوزه علمیه به من کمک کرد مسائل زندگی‌ام را بهتر حل کنم. واحدهای درسی در حوزه علمیه ابتدا کلی است، اما کم‌کم تخصصی می‌شود و به اصول و فقه عقلی ‌پرداخته و به انسان کمک می‌کند. طبیعتا عقلی که منطبق بر روایات و قرآن رشد کند، می‌تواند انسان را از غفلت و جهل برهاند و راهگشا باشد.

ناآشنایی مردم با حوزه علمیه

خانم عربی استاد مهربان و خوش‌برخوردی است که در حوزه با او آشنا می‌شوم. او 18 سال است مشغول تدریس در حوزه علمیه است و می‌گوید: از چهار سالگی در کنار قرآن بودم و می‌توانم بگویم خود قرآن راه را برایم باز کرد. کم کم به معارف اسلامی علاقه‌مند شدم و اگر اهل بیت قبولم داشته باشند وارد خیمه شان شدم.

با او درباره حس‌های متناقضی که برای حضور در حوزه علمیه داشته‌ام حرف می‌زنم و می‌گویم فکر می‌کردم اینجا فضای خشک و سنگینی داشته باشد. می‌خندد و می‌گوید: این نظرات بعضا در جامعه و میان مردم هم وجود دارد و نشان می‌دهد جامعه آشنایی کامل و شفافی با حوزه ندارد و به همین دلیل درگیر برخی فکرهای نادرست می‌شود. ما اینجا در خدمت مردم هستیم و هر چه انجام دهیم به نفع مردم است. چون هدف اصلی ما رفع مشکلات، شبهات و چه کنم‌هایی است که مردم درگیر آن می‌شوند.

این مدرس حوزه علمیه ادامه می‌دهد: طلبه‌ها خیلی شاد هستند و اتفاقا روحیه خلاقی برای ایجاد نشاط دارند. به هیچ وجه اینطور نیست که محیط حوزه علمیه خشک باشد، ما در اسلام هم که برنامه زندگی است سفارشی برای خشک بودن نداریم و بر مزاح و مطایبه در حد رعایت شئون انسانی و شرعی تاکید شده است.

عربی که تحصیلات دانشگاهی هم دارد، معتقد است تحصیل در دانشگاه هیچ کس را از تحصیل در حوزه بی‌نیاز نمی‌کند. او توضیح می‌دهد: اگر کسی به دانشگاه برود از تحصیل در حوزه علمیه بی نیاز نخواهد شد. چراکه در حوزه با مبانی دین آشنا می‌شویم و این نیاز هر فرد مسلمان است. البته قطعا در هر دو مسیر هدف یکی بوده و خدمت به مردم است، اما باید به باور غلطی که مسیر حوزه و دانشگاه را از یکدیگر جدا می‌کند پایان داد و به این فکر کرد که هر خدمتی به بندگان نشانه محبت ما نسبت به خداوند خواهد بود.

تفاوت‌های حوزه و دانشگاه

زهرا خالصی، طلبه نخبه هم از دانشگاه راهی حوزه علمیه شده است. او فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی بوده و تصمیم گرفته ادامه تحصیلاتش را در حوزه علمیه بگذراند. او در این باره توضیح می‌دهد: اطرافیانم در حوزه علمیه درس می‌خواندند و من هم علاقه مند شده بودم. آنچه این علاقه را محکم‌تر کرد این بود که در رشته تحصیلی‌ام در دانشگاه با متون عرفانی آشنا شدم و می‌دیدم شرح بسیاری از ابیات غنی به آیه‌های قرآن می‌رسد. احساس می‌کردم اگر در حوزه درس بخوانم، هم قرآن را بهتر درک خواهم کرد و هم متون عرفانی را.

او ادامه می‌دهد: بعد از ورود به حوزه هم به این نتیجه رسیدم که سطح علمی در حوزه بسیار بالاتر از دانشگاه بوده و اینجا برایم پربارتر است. از طرف دیگر با گذراندن دروس حوزوی اطلاعات مذهبی‌مان هم سازمان‌یافته شده و می‌توانیم نسبت به اخلاق و عقایدمان محکم‌تر باشیم.

حضور بچه‌ها در حیاط حوزه هم برایم این سوال را ایجاد کرد که کودکان در این فضا چه می‌کنند؟ پرس و جوهایم نشان می‌دهد اینجا علاوه بر کتابخانه و نمازخانه و کلاس‌های درس، مهد کودک هم دارد. بچه‌ها از مادرهایشان دور نمی‌شوند، مادر در کلاس درس است و بچه‌ها هم در مهدکودک در کنار مربی‌هایشان. کتابخانه، نمازخانه و دیگر فضاهای حوزه هم پر است از طلبه‌هایی که دوستانه کنار هم نشسته‌ و درس می‌خوانند. آنها چنان آرام نشسته‌اند و غرق درس و کتابشان شده‌اند که می‌شود خوب فهمید اینجا اهلی‌شان کرده است. اهلی‌کردن یعنی مهربانی همه وجودت را پر کند و با لبخند به دیگران سلام کنی. یعنی دانسته‌هایت را با جان و دل با دیگران قسمت کنی و آشنا و ناآشنا را دوست بداری. اینجا همه اهلی شده‌اند. شما نمی‌خواهید اهلی شوید؟

زینب مرتضایی فرد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها