وحید خانه‌ساز؛ کارگردان و بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون:

در تئاتر حرکت رو به جلو نداشته‌ایم

جواد انصافی، بازیگر و پژوهشگر تئاتر:

با چهره‌ای سفید سیاه‌بازی کردم

جواد انصافی متولد 1330 و بازیگر و کارگردان ایرانی است که این روزها نمایش چله زری و عمو چله جون، با نویسندگی، کارگردانی و بازیگری او در تالار محراب روی صحنه رفته است.
کد خبر: ۸۶۹۲۸۹
با چهره‌ای سفید سیاه‌بازی کردم

در این نمایش که انصافی با پسر خود امیرمحمد انصافی همبازی است، بازیگرانی نظیر محمدرضا قربانی، علی خازنی، شهرام مسعودی، رضا معراجی، محمدرضا لوانی، فروغ یزدان عاشوری، نیلوفر سیاری، نوشین نامی و تینا نوروزی هم ایفای نقش می‌کنند.

جواد انصافی معتقد است نمایش چله زری و عمو چله جون می‌تواند مخاطبان 5 تا 95ساله داشته باشد، اما تئاتر کودک نیست.

نمایش یادشده به نوعی ادامه سنت نمایش‌های سیاه‌بازی است که سال‌هاست جواد انصافی را در چنین نمایش‌هایی تثبیت شده می‌بینیم.

با این تفاوت که این بازیگر دیرینه تئاتر و سینما و تلویزیون به شهادت خود و دیگران، اولین بازیگری است که سیاه‌بازی می‌کند، اما صورتش را سیاه نمی‌کند. جواد انصافی همراه با امیر پارسا، اواخر دهه 60، در سلسله نمایش‌های تلویزیونی عبدلی و اوستا تیپ‌های باورپذیری را بازی کردند و بازی‌های خوبشان، مخاطبان فراوانی را پای تلویزیون نشاند.

در ماندگاری این نقش‌ها به‌خصوص نقش عبدلی که انصافی آن را بازی می‌کرد همین بس که هنوز هم که هنوز است با وجود گذشت ربع قرن از پخش مجموعه تلویزیونی یاد شده، خیلی‌ها جواد انصافی را به عنوان عبدلی می‌شناسند.

با نویسنده و کارگردان نمایش چله زری و عمو چله جون گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.

دلیل این‌که شما سیاه‌بازی را از میان انواع شاخه‌های نمایش انتخاب کرده‌اید، چه بود؟

سیاه‌بازی نمایش اصیل ایرانی است و می‌توانم به جرأت بگویم که از نظر خودِ من، تاریخچه این نمایش به دوران قبل از ساسانیان بازمی‌گردد، من معتقدم که سیاه‌باز می‌گوید که من پیرو خطِ «سیاه‌وش» هستم.

«سیاه‌وش» یک اسطوره جوانمرد ایرانی است که جوانمردی چشم‌پاک و راستگوست. او حتی اگر به ضررش هم باشد دروغ نمی‌گوید.

سیاهِ نمایشِ ما می‌گوید که من «وشم» یعنی صورتم را سیاه می‌کنم تا «سیاه‌وش» شوم و به خونخواهی او قرمز می‌پوشم. در واقع در سیاه‌بازی آن‌قدر من با این شخصیت عجین شده‌ام که ریزترین مسائل او را هم دیده‌ام.

در سیاه‌بازی می‌بینیم اسامی‌ای که از دیرباز انتخاب شده، نام‌های مبارک، زمرد و الماس بوده است، ببینید تمام این نام‌ها به اشیاء قیمتی اشاره دارد، آن افراد معتقد بودند که این آدم، آدمِ ارزشمندی است که حرف مردم را می‌زند.

از میانِ مردم آمده است و به میان مردم بازمی‌گردد، او مانند یاقوت قیمتی است و مانند الماس می‌درخشد. در حقیقت نام‌های خاصی بر این فرد است.

شما شخصیت سیاه را با چهره‌ای سفید بر صحنه می‌برید. می‌خواستم ببینم این کار قبل از شما مسبوق به سابقه بوده است؟

خیر، پیش از من سابقه نداشته است. آن زمانی که من تصمیم به این کار گرفتم، حساسیتی بر بعضی از اشخاص وجود داشت و سیاه‌بازی به نوعی مشکل‌زا شده بود، می‌گفتند که سیاه‌بازی به نوعی سیاه‌ها را مسخره می‌کند.

بنابراین برای این‌که بتوانیم این شخصیت را در تلویزیون نمایش دهیم از این ترفند استفاده کردم و با چهره‌‌ای سفید این شخصیت را به نمایش گذاشتم.

اگرچه در تاریخچه نمایش ما، سفیدبازی یعنی فضای نمایش‌های شادی‌آور، فضای سفید هم بوده است و خیلی از نمایش‌های شادی‌آور با لهجه ما؛ یعنی اصفهانی‌بازی، رشتی‌بازی، ترک بازی و...؛ سفید بازی می‌شده است ولی سیاه‌بازی‌ای که با این صدا، فرم و این شگردها باشد، اولین بار توسط من اجرا شده است.

یعنی در حقیقت ویژگی‌های شخصیت شما با چهره سفید همان ویژگی‌ها و خصوصیات شخصیت سیاه است؟

بله، دقیقا. یعنی صدا، رفتار، شگردها و... همان است. در حقیقت فضای سیاه‌بازی به طور کامل در این نمایش حاکم است، اما به جای شخصیت سیاه، شخصی سفید بر روی صحنه حضور دارد.

بداهه چقدر در سیاه‌بازی جایگاه دارد؟

خیلی زیاد! در واقع بداهه‌ای که در چارچوب کار باشد و لطمه‌ای به آن نزند، خیلی مهم است. ما در تمرینات، بداهه‌ها را چک می‌کنیم و بداهه‌هایی که مفید باشد و در خط نمایش باشد را می‌پذیریم.

حتی بداهه‌هایی که در اجرا به نمایش اضافه می‌شود، اگر کسی پرت بگوید، فردایش می‌گویم که آن را حذف کند.

با توجه به این‌که شما هم در صحنه تئاتر و هم در عرصه تلویزیون، حضوری فعال دارید، بیشتر خود را تئاتری می‌دانید یا تلویزیونی؟

من در درجه اول خود را تئاتری و در درجه بعد خود را یک پژوهشگر تئاتر می‌دانم. مخصوصا خود را پژوهشگر آیینی می‌دانم.

من 15 سال است که روی آیین‌ها کار می‌کنم و می‌گویم که همه آیین‌های ما نمایشی بوده، نمایشی هست و جنبه‌های نمایشی دارد و از همه تقاضا می‌کنم که بیایند روی این آیین‌ها کار کنیم.

فکر نمی‌کنید جای خالی چنین نمایش‌هایی در رشته‌های دانشگاهی وجود دارد؟

صد درصد! چندین بار ما گفته‌ و خواهش کرده‌ایم که حداقل چند واحد در دانشگاه بگذارند. البته خوشبختانه آقای فتحعلی بیگی و ناصربخت در دانشگاه این کار را انجام می‌دهند.

چندین بار دانشگاه‌های دیگر از من خواسته‌اند که به عنوان استاد کمکی بروم و این کار را کرده‌ایم و ورکشاپ‌هایی گذاشته‌ایم که بد نبوده است، اما واقعا باید تلاش شود.

این روزها شما نمایشی به‌نام چله زری و عمو چله جون را روی صحنه دارید. می‌شود کمی راجع به این نمایش بگویید؟

نمایش چله زری و عمو چله جون حاصل پژوهش چهارساله من راجع به شب یلداست. عنوان این نمایش به رسمی در منطقه لرستان اشاره دارد.

در مناطق لرستان دختری زیر 9 سال را انتخاب می‌کنند و او را «چله‌زری» می‌نامند، در برخی روستاها، پسری زیر 9 سال انتخاب می‌شود که او را «عمو‌ چله جون» می‌نامند. اینها سمبل سرما هستند و با مراسم خاصی از روستا بیرون می‌شوند.

نمایش «چله زری و عمو چله جون» دو بخش است، بخش اول که در آن همه آیین‌ها بررسی می‌شود و بخش دوم فضایی سیاه‌بازی دارد.

این نمایش به‌صورت طنز و موزیکال اجرا می‌شود و مسائل مهم درخصوص آیین شب یلدا در آن گنجانده شده است و تماشاگر همه موارد علمی این شب و مراسم را می‌بیند و می‌شنود.

حتی برخی رسوم شهرهای دیگر به همان روش اجرایی به مخاطبان نشان داده می‌شود. نمایش «چله زری و عمو چله جون» از 29 آذر شروع شده است و قرار است تا20 دی در تالار محراب اجرا شود.

چه آرزویی برای نمایش به‌خصوص نمایش‌ سیاه‌بازی دارید؟

آرزو دارم مکانی خاص برای اجرای نمایش آیینی‌مان در این شهر بزرگ اختصاص دهند و همان‌طور که در تمام کشورهای دنیا جایی را برای برگزاری نمایش آیینی آن کشور اختصاص می‌دهند و تمام توریست‌ها آنجا می‌روند و از دیدن نمایش آیینی آن لذت می‌برند، ما هم چنین مکانی داشته باشیم.

مهرداد نصرتی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها