آمارها از بازگشت تعداد زیادی از بازنشسته‌ها به بازار کار خبر می‌دهد

نبرد نابرابر جوان و سالـمند در بازار کار

با آمادگی کامل، شُسته رُفته و خیلی شیک و رسمی به محل مصاحبه می‌روید. سوالات مصاحبه‌کننده را پاسخ می‌دهید و فرم‌های مربوط را پر می‌کنید. به سوالاتی از قبیل مدرک تحصیلی، سوابق، مهارت‌ها، دوره‌های آموزشی، حقوق درخواستی و... پاسخ می‌دهید و لبخند رضایت کارفرما دلگرمتان می‌کند. در نهایت هم با مهارت‌ها و معلومات و سوابقی که دارید، احساس می‌کنید چند قدمی به تصاحب شغل مورد نظر نمانده است. مذاکره که تمام می‌شود، طبق معمول شماره تماستان را می‌گیرند و قرار می‌شود خبرتان کنند.
کد خبر: ۷۹۳۴۶۱
نبرد نابرابر جوان و سالـمند در بازار کار
زمان می‌گذرد و خبری نمی‌شود. بالاخره دست به کار می‌شوید و خودتان پیگیر ماجرا می‌شوید. پس از چند‌بار سردوانده شدن، حضوری مراجعه می‌کنید و می‌بینید کارفرما با رقمی کمتر از حقوق درخواستی شما – که طبق عرف بازار کار، کف رقم پرداختی ممکن برای چنین شغلی بوده- باساعت کاری بیشتر و بدون تعهداتی همچون بیمه، فرد دیگری را استخدام کرده است؛ شما در یک نبرد نابرابر موقعیت شغلی مورد نظر را به یک بازنشسته جویای کار باخته‌اید!

آمارها و گزارش‌های رسمی می‌گوید چنین چیزی نه یک واقعه خیالی که یک اتفاق تقریباً تکرارشونده در بازار کار امروز کشور ماست. چندی پیش خبرگزاری مهر در مطلبی که پایه‌ و اساسش گزارش رسمی وزارت کار از نرخ اشتغال بازنشسته‌ها در کشور بود، از موج بازگشت سالمندان به بازار کار خبر داد و به تحلیل پیامدهای این گزاره نشست.

وزارت کار معتقد است شرایط نامناسب اقتصادی، نگرانی از آینده و نواقص نظام تامین اجتماعی، سه علت عمده بازگشت سالمندان به بازار کار و زمینه‌ساز رقابت آنها با جوانان بر سر تصاحب یک موقعیت شغلی در سنین سالمندی است. شرایطی که سالمندان پس از بازنشستگی دارند، از قبیل تجربه بالا و نیاز نداشتن به بیمه و کار کردن با دستمزد کم، عملا سبب شده در رقابت با جوانان دست بالا را داشته باشند و راحت تر بتوانند نظر کارفرما را برای به دست آوردن موقعیت شغلی جلب کنند. اشتغال سالمندان علاوه بر آسیب‌هایی که برای سلامت خود این افراد می‌تواند داشته باشد، عملاً موقعیت‌های شغلی را از کف جوانان می‌گیرد. به این ترتیب شغل‌هایی که منطقا باید در اختیار جوانان و نیروهای تازه نفس قرار بگیرد و بستر رشد و ارتقای آنها باشد، همچنان در اختیار بازنشسته‌ها می‌ماند؛ کسانی که سال‌ها چنین موقعیتی را در اختیار داشته‌اند و اکنون باید جای خود را به دیگران بدهند، اما به دلایل مختلف حاضر به چنین کاری نیستند. برای بررسی دلایل ادامه اشتغال سالمندان و بازنشسته‌ها چند نفر از آنان را در موقعیت‌های مختلف یافتم و در خصوص دلایل و انگیزه‌هایشان از این‌که در سنین کهنسالی هنوز حاضر نیستند دست از کار بکشند، همکلام شدم.

معادله چندمجهولی «دخل و خرج»

مسعود، کارگری است که در بازار گل شهید محلاتی کار می‌کند. غرفه‌دارها حاجی صدایش می‌کنند. 68 سال دارد و می‌گوید از ساعت 3 صبح با چرخ دستی‌اش به بازار گل می‌آید تا بار جابه‌جا کند و دخلش را به خرجش برساند. می‌گوید سال‌ها کارگر شهرداری بوده و در پارک بهجت‌آباد باغبانی کرده است. از شش سال پیش به این طرف با توجه به شرایط سنی‌اش توانسته بازنشسته شود و حالا مستمری‌بگیر تامین اجتماعی است. از او می‌پرسم چرا به رغم بازنشستگی کار می‌کند. گلدان‌های یکی از مشتری‌ها را که توی ماشینش می‌گذارد، چرخش را کناری می‌کشد و شروع می‌کند به چرتکه انداختن. می‌گوید ماهانه 735 هزار تومان مستمری از تامین اجتماعی می‌گیرد و می‌پرسد، به نظر شما لازم نیست کار کنم؟ 700 هزار تومان را به کجا برسانم؟ خرج دوا و دکتر خودم و زنم را بدهم، خرج خورد و خوراک اهل خانه و دوجین نوه و نتیجه که یک روز در میان مهمان ما می‌شوند را بدهم، پول آب و برق و شارژ را بدهم، کدام را بدهم؟ مجبورم از نیمه شب بیایم اینجا جان بکنم که یک قران دو زار گیرم بیاید.

خداداد هم وضعیت مشابهی دارد. پس از سال‌ها کارگری بازنشسته شده و حالا باغبانی یکی دو شرکت دولتی را می‌کند. با احتساب پول بازنشستگی و درآمد باغبانی، در مجموع حدود دو میلیون تومان درآمد دارد و می‌تواند از پس خرج و مخارج زندگی که درشت‌ترین‌شان هزینه جهیزیه و شهریه دانشگاه دخترش است، برآید. او نیز مهم‌ترین دلیل اشتغالش را مشکل مالی می‌داند و البته قبول ندارد با اشتغالش فرصت کار را از یک جوان گرفته است. او می‌گوید هیچ جوانی در این دور و زمانه حاضر نمی‌شود کارهایی از قبیل آنچه من می‌کنم، انجام دهد. خداداد می‌گوید مطمئن است اگر امثال او باغبانی نکنند، هیچ جوانی حاضر نخواهد شد تن به چنین کاری دهد و کار ملت را راه بیندازد. با تمام این اوصاف ولی خداداد با توجه به مشکلات جسمی‌ و بیماری‌اش می‌گوید اگر مستمری‌اش حتی 70ـ60 درصد درآمد فعلی‌اش بود –که حاصل جمع مستمری و درآمد او از باغبانی است- حتما کار را کنار می‌گذاشت چون دیگر توش و توان کار کردن ندارد و فقط از روی ضرورت است که در هفتاد و دو سالگی هنوز کار می‌کند.

ماجرای احمد اما متفاوت است. در شصت‌و‌پنج سالگی تقریبا همه چیزهایی را که برای یک زندگی آرام و راحت در دوره سالمندی لازم است دارد؛ تحصیلات عالیه، چند باب آپارتمان و واحد تجاری و چند اتومبیل.... با این حال می‌گوید همچنان کارمند واحد حسابداری یک نهاد دولتی است. با این تمکن مالی قطعاً نیاز مالی نمی‌تواند دلیل ادامه اشتغال احمد در بازنشستگی باشد. همین مساله را با او در میان می‌گذارم و او ترس از خانه‌نشینی را دلیل اصلی اشتغالش عنوان می‌کند. بی‌حوصلگی، نبود فضای سرگرم‌کننده در خانه و چالش با همسر، مهم‌ترین دلایل بی‌میلی احمد برای ماندن در خانه است. او با پذیرفتن این‌که فرصت اشتغال را از یک جوان گرفته است، می‌گوید واقعا چاره‌ای ندارد. او سرگرمی را خلأ زندگی بسیاری از سالمندان می‌داند و نظام تامین اجتماعی ایران را در خلق زمینه‌های سرگرمی سالمندان ناموفق می‌داند.

خانم مهدوی، زن شصت‌و‌یک ساله‌ای است که پس از سال‌ها پرستاری بازنشسته شده اما به دلیل مشکلات مالی همچنان مجبور است در یک کلینیک خصوصی در شرق تهران کار تزریقات انجام دهد. سه سالمند دیگری که مورد سوالم قرار می‌گیرند نیز پایین بودن حقوق بازنشستگی و کفاف ندادن آن برای حداقل‌های زندگی را دلیل اصلی اشتغال در سالمندی می‌دانند. مشکلات بیمه درمان، هزینه‌های بالای سلامت و درمان در سنین سالمندی، پررفت‌وآمد و پرهزینه بودن خانه بازنشسته‌ها و عشق و علاقه به ذات کار از جمله مواردی است که در این سوال و جواب‌های میدانی به عنوان دلایل اشتغال به کار در دوره سالمندی از سوی افراد بعدی مورد اشاره قرار می‌گیرد.

آمار چه می‌گوید؟

بر اساس آخرین سرشماری که در کشور انجام شده حدود 7/21 درصد سالمندان مورد پرسش قرار گرفته، در فعالیت‌های اقتصادی مشارکت داشته‌اند. از این تعداد حدود یک درصد بیکار بوده، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، مابقی با وجود قرار داشتن در سنین بازنشستگی و سالمندی، همچنان مشغول کار هستند. معنای این جمله این است که از هر پنج سالمندی که بازنشسته می‌شود، حداقل یک نفر موقعیت کاری‌اش را ترک نمی‌کند یا برای کار به یک موقعیت کاری دیگر می‌رود. البته روند اشتغال بازنشسته‌ها در طول سال‌های پیش از سرشماری نزولی بوده و عدد اشتغال از رقمی حدود 30 درصد به نرخی که ذکرش رفت رسیده است. با این حال در یک نظام تامین اجتماعی سالم، معنای بازنشستگی این است که پس از سال‌ها کار و فعالیت فرد، حالا زمان استراحت او فرا رسیده است و قاعدتا نباید مشغول به کاری دیگر شود.

واقعیت آماری دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که اشتغال مردان سالمند تقریبا هفت برابر زنان سالمند است. از سوی دیگر 72 درصد سالمندان شاغل، در بخش کشاورزی مشغول کارند و بقیه در بخش صنعت و خدمات. حدود 3 درصد بازنشسته‌ها توسط دولت دعوت به کار شده‌اند و در مجموع حدود 7 درصد بازنشسته‌های شاغل حقوق بگیر هستند. از میان تمام افراد بازنشسته‌ای که مشغول کار هستند هم بیش از 90 درصدشان در بخش خصوصی فعالند.

دلایل و پیامدها

همان‌طور که در بخش پیشین مورد اشاره قرار گرفت، روند اشتغال سالمندان بالای 65 سال، در سال‌های گذشته روندی کاهشی بوده است. ولی طبق گزارش‌های رسمی، هنوز هم نرخ اشتغال سالمندان در ایران، نسبت به کشورهایی که سیستم تامین اجتماعی و بازنشستگی نسبتاً بی‌نقصی دارند، حدود ده برابر بیشتر است. بر همین اساس می‌توان نتیجه گرفت که مهم‌ترین علت بازگشت سالمندان ایرانی به بازار کار، ضعف سیستم بازنشستگی و عدم تامین مالی فرد در دوره بازنشستگی است.

در کنار نقایص نظام تامین اجتماعی و سیستم بازنشستگی، کارشناسان اقتصادی دلایل دیگری نیز برای بازگشت سالمندان به بازار کار دارند. عدم حمایت مالی کافی از سالمندان، وابستگی حداکثری خانواده‌ها به نفر اول – که حالا به سن بازنشستگی رسیده- بی‌رغبتی به خانه‌نشینی، احساس مفید بودن و امید به زندگی از دلایل بازگشت سالمندان به بازار کار یا استمرار حضور آنها در این بازار است. از سوی دیگر با توجه به ره‌آوردهایی که به کارگیری افراد بازنشسته برای کارفرماها دارد، تمایل آنها به اشتغال با استقبال طرف مقابل هم مواجه می‌شود. تجربه کاری بالا و متغیر مهم بیمه - که بازنشسته‌ها از آن بی‌نیازند- دو عامل مهم استقبال کارفرماها از تداوم اشتغال بازنشسته‌هاست. از سوی دیگر، سالمندان در قیاس با جوان‌ترها معمولاً شرایط اقتصادی کارفرما را راحت‌تر می‌پذیرند و همین می‌تواند عاملی مهم برای سپردن موقعیت‌های شغلی به دست آنها باشد.

اشتغال بازنشسته‌ها پیامدهای روشن و مشخصی دارد؛ اولین پیامد اختلال در چرخه اشتغال و بهره‌وری است. در یک اقتصاد پویا، تعادلی از به کارگیری نیروهای باتجربه و تازه‌نفس در سیستم‌ها به وجود می‌آید. طبق همین قاعده سقف زمانی برای تصدی یک شغل توسط یک فرد تعیین می‌شود و پس از تحقق سقف زمانی مورد نظر، فرد از آنجا بازنشسته شده و فرد دیگری جای او را می‌گیرد. این انتقال ساده در کنار فراهم آوردن فرصت استراحت و تجدید قوا برای فرد بازنشسته، فضا را برای اشتغال افراد تازه‌نفس فراهم می‌کند. در همه سازمان‌ها هم تغییر، تحول و افزایش بهره‌وری به دست افراد تازه‌نفس رقم می‌خورد. از همین روست که تداوم اشتغال فرد بازنشسته، در تضاد منافع طولانی مدت کارفرما و افزایش بهره‌وری سیستم است. از سوی دیگر وضعیت جسمانی اغلب سالمندان، در سنین بازنشستگی استراحت را طلب می‌کند و اشتغال آنها به کار، با توجه به هزینه‌های سنگین سلامت و درمان سالمندان، می‌تواند برای خود آنها آسیب‌هایی جبران ناپذیر به همراه داشته باشد. در کنار اینها جوانان نیز با مواجهه با سالمندان شاغل، فرصت‌های شغلی بالقوه‌شان را از دست رفته می‌بینند و به نوعی در یک تضاد با سالمندان قرار می‌گیرند؛ تضادی که پیامدهای فرهنگی و اجتماعی خاص خودش را دارد.

ابهام زدایی

به‌رغم آمارهای ذکر شده در بخش‌های پیشین در زمینه اشتغال سالمندان و بازنشسته‌ها، توجه به برخی واقعیت‌های عقلی و آماری نشان می‌دهد نگرانی جوانان برای اشغال فرصت‌های شغلی در دسترس‌شان توسط سالمندان تا حد زیادی بلاوجه است. همان‌طور که اشاره شد حدود 3 درصد بازنشسته‌ها توسط دولت دعوت به کار شده‌اند و در مناصب مدیریتی و عالی حضور دارند. طبیعی است این مناصب نمی‌تواند جزو گزینه‌های یک جوان جویای کار باشد. از طرف دیگر طبق آمارها 72 درصد سالمندان در بخش کشاورزی مشغول کارند، از آن تعداد هم بیش از 2 برابرشان در روستاها مشغولند. کشاورزی هم معلوم است که نمی‌تواند جزو گزینه‌های اشتغال یک جوان شهری جویای کار باشد.

از دیگر سالمندان شاغل هم بیشترشان در بخش خدمات کار می‌کنند و تنها 7 درصد در صنعت مشغول کار هستند. با توجه به این واقعیت‌ها می‌توان نتیجه گرفت بیش از 90 درصد بازنشسته‌ها شغل‌هایی را اشغال کرده‌اند که عملاً تقاضایی از سوی جوانان برای آنها وجود ندارد؛ بنابراین به‌رغم این‌که اشتغال بازنشسته‌ها پیامدهای منفی مشهود و ملموسی دارد، این ادعا که آنها با اشتغال‌شان فرصت‌های شغلی را از جوانان می‌گیرند، نمی‌تواند چندان درست و مطابق با داده‌های آماری کشوری باشد. با این حال، نرخ بالای اشتغال بازنشسته‌ها حتما می‌تواند دلیلی بر ناکارآمدی و نقایص بزرگ نظام تامین اجتماعی و بازنشستگی کشور باشد؛ نقایصی که توجه ویژه مسئولان را می‌طلبد.

عرفان پارسایی‌فر / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها