دهه تکریم و غبارروبی مساجد

کارگردانی که دوست دارد خادم مسجد شود

گفت‌وگو با سعید سلطانی، کارگردان سریال «سر به راه»:

قصه‌ای سرگرم‌کننده را روایت کردیم

سعید سلطانی یک ملودرام‌ساز حرفه‌ای است و با وجودی که سال‌هاست از فضای تاریخی که اتفاقا بهترین آثارش را در آن مقطع زمانی ساخته فاصله گرفته، اما همچنان مجموعه‌های اجتماعی پرمخاطبی را تولید می‌کند.
کد خبر: ۷۸۷۱۰۶
قصه‌ای سرگرم‌کننده را روایت کردیم

او چارچوب ملودرام را بخوبی می‌شناسد و معمولا رگه‌هایی از طنز را هم در آن می‌آمیزد. سلطانی پس از سریال پرمخاطب «ستایش» به «سر به راه» رسید؛ سریالی که ایام نوروز از شبکه پنج پخش شد.

آقای سلطانی چطور شد سراغ فیلمنامه سریال سر به راه رفتید؟

فیلمنامه سریال بر محور ایتام و کمک به آنها طراحی شده بود که داستان آن در یک یتیم‌خانه می‌گذشت و اتفاقاتی که در آن رخ می‌داد و تاثیراتش بر زندگی یک جوان بی‌هدف و سرگردان. قصه سریال جوهره خوبی داشت. به گمانم تیمی که برای نگارش و اجرای فیلمنامه در نظر گرفته شده بودند، این قابلیت و توانایی را داشتند که کاستی‌های طبیعی یک کار مناسبتی را پوشش دهند. همه اینها باعث شد کارگردانی این سریال را بپذیرم.

از نتیجه کارتان راضی هستید؟

ما با یک کار مناسبتی با تمام مولفه‌ها و مشخصه‌هایش درگیر بودیم، با این حال سعی کردیم استانداردهای تولید را رعایت کنیم. تلاش کردیم با گردآوری بازیگران و عوامل حرفه‌ای و امتحان پس‌داده در مقابل و پشت دوربین الزاماتی را که یک اثر احتیاج دارد تا پخته شود، فراهم کنیم. اتفاقی که در پایان افتاده هم حاصل جمع شدن این دوستان و زمانی است که مصروف آن شده. به‌طور قطع اگر این سریال در یک فرصت بهتر و با حضور ذهن بیشتری ساخته می‌شد نتیجه چیز دیگری می‌شد. با این حال به نظرم نتیجه کار قابل توجه است و قصه‌ای گرم و خانوادگی را تعریف کرده‌ایم.

برای ساخت سر به راه فرصت کافی در اختیار داشتید؟

کارهای مناسبتی خصوصیات خودش را دارد؛ یکی از ویژگی‌های منفی‌اش ارائه طرح و شاکله آن در آخرین لحظات است. متاسفانه تولید کار مناسبتی در تلویزیون مترادف است با در اختیار داشتن زمان کم و فشردگی بیش از اندازه. شخصا آثار مناسبتی را می‌پسندم، اما روش مناسبتی کار کردن را قبول ندارم. من و گروهم سعی کردیم با وجود فرصت کمی که در اختیار داشتیم، با حضور همه‌جانبه و کار شبانه‌روزی کاستی‌ها را جبران کنیم. امیدوارم این اتفاق افتاده و سریال توانسته باشد با مخاطب ارتباط برقرار کرده و مضمون خود را به بیننده منتقل و القا کند. امیدوارم توانسته باشیم فضایی را که یک سریال نوروزی نیاز داشته فراهم و مردم را سرگرم کرده باشیم. تلاش کردیم در همان فرصت موجود از همه تجربیاتمان استفاده کرده و استانداردهای حداقلی را اعمال کنیم.

شما ساخت سریال‌هایی با موضوع و سوژه‌های مختلف را در کارنامه هنری خود دارید؛ از طنز و ملودرام گرفته تا مناسبتی و تاریخی. دلیل این تنوع کاری چیست؟ آیا به خواست خودتان است؟

نه‌چندان! یک کارگردان در تلویزیون انتخاب زیادی ندارد؛ معمولا گزینش می‌شود. این انتخاب شدن هم به ظرفیت کاری و نوع نگاه کارگردان بستگی دارد. در مجموعه‌های مناسبتی سعی می‌شود نیروهایی به کار گرفته شوند که با ویژگی‌ها و شاخصه‌های این نوع آثار آشنا باشند. پخته شدن متن در زمان اجرا و رساندن ایده‌های مناسب و گنجاندنش در کار از جمله عواملی است که یک اثر مناسبتی را می‌سازد. اگر خود من به‌عنوان یک کارگردان در موقعیت دیگری بودم، کار کردن در این شرایط را نمی‌پذیرفتم. سریال مناسبتی کاری دشوار است و معلول اتفاقاتی که در حین اجرا و تولید آن امکان دارد اتفاق بیفتد. از این منظر است که می‌گویم کار مناسبتی انتخاب اولم برای مجموعه‌سازی تلویزیونی نیست.

ژانر مورد علاقه تان در فیلم و سریال‌سازی چیست؟

ملودرام آمیخته به طنز که معمولا ترکیب خیلی خوبی می‌شود. البته من قبل از آن‌که به مناسبتی بودن کار فکر کنم به این مهم می‌اندیشم که آیا می‌توانم قصه آن را تعریف کنم یا خیر. این موضوع برایم خیلی اهمیت دارد. باید ببینم آیا می‌توانم قصه‌ای را که با آن مواجه هستم به درستی تعریف کنم یا نه. در سریال سر به راه این اتفاق افتاده و یک قصه سرگرم‌کننده تعریف کردیم که به دغدغه‌های من، تهیه‌کننده، شبکه پنج و تلویزیون هم نزدیک بود.

شما پیش از این دو سریال موفق و پرمخاطب پس از باران و خانه‌ای در تاریکی که یک قصه ملودرام را در فضای تاریخ معاصر روایت می‌کرد، ساخته‌اید. چرا فعالیت در همین عرصه را ادامه ندادید؟

زمانی که صرف نوشتن چنین فیلمنامه‌هایی می‌شود طولانی است. من برای طراحی قصه و نگارش فیلمنامه پس از باران یک‌سال وقت گذاشتم. تولید و ساختش هم یک‌سال زمان برد و زمان پخشش هم نزدیک به چهار، پنج ماه طول کشید. یعنی در مقام نویسنده و کارگردان نزدیک به 5/2 سال برای ساخت این سریال وقت صرف کردم. فیلمنامه‌هایی که من می‌نویسم معمولا چنین زمانی را می‌طلبد. بعد از موفقیت‌های دو سریال پس از باران و خانه‌ای در تاریکی، تلویزیون سفارش‌های زیادی به من داد که جوانی، برف و بنفشه و رسم عاشقی از آن جمله است. چندان قدرت انتخاب نداشتم وگرنه شاید اتفاقات خوبی می‌افتاد. اگر می‌توانستم و تامین بودم تا برای خودم بنویسم همان جریان را ادامه می‌دادم، اما تا مدت‌ها با کارهایی مواجه بودم که از قبل نوشته و برای تصویربرداری آماده شده بود.

انتخاب سر به راه به‌عنوان اسم سریال، انتخاب خودتان بود؟

خیر!

فکر نمی‌کنید انتخاب این اسم برای سریال موضوع آن را به بیننده قابل پیش‌بینی کرد؟

اسم چندان مهم نبود. این نگرانی شاید برای مجموعه‌هایی که اسمش ممکن است معما و گره اصلی داستان را باز کند صادق باشد، اما چندان شامل سریال سر به راه نمی‌شد. در قصه ما این‌که چه اتفاقی می‌افتد چندان مهم نبود بلکه آنچه اهمیت داشت کیفیت و چگونگی وقوع اتفاقات بود. از این منظر تصور نمی‌کنم سر به راه اسم بی‌مسمایی برای سریال بوده باشد.

شما علاوه بر کارگردانی سابقه نویسندگی هم دارید. مایلم نظرتان را از منظر یک نویسنده درباره فیلمنامه سر به راه بدانم.

مهدی محمدنژادیان نویسنده‌ای جوان اما در عین حال باذوق، با استعداد و خوش‌آتیه است. امیدوارم باز هم فرصت همکاری با یکدیگر را داشته باشیم. به طور قطع اگر به او هم فرصت بیشتری داده شده بود حاصل کارش چیز دیگری می‌بود. خود شما هم اگر برای تهیه یک گزارش به جای یک روز، دو روز، یک هفته زمان داشته باشید نتیجه کارتان بهتر خواهد شد.

نظرتان درباره شخصیت‌پردازی‌های فیلمنامه چیست؟

بخشی از شخصیت‌پردازی‌های سریال با همفکری من انجام شده. سعی کردیم از حضور، تجربه و عقبه بازیگران هم استفاده کنیم. تقریبا تمام بازیگران یک وجهه مثبت در ذهن بینندگان داشتند که سعی کردیم در خط داستان از آن استفاده کنیم. به‌طور طبیعی آن‌چه اتفاق افتاده حاصل گپ و گفت و کشف موقعیت‌هایی است که البته بازیگران هم در آن نقش داشته‌اند.

به نظرم شخصیت‌های سریال تخت و فاقد پیچیدگی هستند، این نقد را می‌پذیرید؟

فکر می‌کنم فیلمنامه با توجه به اتفاقات سریال، در روند ارائه اطلاعات به بیننده معقول و سنجیده حرکت کرد. داستان سریال شکل معمایی داشت و از یک موقعیت ساده و بی‌اهمیت به طرح و توطئه‌ای می‌رسیم که گویا هیچ‌یک از شخصیت‌های سریال از وجودش باخبر نبوده‌اند. شکل‌گیری شخصیت‌ها و روابط میان آدم‌ها هم براساس همین توطئه اتفاق می‌افتاد. از این بابت فکر می‌کنم سریال در سطح خودش به شخصیت‌پردازی هم پرداخته بود.

گره فیلمنامه سر به راه کجا بود؟

گره فیلمنامه جدای از داستان جوانی که به واسطه یک اشتباه در یک موقعیت خاص قرار می‌گرفت، مربوط به روابطی می‌شد که او به‌طور اتفاقی از آنها آگاهی پیدا می‌کرد و به مرور بر شخصیت خودش هم تاثیر می‌گذاشت. یک بخش داستان حالت معماگونه داشت که شهاب ناخواسته به آن ورود می‌کرد و به کشفیاتی می‌رسید که دیگران از آن بی‌خبر بودند. شخصیت شهاب به‌عنوان شخصیت اصلی داستان هم خود یک گره بود. شهاب درگیر خودش بود و به اطرافش توجه نداشت. در سیر داستان می‌آموخت که چگونه خودش را پیدا کند و با شرایط اطرافش همسو شود.

به‌عنوان کارگردان چقدر در متن فیلمنامه جرح و تعدیل می‌کردید؟

بیشتر در اجرای آن اعمال نظر می‌کردم، اما شخصا روی فیلمنامه کار نمی‌کردم. نه. شما در مقام کارگردان وقتی که با یک فیلمنامه سینمایی مواجه هستید به‌طور طبیعی با تعداد سکانس‌های محدودی سر و کار دارید، اما در یک سریال 600 ـ 500 دقیقه‌ای تعداد سکانس‌ها آن‌قدر زیاد است که هر تغییر کوچک در فیلمنامه را باید در روند داستان و تمام حوادث و برخورد شخصیت‌ها لحاظ کرد. ما بیشتر در حیطه هسته اصلی داستان با نویسنده سریال گپ و گفت می‌کردیم و مسیر فیلمنامه را به سمت و سویی که مدنظر خودمان بود، هدایت کردیم.

اگر یکی از پیام‌های سریال شما را اعتماد به افراد بزهکاری که تادیب و متنبه شده‌اند، فرض کنیم، آیا شهاب به‌عنوان شخصیت محوری، اصولا یک جوان خلافکار واقعی بود که اعتماد یحیی به او و پذیرشش به‌عنوان داماد خانواده را بتوان نوعی اعتماد و فرصت دوباره تلقی کرد؟ عقبه شهاب نشان می‌دهد که خانواده متمولی دارد و براثر یک اشتباه، و نه لزوما یک خلاف سنگین محکوم به گذراندن دوره محکومیت کوتاه‌مدتی شده است.

فیلمنامه سریال درباره آسیب‌شناسی بزهکاری و پرداختن به دلایل چرایی آن نبود. سر به راه بیشتر درباره آدم‌هایی بود که از موقعیت‌ها و فرصت‌هایی که در اختیارشان است بخوبی بهره نمی‌برند. این اشخاص باوجود آن‌که از موقعیت خانوادگی برخوردار هستند، اما درگیر مسائلی می‌شوند که امکان استفاده از داشته‌هایشان را از آنها می‌گیرند. شخصیت اصلی سریال هم شامل چنین تعریفی می‌شود. روایت ما را می‌توان برای همه انسان‌ها ساری دانست. شهاب خطاکار در ابتدا یک توقف است، اما در ادامه فرصت شروعی دوباره هم برایش فراهم می‌شود. باید به مضمون سریال نگاه ویژه‌تری داشته باشیم. در این سریال اتفاقاتی که باعث سر به راه شدن شهاب می‌شد برای ما اهمیت بیشتری داشت.

انتخاب بازیگران سریال هم به‌طور کامل برعهده خودتان بود؟

من در سپردن نقش به بازیگران جوان تردید به خود راه نمی‌دهم. با جوانان بسیاری کار کرده‌ام که حالا برای خودشان صاحب اسم و رسم شده‌اند. اما مصادیق کار مناسبتی این فرصت را از کارگردان می‌گیرد و منطق حکم می‌کند که از مجرب‌ها و کارکشته‌ها دعوت به عمل آوریم. در سر به راه هم سراغ بازیگران آزمون پس داده رفتم. با ایرج محمدی، تهیه‌کننده سریال درباره انتخاب بازیگران صحبت می‌کردیم و درنهایت به یک نتیجه نهایی می‌رسیدیم.

تصمیم ندارید فیلمسازی در سینما را هم تجربه کنید؟

همچنان در پی یک فیلمنامه مناسب هستم. یکی دو بار به سوی سینما خیز برداشته‌ام، اما قسمت نشده که فیلم بسازم. امیدوارم یک متن خوب برای کار کردن پیدا کنم.

محسن محمدی ‌/‌ گروه رادیو ‌و ‌‌تلویزیون جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها