بخش مهمی از برنامه‌های خانوادگی شبکه‌های مختلف تلویزیون مربوط به آموزش آشپزی است

بفرمایید، غذا حاضره

آمار فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی ـ البته آثار نمایشی در مدیوم‌های مختلف ـ درباره آشپزی و غذا به حدی پایین است که تحلیل و بررسی این گونه آثار به عنوان یک ژانر مشخص در این رسانه ما را با مشکل روبه‌رو می‌کند، اما از آنجا که غذا و آشپزی در فرهنگ ایرانی جایگاه ویژه‌ای دارد، نمی‌توان از آن براحتی چشم‌پوشی کرد.
کد خبر: ۷۶۰۵۸۸
آشپزی به مثابه ژانر در فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی

فیلم‌ها و سریال‌های فرنگی

غذا و آداب تهیه و خوردن آن همواره جزئی جدا ناشدنی از آثار نمایشی سینما و تلویزیون غرب و بخصوص هالیوود است. امروزه کمتر فیلم یا سریالی را به یاد داریم ـ با هر درجه کیفی تولید ـ که در آن هرچند به طور گذرا به مساله خوراک اشاره نشود هرچند بسیار آثاری که فقط در ستایش هنر آشپزی و اهمیت غذا و خوراک ساخته شده‌اند. در واقع قضاوت ما اگر براساس آثار نمایشی ملاک قرار بگیرد بیانگر این خواهد بود که مثلا مردم در غرب بمراتب بیشتر از ما ایرانی‌ها برای خوراک و آشپزی اهمیت قائل هستند در حالی که به نظر عالم واقع و آثار نمایشی دو روی متفاوت سکه هستند. در فرهنگ ما ایرانی‌ها آشپزی و خوراک به قدری حائزاهمیت است که حتی به نوعی ارزش فرهنگی تبدیل شده است. مثلا دستپخت خوب هنوز هم یک معیار مهم برای ازدواج و امتیازی حائزاهمیت بخصوص برای دخترخانم‌ها به شمار می‌آید. با توجه به بافت و ارزش‌های فرهنگی حتی غذا خوردن یکی از بزرگ‌ترین تفریحات ما ایرانی‌ها به شمار می‌آید. در ایران است که مقابل یک رستوران که غذای باکیفیتی دارد صف‌های طویل ایجاد می‌شود، امـــا با وجود این میزان اهمیتی که برای آشپزی قائل هستیم هیچ گاه این موضوع در آثار نمایشی تلویزیونی ـ و حتی سینما ـ انعکاس و نمود نداشته است.

آشپزباشی

آشپزباشی ساخته محمدرضا هنرمند را می‌توان تنها اثر تلویزیونی دانست که تمام تلاشش را برای نزدیک شدن به اثری در ستایش آشپزی انجام داده است. آشپزباشی ازجمله معدود آثاری است که آشپزی را به مثابه یک ژانر دستمایه قرار داده و موتیف‌های آن را به اجرا می‌گذارد. داستان مراودات یک آشپز حرفه‌ای، اما کلاسیک با همسرش باعث می‌شود تا رابطه عاشقانه به یک رقابت در آشپزی تبدیل شود. همچنین اهمیت و کیفیت غذای ایرانی نیز یکی دیگر از دغدغه‌هایی است که در این سریال مورد توجه قرار گرفته است. از لحاظ بصری نیز این سریال می‌تواند به زیبایی‌شناسی غذا در فرهنگ ایرانی نزدیک شود. این اتفاق نادر را در زمینه سینما هم می‌توان در فیلمی همچون «ماهی‌ها هم عاشق می‌شوند» ساخته دکتر علی رفیعی مشاهده کرد هرچند آشپزباشی همان طور که گفته شد آشپزی را به عنوان یک ژانر مستقل مورد استفاده قرار داده و از این نظر می‌توان آن را یک اثر نمونه‌ای در این خصوص به حساب آورد. در واقع در زمینه ثبت یک نگاه جدی به مقوله آشپزی ایرانی آن هم در یک اثر با هدف مخاطب عام این سریال پیشرو و شاید تنها اثر قابل اتکا به شمار آید.

با وجود میزان اهمیتی که آشپزی و غذا در فرهنگ ایرانی دارد تولید فقط یک اثر نمایشی در مدیوم بزرگی مانند رسانه ملی را می‌توان یک نقطه‌ضعف یا کمبودی اساسی به شمار آورد.

جاده چالوس

یکی از آخرین ساخته‌های تلویزیون که سعی می‌کرد به این ژانر نزدیک شود، سریال «جاده چالوس» است که بتازگی پخش آن از شبکه تهران به پایان رسید. در جاده چالوس، اما برخلاف «آشپزباشی» آشپزی و غذا زیر دست و پای ملودرامی کلیشه‌ای گم‌شده و حتی از بین می‌رود. با وجود آن که آشپزی هنر زن‌های خانواده است و خانواده را از بحرانی که گرفتارش شده نجات می‌دهد، اما در عمل آنچه اتفاق می‌افتد ربطی به موضوع آشپزی پیدا نمی‌کند. در جاده چالوس، رستورانی افتتاح می‌شود که با غذاهای خوب و سرویس‌دهی مناسبش می‌تواند با قدیمی‌ترین رستوران آن منطقه که درست در همسایگی قرار دارد رقابت کرده و حتی پیروز شود. یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت این رستوران منوی کامل و خوبی است که از سوی سرآشپز تدارک دیده شده است، اما وقتی دوربین از داخل رستوران به آشپزخانه ـ که همزمان کار مغز و قلب رستوران با هم انجام می‌شود ـ می‌رود آنچه کمترین میزان اهمیت را می‌یابد، هنر آشپزی و تهیه غذاست. سه زن منویی با حداقل ده غذای متفاوت و مقدار زیادی پیش غذا و مخلفات را برای مشتریانی که روز به روز بر تعدادشان افزوده می‌شود تدارک می‌بینند که البته این خانم‌ها هیچ گاه آشپزی نمی‌کنند، چراکه معمولا اتفاقی برای یکی از آنها افتاده و همه بی‌توجه به کارهای آشپزخانه، درصدد رفع مشکلات و انجام کارهایی غیر از آشپزی و غذا هستند. این باعث می‌شود حتی تصاویر اندکی هم که از شکل و شمایل غذاها به نمایش درآید از کارکرد چند عکس تزئینی فراتر نرفته و در نهایت «جاده چالوس» نمی‌تواند سریالی درباره آشپزی باشد.

مدینه، پایتخت، ترش و شیرین

در سریال‌های «مدینه» و «پایتخت» هردو ساخته سیروس مقدم آشپزی به عنوان کاری ارزشمند و قابل ستایش معرفی می‌شود. در «مدینه» خانواده‌ای با اتکا بر توانایی آشپزی زنی به نام مدینه پاگرفته و پیشرفت کرده است. همین توانایی وقتی باردیگر خانواده همه چیزش را از دست می‌دهد، به کار می‌آید. البته در مدینه هم مثل پایتخت دیگر ساخته مقدم و بسیاری دیگر از آثار، آشپزی و اهمیت آن از مرحله حرف فراتر نمی‌رود و خوراک و تهیه آن شکل بصری و به قول معروف سینمایی پیدا نمی‌کند. سریال «ترش و شیرین» ساخته رضا عطاران نیز زنی را که با درست کردن و فروش ترشی ـ یکی از محبوب‌ترین چاشنی‌های غذای ایرانی ـ زندگی خانواده‌اش را می‌چرخاند به تصویر می‌کشد، اما در اینجا نیز وجه تمایز نسبت به بقیه آثار استفاده از نام سریال است.

غذای ایرانی، فیلم ایرانی

ایران یکی از کشورهایی است که مانند چین، ایتالیا، ژاپن، مکزیک، هند، فرانسه و چند کشور دیگر صاحب فرهنگ غذایی است.

البته به این معنا نیست که فرهنگ غذایی تنها مختص چند کشور خاص است چرا که در آمازون یا قبایل آفریقایی یا اقیانوسیه و آمریکای جنوبی نیز به اندازه تعداد شهرها و روستاها و کشورها تنوع غذایی در کره زمین دیده می‌شود، اما از میان تمام گونه‌ها فقط چند ملیت و فرهنگ هستند که غذاهایشان توانایی عبور از مرزهای فرهنگی و اجتماعی بومی را داشته‌اند. غذای ایرانی نیز بی‌شک یکی از همین غذاهاست که امروز در کشورهای مختلف دنیا طرفداران خاص خودش را دارد و به جرات می‌توان گفت که از نظر کیفیت و زیبایی‌شناسی یکی از بهترین‌هاست.

اما همچون بسیاری دیگر از نقاط قوت فرهنگی، آشپزی نیز بنا به دلایل نامعلوم کمتر مورد توجه تولیدکنندگان آثار نمایشی بوده است. هر ساله سریال‌ها و فیلم‌های بسیاری در رابطه با موضوعاتی که هیچ سنخیت و شباهتی با زندگی و فرهنگ مردم ایران ندارد تولید می‌شود و این در حالی است که موضوعاتی مانند آشپزی، قالیبافی، کشاورزی، نفت و بسیاری دیگر از مسائل مهمی که در تار و پود فرهنگ ایرانی تنیده شده است، بکر و دست نخورده مانده‌اند؛ موضوعاتی که برد جهانی و قابلیت پخش در ابعاد فرامرزی را دارند.

فرهنگ جامعه، فرهنگ فیلم و سریال

نوعی دوگانگی یا چالش میان فرهنگ جامعه و فرهنگ آثار نمایشی وجود دارد. به عنوان نمونه درفرهنگ ما ایرانی‌ها غذاخوردن اهمیت زیادی دارد و اگر به کسی برنخورد، مردمانی اهل خورد و خوراک هستیم. صبحانه را با کله‌پاچه، نان داغ، پنیر تبریز، گردو، خیار، گوجه یا خامه، عسل، مربا و... آغاز می‌کنیم و در همان حین به فکر وعده غذایی ناهارمان هستیم. بسیاری از مواقع حتی میزان اختلافات میان یک زن و شوهر و خانواده به میزان کیفیت دستپخت زن خانه یا احتمالا مادر همسرش بستگی دارد.

معمولا اولین حرف‌ها بعد از هر مهمانی ایرانی در رابطه با کیفیت غذای میزبان است و در بسیاری از موارد اصلا این کیفیت غذاست که کیفیت روابط و کیفیت یک مهمانی را مشخص می‌کند، اما بیایید نگاهی به فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی بیندازیم تا ببینیم چقدر فرهنگ سریالی ما با فرهنگ واقعی‌مان متفاوت است. در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی معمولا غذا خورش قیمه‌ای رنگ و رو رفته است یا در نهایت چند سیخ جوجه کباب روی منقل که توی حیاط خانه یا باغ درست می‌شود. از آن جالب‌تر این ‌که همه دور میز می‌نشینند، هر کس یک قاشق برنج توی بشقابش ریخته و با چنگالش با آن بازی بازی می‌کند، شاید عاقبت یک تکه کوچک از کاهو خورده شود.

در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی بوی غذای ایرانی، عطر زعفران و برنج احساس نمی‌شود. در آثار نمایشی لذیذ بودن غذای ایرانی، عشق و اشتیاق مردم ایران به این غذا به نمایش در نمی‌آید. در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی زیبایی بصری و رنگ و لعاب غذاها و ظرف‌ها و چیدمان آنها به تصویر کشیده نمی‌شوند و این در حالی است که هر روز تعداد آثاری که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارند بیشتر و بیشتر می‌شود. جالب است که آشپزی و غذا حتی در مهم‌ترین مراسم و آیین‌های مردم ایران نیز نقشی پررنگ و اساسی دارد. در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی عطر خوب نذری حس نمی‌شود.

امید ذاکری‌نیا / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها