36 سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، او چه می گوید؟

حرفهای تازه هاشمی در باره جایگاه رهبری و نتایج انقلاب

نامه​های تاریخ​ساز

کارزار دیپلماتیک هاشمی و صدام

با پایان جنگ ایران و عراق، روابط صدام حسین با متحدان دیروزش در منطقه و جهان بحرانی شد. این روابط بحرانی به اشغال کویت از سوی عراق و متعاقب آن، جنگ خلیج فارس منجر شد؛ جنگی که با ورود نظامی آمریکا به منطقه و خروج ارتش عراق از کویت به پایان رسید.
کد خبر: ۷۶۰۱۱۷
کارزار دیپلماتیک هاشمی و صدام

در ماه‌های پیش از حمله نظامی عراق به کویت، صدام احساس می‌کرد که برای موفقیت در جنگ جدیدی که خود را برای آن آماده می‌ساخت، لازم است که روابط خود را با همسایه شرقی عراق‌(ایران) که هشت سال با آن جنگیده بود، بهبود بخشد. بر همین اساس وی که در طول جنگ تحمیلی علیه ایران، بر هویت عربی خود و کشورش تأکید می‌کرد تا بتواند حمایت کشورهای حاشیه خلیج فارس را در جنگ علیه ایران جلب کند، تصمیم گرفت با ارسال نامه‌ای به سران جمهوری اسلامی، با تأکید بر اشتراکات دینی کشورش با ایران، از اهمیت وحدت در برابر قدرت‌های شرور سخن بگوید.

این اقدام صدام سرآغاز نامه‌نگاری‌هایی میان رؤسای جمهور دو کشور شد که در نهایت شمار آنها به 10 رسید. در این یادداشت به گوشه‌هایی از اولین نامه صدام حسین خطاب به رهبر معظم انقلاب و هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت و پاسخ ایشان به این نامه پرداخته شده است.

صدام در نخستین نامه‌اش در تاریخ پنجم اردیبهشت 69، با اشاره به تهدیدهایی که در آن‌زمان از سوی حامیان دیروزش متوجه او بود، آنان را عوامل دست‌اندرکار وقوع فتنه میان ایران و عراق درگذشته، خواند و احتمال داد بار دیگر بخواهند برای شروع مجدد جنگ به نحوی که صلح را از دو کشورمان دور سازد، تلاش کنند.

وی هدف آنان را باز گذاردن دست رژیم صهیونیستی برای به فساد کشاندن جهان دانست، تا رژیم صهیونیستی بتواند هر طرفی را که سد راه باطل می‌شود و رژیم صهیونیستی را از نیات و اطماع شرارت بارش در منطقه باز می‌دارد و هر تلاشگر در راه آزادی سرزمین عربی فلسطین و قدس شریف را که برای هر مسلمان، بلکه برای هر مؤمن به خدا و کتاب‌ها و پیامبران او و روز رستاخیز گرامی است، سرکوب کند.

صدام پس از بیان این مطالب، خواسته اصلی خود را این‌گونه مطرح می‌کند: «به اعتقاد ما در ملاقات مستقیمی که با هم خواهیم داشت، دستیابی به آنچه عراق حق تلقی می‌کند و آنچه ایران حق تلقی می‌کند قابل تحقق است، ملاقاتی که راه را برای فرصت طلبان و آنان که می‌کوشند محیط صلح و آرامش را آلوده سازند، خواهد بست، مشروط بر این که نیت‌ها، صادقانه متوجه صلح خداپسند و مورد رضایت ملت‌هایمان باشد.»

این نامه بخوبی نشان می‌دهد که در آن‌ روزها صدام در چه استیصالی قرار گرفته بود. صدام که روزی با پاره‌کردن قرارداد الجزایر در مقابل دوربین‌های تلویزیونی و سپس دادن وعده فتح تهران ظرف سه‌روز، تجاوز خود به ایران را آغاز کرده بود و در تمام طول جنگ تحمیلی از حمایت ابرقدرت‌های شرقی و غربی سود برده بود، حالا با ارسال نامه‌ای ملتمسانه، سران ایران را به صلح و وحدت در برابر قدرت‌های شرور و رژیم صهیونیستی دعوت می‌کرد!

احتمالا صدام در این تصور غلط بود که با توجه به اهمیت جایگاه فلسطین در اندیشه و گفتمان جمهوری اسلامی ایران و تاکید سران و مردم ایران بر شعار «نه‌شرقی نه‌غربی» ارسال چنین نامه‌ای می‌تواند آثار هشت‌سال دشمنی ناجوانمردانه او با ایران را از ذهن‌ها بزداید؛ تصور غلطی که با پاسخ محکم هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت ایران، نقش بر آب شد.

نامه هاشمی رفسنجانی، که دوست و دشمن به صلابت آن ایمان دارند، از همان ابتدا تکلیف را یکسره کرد و خط بطلانی بر تصورات خام صدام کشید: «به‌راستی اگر مطالبی که در این نامه آمده هشت سال پیش مورد توجه واقع می‌شد و ارسال پیام جای اعزام سرباز را می‌گرفت امروز دو کشور ایران و عراق و شاید همه امت اسلامی با این همه خسارات و ضایعات مواجه نبود.» در ادامه هاشمی با لحنی کنایه‌وار به درخواست صدام پیرامون وحدت در مقابل رژیم صهیونیستی پاسخ داد: «همه می‌دانند که انقلاب اسلامی از آغاز و همیشه نزدیکی کشورهای اسلامی و مجد و عظمت اسلام و مسلمین و مبارزه با دولت غاصب اسرائیل و آزادی فلسطین را وجهه همت ساخته است. اگر همه دولت‌های منطقه عربی همان‌‌طور که بعضی از آنان عمل کردند، قدرت این انقلاب ضد صهیونیستی و ضد استکباری را شناخته با ‌آن همکاری می‌کردند اکنون معادله قدرت در خاورمیانه به سود اسلام و مسلمین ‌بود و اسرائیل و استکبار این ‌گونه فرصت بسط وجود و توسعه شرارت را نمی‌یافتند.»

هاشمی با اشاره به ادامه اشغال برخی نقاط ایران از سوی عراق، این موضوع را دلیلی بر «تردید جدی» مردم ایران نسبت به حسن نیت طرف مقابل دانست و در پاسخ به درخواست ملاقات نیز اینچنین گفت: «شیوه اقدام باید به گونه‌ای باشد که خللی به اعتبار قطعنامه 598 که چارچوب مناسب برای حل و فصل اختلافات است، وارد نشود.»

هاشمی ضربه نهایی خود را نیز در پایان نامه به صدام وارد کرد و نامه را با آیه «ان ارید ان ارید إلا الاصلاح ما استطعت وما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و الیه انیب» به آخر رساند و با والسلام علی من اتبع الهدی پایان برد. آیه‌ای که به‌اعتقاد مفسرین، دال بر «نبود هدایت» در مخاطب و در واقع طلب هدایت برای اوست!

این نامه‌نگاری‌ها سرانجام با انتشار آخرین نامه صدام حسین مبنی بر پذیرش خواسته ایران و تاکید بر مفاد قرارداد 1975 الجزایر به پایان رسید.

مهرداد جهانگیری / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها