گاهی شغل یا مکان خاص در مجموعه‌های تلویزیونی مثل یک شخصیت عمل کرده که نقشی مهم و کلیدی در پیشبرد قصه آن ایفا می‌کند. این فرمول قدیمی و البته امتحان پس داده کار را برای نویسنده فیلمنامه تا حدودی راحت‌تر کرده و عموما هم تهیه‌کنندگان به واسطه کاهش هزینه تولید از آن بخوبی استقبال می‌کنند.
کد خبر: ۷۴۱۴۲۰
داستان‌های یک دفترخانه در سریال «برابر اصل»
مجموعه تلویزیونی برابر اصل ساخته جلال‌الدین دری از تازه‌ترین نمونه‌های اینچنینی است که بخش مهمی ازماجراهای آن در یک دفترخانه اسناد رسمی می‌گذرد و شخصیت‌های مختلف در ارتباط با آن به یکدیگر پیوند می‌خورند. دری که نگارش فیلمنامه را هم خود انجام داده، با رفتن به یک دفترخانه و محور قرار دادن آن دست به ریسک بزرگی زده، چراکه مخاطب آشنایی چندانی با این فضا ندارد. در ظاهر یک چنین جایی نمی‌تواند قصه‌هایی پیچیده و تودرتو با درونمایه معمایی را با خود داشته باشد، اما دری توانسته قصه خود را در چنین بستری روایت کند.

در حقیقت وی این پوسته ظاهری را شکافته و وارد فضایی شده که در آن می‌توان هر لحظه منتظر اتفاق تازه‌ای بود. تسلط نداشتن برخی مردم به قوانین حقوقی نقش مهمی در شکل‌گیری پرونده‌های مختلف در دادگاه‌ها دارد که برابر اصل دقیقا دست روی این موضوع گذاشته و سعی در نقد آن به شکل نمایشی دارد.

در حقیقت این مجموعه تلویزیونی بعد آموزشی کار را هم در نظر گرفته و به شکل غیرمستقیم به آن پرداخته است. برای مثال می‌توان از شخصیت زنی یاد کرد که برای ثبت حضانت فرزند خود به رضا گوهری سردفتر مراجعه کرده و به شکل ماهرانه‌ای برادر دوقلوی همسرش را به جای او جا می‌زند! دیگر داستانک‌های این مجموعه نیز عموما حول همین محور چرخیده و اطلاع نداشتن از قوانین و نتایج آن را برای مخاطب بازگو می‌کنند، اما قصه اصلی برابر اصل درباره جدال رضا گوهری و یاوری است یاوری که به علت کلاهبرداری به زندان افتاده، برای ضربه زدن به گوهری نقشه ماهرانه‌ای کشیده است. ارتباط فامیلی این دو، شگرد خوبی برای پیچیده‌تر کردن ماجرا و پیشبرد هرچه بهتر آن است که بخوبی در قالب داستان جاافتاده است.

یاوری به‌عنوان یک شخصیت منفی انگیزه کافی برای از هستی ساقط کردن رضا گوهری در قطب مثبت کار دارد که کاملا متقاعدکننده به نظر می‌رسد. دری پروسه تبدیل شدن یاوری از یک زخم خورده زندان رفته به یک شر مطلق را با ظرافت به اجرا درآورده و به تقابل دو قطب خیر و شر کیفیت متمایزی بخشیده است. نقشه پیچیده یاوری برای نابود کردن گوهری نقطه عطف فیلمنامه برابر اصل است که خوب طراحی شده و مخاطب را نسبت به سرنوشت نهایی کار در بیم و امید نگه می‌دارد.

از قضیه فروش زمین‌ها با سند جعلی گرفته تا قرار دادن آرش بر سر راه خواهرزاده گوهری (شیده) و در نهایت بدگمان کردن لیلا به همسرش رضا. همه اینها مصالح کافی را در اختیار دری به‌عنوان صاحب اثر قرار داده تا قصه‌اش را بخوبی پیش برده و مخاطب را تا انتها با خود همراه سازد. در این میان تنها ایراد کار به ارتباط تمامی شخصیت‌ها به یکدیگر بازمی‌گردد که کمی قصه را از فرم طبیعی خارج کرده است.

شخصیت رضا گوهری به‌عنوان قهرمان داستان نسبتا خوب از کار درآمده که تعصب خاصی هم به شغل خود دارد و تلاش زیادی هم برای تفهیم حقوق قانونی مراجعین به خرج می‌دهد. لیلا به‌عنوان همسر او نیز نقشی پررنگ‌تر از بقیه شخصیت‌های زن این مجموعه داشته و صلابت یک زن ایرانی به تمام معنا را با همه فراز و فرودهایش دارد.

در این بین باید به دختر یاوری هم اشاره کرد که کنش‌مندتر از بقیه کارمندان زن دفترخانه عمل کرده و وجدان بیدار داستان به حساب می‌آید که حتی در این راه از گناه پدرش هم عبور نمی‌کند. وی از آن دسته شخصیت‌هایی است که یک مجموعه تلویزیونی بشدت به آن نیاز داشته و دری هم با توجه به این نیاز، دست به خلق آن زده است. فضای محدود دفترخانه که بخش مهمی از داستان در آن می‌گذرد، دست کارگردان را برای ثبت نماهای غیرتکراری بسته و محدودیت‌های زیادی را برای وی در این باب به وجود آورده است. برابر اصل از این حیث تا حدودی لطمه خورده و تلاش‌های کارگردان هم در این رابطه به نتیجه قابل قبولی ختم نشده است.

برابر اصل باتوجه به تعدد شخصیت‌ها، جزو آثار پر بازیگر تلویزیون محسوب می‌شود که از نسل‌های مختلف بازیگری در آن حضور دارند از سیاوش تهمورث کهنه‌کار و حسن جوهرچی گرفته تا نفیسه روشن، عمار تفتی، حدیثه تهرانی و پریسا روشنی که نقش‌های اصلی کار را ایفا کرده‌اند.

تهمورث که در ایفای نقش‌های خاکستری مهارتی خیره‌کننده دارد، در اینجا هم بخوبی یاوری کلاهبردار و البته باهوش را خلق کرده و به آن عمق بخشیده است. جوهرچی هم که نقش‌های مثبت بسیار در کارنامه دارد، در نقش رضا گوهری حضوری متقاعدکننده و کمتر کلیشه شده‌ای داشته است.

تفتی هم در نقش یک معتاد ضعیف النفس که بازیچه دست یاوری است، بازی خوبی را ارائه کرده که به باور مخاطبان خویش می‌نشیند، اما دری در انتخاب نقش‌های دیگر بویژه کارمندان دفترخانه ضعیف عمل کرده و تنها تیپ تخت و یک بعدی را به آنها برای اجرا واگذار کرده که نتیجه کار آنها هم به همین دلیل ضعیف از آب درآمده است. تنها در این میان سولماز حصاری در نقش دختر یاوری موفق‌تر از بقیه عمل کرده و تا حدودی توانسته نقش باورپذیری ارائه کند.

برابر با اصل با همه ضعف‌ها و قوت‌هایش کارکرد آموزشی خوبی برای مخاطب دارد و بخوبی آنها را با بخشی از حقوق قانونی‌شان آشنا می‌سازد، بدون آن‌که گل درشت به نظر برسد.

قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها