بازی Lords of the Fallen با نظرهای ضد و نقیض روبرو شد

موفقیت نسبی عنوان Lords of the Fallen

عنوان بازی: The Sims 2 پلتفرم: PC ناشر: Electronic Arts سازنده: EA Maxis‌/‌ The Sims Studio سبک: Life Simulation امتیاز: 7
کد خبر: ۷۱۹۷۷۱
غریبــه‌ آشنـا

سری بازی‌های سیمز از زمان عرضه‌ اولین قسمت، عبارت «شبیه‌ساز زندگی» را یدک می‌کشد؛ عبارتی که شاید به قدر کافی گویا نیست. عنوانی مثل Forza Motorsports مصداق بارز شبیه‌سازی است. جزئیات در آن بیداد می‌کند و عکس‌العمل‌ها تا آنجا که ممکن است به حقیقت نزدیک است، اما در سیمز اینچنین نیست. همه چیز ظاهر کارتونی دارد. انیمیشن‌ها و عکس‌العمل‌ها کمیک هستند و بجز یک‌سری عامل که لازمه‌ خلق گیم‌پلی چنین عنوانی است، کمتر چیزی در آن یافت می‌شود که احساسات و عواطف را به حقیقی‌ترین شکل ممکن به نمایش درآورد، ویژگی‌ای که این سری بازی را باارزش می‌کند.

پیش از همه باید تاکید کرد که اگر EA Maxis راه دیگری پیش می‌گرفت و در عین بلندپروازی برای خلق حقیقی‌نماترین بازی تلاش می‌کرد، در نهایت گویی خود را مورد مضحکه قرار می‌داد؛ زیرا چنین چیزی دست‌کم تا چند دهه‌ دیگر و تا به تعالی رسیدن هوش مصنوعی غیرممکن است. از سوی دیگر، ذات هنر و ادبیات است که حرف را با اغراق و تمثیل بزنند. این همان نکته‌ای است که متاسفانه با گذشت این همه سال از ورود ادبیات قرن بیستم به کشورمان، هنوز بین مردم و حتی قشر کتابخوان ما جا نیفتاده و هر چه را که می‌خوانیم، چنان لغت به لغت جدی می‌گیریم که انگار راهنمای یک وسیله برقی را مطالعه می‌کنیم.

از همین سهل‌انگاری است که بسیاری از آثار بزرگ ادبیات و هنر جهان که برای زدن حرف‌هایشان سیاه‌ترین تصویر را ارائه می‌کنند (مانند سری بازی بایوشاک یا کیش قاتل یا بسیاری عناوین آخرالزمانی) در کشور ما هنر موهوم تلقی می‌شوند یا آنهایی که برای زدن حرف خود دست به دامن تمثیل می‌شوند (مانند کتاب قلعه‌ حیوانات، سری ارباب حلقه‌ها و مشابهاتش یا سریال‌های انیمیشنی مثل مرد خانواده) به نظر مردم و حتی بعضی مسئولین فقط به درد بچه‌ها می‌خورند. البته بماند آنهایی که از آن طرف بام می‌افتند و به جای مخالفت با برداشت غلط خود، راه بندگی آن را پیشه می‌کنند.

باید گفت سری سیمز هم میدان درس است و هم زمین بازی. این همان چیزی است که افتضاح‌هایی مانند «رانندگی در تهران» (که جزو اولین بازی‌های ایرانی بود) خواستند به آن دست پیدا کنند و در عوض ریاضت برای بازیکن آفریدند. در سیمز بازیکن هم می‌خندد، هم یاد می‌گیرد. یاد می‌گیرد حرکتی توهین‌آمیز در یک رابطه، ممکن است ترمیم آن را ناممکن کند؛ یاد می‌گیرد اگر روزی بچه‌دار شد، باید توجه کافی به فرزند خود داشته باشد؛ یاد می‌گیرد چیدن اسباب و اثاثیه دقت می‌خواهد، وگرنه تلنبار کردن مشتی وسیله‌ چوبی در یک فضای کوچک، در صورت آتش‌سوزی، موجب تسریع در سرایت آتش شده و خانه خرابش خواهد کرد؛ یاد می‌گیرد کار کردن بچه‌بازی نیست که از روز اول حقوق یک حرفه‌ای را تقدیمش کنند. همچنین کمتر کسی هست که با سیستم خانه‌سازی این بازی دست و پنجه نرم کند و اندک سلیقه‌ای پیدا نکند.

اینها فقط قسمتی از درس‌هایی است که سری بازی سیمز برای بازیکن دارد. درس‌هایی که طبعا یادگیری آنها منوط به غرق‌نشدن در دنیای این بازی و تعمیم درس‌ها به دنیای حقیقی است. قطعا چنین چیزی بدون نظارت صحیح والدین میسر نیست؛ بخصوص تمثیلی بودن بسیاری از موارد این بازی، می‌تواند در نهایت به کج‌فهمی، عدم موفقیت در فعالیت‌های اجتماعی یا حتی افسردگی منجر شود. فهم تفاوت‌های فرهنگی و جغرافیایی (مانند تفاوت تفکرها و محصولات موجود در بازار) تاثیر شگرفی بر کاهش چنین پیامدهای احتمالی خواهد داشت و بی‌شک اثرات مثبت این تجربه را بیشتر خواهد کرد. خلاصه این‌که بازی‌های ویدئویی، بخصوص آنهایی که نگرش شناختی با ابعاد گسترده دارند، حکم داروهای شیمیایی، مانند قرص استامینوفن را دارند. اگر به اندازه و بموقع مصرف شوند، بسیار مفید خواهند بود و زیاده‌روی در استفاده‌ آنها به اعتیاد و ضعف آگاهی منجر خواهد شد. با این تفاسیر و با در نظر گرفتن تفاوت‌های فرهنگی، تجربه‌ سری بازی‌های سیمز را فقط برای افراد بالای 15 سال، منوط به نظارت والدین و آگاهی دادن صحیح به فرزند جایز می‌دانیم.

آنهایی که پیش از این با سری سیمز عادت کرده‌اند، با تجربه‌ قسمت چهارم این سری توی ذوقشان خواهد خورد، چرا که بسیاری از کیفیت‌های این سری از دست رفته ‌است. نسخه‌های قبلی (شامل سیمز 3 و بسته‌های الحاقی‌اش) امکانات زیادی را برای خصوصی‌سازی و دستکاری محیط به بازیکن می‌دادند. این بار، هم زمین‌ها کوچک‌تر است، هم از امکان تغییر رنگ وسایل منزل خبری نیست. همچنین با پیشرفت در بازی، تنوع لوازم کمتر و کمتر می‌شود. در ساخت بعضی اشیا هم آن طور که باید و شاید فکر نشده و از نظر اندازه، بازیکن را دچار مشکل می‌کند. به طور کلی، اگر سیمز را به خاطر امکانات خصوصی‌سازی‌اش می‌خواهید، فعلا به همان قسمت سوم اکتفا کنید تا بسته‌های الحاقی قسمت چهارم وارد بازار شود.

هوش انفرادی نامناسب برای شخصیت‌های دیگر خانواده نیز باعث افت فضا شده است. اگر به‌تنهایی به قسمتی دیگر از شهر سفر کنید، در بازگشت می‌بینید اعضای خانواده به جای پرداختن به کارهای روزمره، بدون هیچ تحرکی و مانند مجسمه، کنار خیابان منتظر تشریف‌فرمایی و دستور شما ایستاده‌اند. بعضی سازوکار‌های بازی نیز اندکی گیج کننده شده‌اند و از این رو ممکن است از پس بعضی کارها برنیایید که قطعا موجب ناراحتی می‌شود.

در مقابل این کاستی‌ها که تا همین‌جا موجب ناراحتی بسیاری از منتقدان و هواداران این سری شده، شاهد یک‌سری نکات جالب هستیم. مثلا شخصیت‌های بازی در این قسمت توانایی انجام چند کار را دارند؛ یعنی می‌توانید حین خوردن اسپاگتی با همسایه‌ خود هم‌کلام شوید یا هنگام خلوت کردن در اتاق فکر به بازی با تبلت خود بپردازید. از طرفی امکان جستجوی اشیا با نام وجود دارد و می‌توانید فارغ از دردسر زیر و رو کردن منوها، هر چه را می‌خواهید فورا پیدا کنید.

به طور کلی در سیمز جدید شاهد یک سری بهبودهای ثمربخش هستیم، اما کاستی‌های آن به خوبی‌هایش می‌چربد. باز هم تاکید می‌کنیم، قسمت سوم بازی دست‌کم تا زمان عرضه‌ بسته‌های الحاقی، بشدت سر است و اگر تازه می‌خواهید به این سری بازی بپردازید، توصیه می‌کنیم از همان نسخه‌ سوم شروع کنید.

سیاوش شهبازی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها