با مرتضی پایه‌شناس؛ کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه»

داستان تو خالی بودن ویترین منافقین

کارگردان مستند «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» می گوید: فیلم بدون حذف حتی یک پلان از شبکه‌های مختلف سیما پخش شد.
کد خبر: ۶۹۲۴۵۵
داستان تو خالی بودن ویترین منافقین
«فیلم‌های خانوادگی فیلم های عجیبی هستند. می‌شود دسته‌جمعی روبه‌رویشان نشست و در عرض چند ساعت تمام یک زندگی را مرور کرد؛ گاهی با دور آهسته، گاهی هم با دور تند. فیلم‌های خانوادگی چیزهای باارزشی هستند. هرچه از عمرشان می‌گذرد باارزش‌تر هم می‌شوند؛ بخصوص برای آدم‌هایی که سرگذشت عجیبی مثل ما داشته باشند.»
اینها جملاتی است که مرتضی پایه‌شناس کارگردان فیلم تکان‌دهنده «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» در تعریف مضمون اثر خود می‌گوید. در گفت‌وگویی اجمالی با او پس از پخش این فیلم از تلویزیون و استقبال گسترده مخاطبان، روند شکل‌گیری این مستند را از ایده تا اجرا بررسی کردیم.

نحوه آشنایی شما با مصطفی محمدی سوژه اصلی این مستند کجا و از چه طریقی بود؟

در خلال سال‌های 87 و 88 بود که ما مشغول ساخت مستندی در ارتباط با گروهک منافقین بودیم، با عنوان پشت دیوار اشرف. در مسیر تولید این اثر از طریق فضای مجازی و سپس مستقیم با مصطفی محمدی آشنا شدم، با این‌که فیلم سفارش تهیه‌کننده بود، شخصا نیز دغدغه‌ای جدی نسبت به فعالیت‌های این سازمان داشتم و معتقدم نسل من سوال‌های بسیاری در ارتباط با عملکرد این گروهک طی این سال‌ها داشته‌اند و چه‌بسا حتی برخی نیز ممکن است در کل، شناختی از فضای این سازمان نداشته باشند.

پس از آشنایی بیشتر با او به این نتیجه رسیدم که مسیر زندگی محمدی طی 15 سال گذشته ظرفیت ساخت یک اثر مجزا و متفاوت درخصوص این گروهک را دارد و از همانجا جرقه تولید این فیلم به شکل جدی زده شد.

نوع برخورد مصـــطفی محمدی با این مقوله بعد از مطرح کردن پیشنهاد ساخت یک اثر مستند چگونه بود؟

از دید رهبران گروهک منافقین، مخالفان از دو شکل خارج نیستند، شکل اول نظام جمهوری اسلامی ایران و شکل دوم بنا به تعبیر مستقیم خودشان مزدوران رژیم هستند و این تعبیر درباره کسانی به کار می‌رود که از جداشدگان این گروهک هستند و حال به افشاگری اعمال ضد انسانی سازمان می‌پردازند و گاه این ذهنیت وجود دارد که این افراد هستند و وادار شده‌اند تا درباره عملکرد گروهک منافقین به دروغ‌پراکنی بپردازند. در حالی که همه می‌دانند واقعیت این نیست و جداشدگان از این تشکل به دنبال فشارهای روحی و روانی متحمل شده، همکاری خود را با گروهک قطع کرده و حال به تشریح جنایت‌های سازمان می‌پردازند. مصطفی محمدی با توجه به این‌که خود در خارج از کشور زندگی می‌کند، دغدغه این را داشت که فیلم کاملا بیطرفانه ساخته شود و به منظور تاثیرگذاری جهانی اثر، کار به گونه‌ای ساخته شود که حتی هسته رهبری سازمان نیز بهانه‌ای برای این‌گونه نسبت دادن‌ها نداشته باشد که خوشبختانه به مرور این اعتمادسازی انجام شد و هر دو به اشتراک رسیدیم و تولید فیلم شکل گرفت.

شاکله اصلی فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه، فیلم‌های خانوادگی است، چگونه به این شیوه روایی جدید رسیدید؟

در روند آشنایی با پدر سمیه متوجه شدم او فیلم‌های متعددی از مقاطع مختلف زندگی خود و خانواده‌اش تهیه کرده و حتی از مسیری که سمیه از کانادا تا آخرین دیدار پدر با او در اردوگاه اشرف پیموده است، تصاویر متعدد و نابی وجود دارد. البته بخشی از این تصاویر روی اینترنت قرار گرفته بود و من مطمئن بودم تعداد این فیلم‌ها خیلی بیشتر است در نتیجه در جریان مذاکرات با محمدی او پذیرفت نسخه کاملی از این تصاویر را در اختیارم قرار دهد و بعد از مشاهده چند باره این فیلم‌ها به یقین رسیدم تنها زبان گویا و تاثیرگذار این فیلم‌ها ورای کلیشه‌سازی‌های رایج در آثار مستند، همین فیلم‌ها هستند و کار به همین شکل آغاز شد و به پیش رفت.

برخورد همکاران حرفه‌ای‌تان با این مساله چگونه بوده است؟

متاسفانه عموما عنوان شده و می‌شود که این فیلم کارگردانی ندارد چون بخش عمده آن تصاویر از پیش ضبط‌ شده است آن هم با کیفیت‌های نه‌چندان مطلوب، این برخورد در عین این‌که باعث ناراحتی‌ام شده است.اما از سوی دیگر به دلیل این‌که معتقدم کارم را درست انجام داده‌ام خشنود نیز هستم، زیرا وظیفه مستندساز نزدیک شدن به جهان موضوع، سوژه‌یابی و توجه به مخاطب است و از این‌که می‌بینم مخاطبان از طیف‌های مختلف زبان کار را فهمیده‌اند، خوشحالم زیرا مخاطب در برخورد با چنین موضوعی قطعا با یک قضاوت اولیه به دیدن کار می‌نشیند، اما با دیدن اثر تمام معادلاتش به هم می‌ریزد و درمی‌یابد با اثری متفاوت مواجه است. من در رسیدن به این نقطه، پروسه سخت و پیچیده‌ای را طی کردم، زیرا فیلم‌های خانوادگی واقعیت محض هستند و برای فیلم ساخته نشده‌اند همه چیز صادقانه است، اما در عین حال نحوه استفاده از این تصاویر بسیار مهم و کلیدی است.

من به فضای ذهنی مصطفی محمدی رسیده بودم و همین امر کمک می‌کرد تا بتوانم تصاویر را به گونه‌ای در کنار یکدیدگر قرار دهم تا شکل روایت‌گونه به خود بگیرد​ . وقتی پدر سمیه برای اولین بار نسخه‌ای از فیلم را دید حیرت‌زده شد و گفت تصور نمی‌کنم هیچ مستندسازی تا این حد به ضمیر ناخودآگاه سوژه خود نزدیک شود و تو با موفقیت این مرحله را طی کردی. از سوی دیگر پاسخم به منتقدان حرفه‌ای‌ام این است که طی شکل‌گیری این اثر تلاشم این بوده است که فیلمساز در فیلم دیده نشود و مخاطب تصور کند یک فرد آماتور با دو دوربین ویدئو به سمت سوژه رفته است، مهم این است که این پازل تصاویر بدرستی کامل شود و همین برای من کافی بود.

شما با یک شیوه روایت متفاوت سراغ این سوژه رفتید. شیوه شما ایجاب می‌کرد از ممیزی‌های بسیاری عبور کنید، در عین این‌که می‌دانستید کار برای تلویزیون است و امکان داردبخش‌های عمده‌ای از فیلم به دلیل مسائلی مانند حجاب یا برخی جملاتی که در فیلم ادا می‌شود پخش نشود. در مورد این فرآیند قدری توضیح دهید.

در ابتدا سیمافیلم سفارشی را با تهیه‌کننده کار (محمد شکیبانیا) مطرح کرد با ماهیت گروهک منافقین، با عنوان اردوگاه اشرف، اما در طول مسیر و پس از اتفاقاتی که ذکر کردم فضا کاملا تغییر کرد و به فیلم دیگری تبدیل شد، حتی وقتی تهیه‌کننده بخش‌هایی از کار جدید را دید، عنوان کرد بعید است این تصاویر پخش شود. من گفتم از چند حالت خارج نیست؛ یا مدیران تلویزیون به ذهنیت ما نزدیک می‌شوند و همین کار را می‌پذیرند یا اصلاحاتی به فیلم وارد می‌کنند که اگر اصلاحات اندک باشد، ما این تغییرات را اعمال می‌کنیم و اگر خیلی کلی بود در آن زمان تغییر مسیر داده و فیلم دیگری می‌سازیم که خوشبختانه با سعه‌صدر با این مساله برخورد شد و فیلم بدون حذف حتی یک پلان از شبکه‌های مختلف سیما پخش شد.

تدوین کار به چه شکل بود؟

تدوین «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» بسیار دشوار بود. من بارها و بارها فیلم را تدوین کردم. شاید باورش کمی سخت باشد، اما هر روز 6 صبح وارد دفتر می‌شدم و11 شب خارج می‌شدم و از تهیه‌کننده و تلویزیون خواسته بودم تا یک سال هیچ نسخه‌ای از من نخواهند که خوشبختانه پذیرفتند و وقتی بعد از یک سال اولین اتودهای کار را دیدند، با رضایتمندی خواستند همین مسیر را ادامه دهم.

چقدر به دیـــده شدن کار در آن سوی مرزها فکر می‌کردید؟

اتفاقا یکی از اهداف اصلی‌ام همین بود. ببینید گروهک منافقین توانی برای تبلیغات در ایران ندارد، به همین دلیل تمام نیروی خود را برای تبلیغ در خارج از کشور متمرکز کرده است و با شعارهای زیبا بعضا توانسته برخی جوانان را هم جذب کند؛ به عبارت دیگر یک ویترین زیبا اما توخالی. قصد من این بود که توخالی بودن این ویترین را به تصویر بکشم، به همین دلیل شاید خیلی هم به خطوط قرمز توجه نمی‌کردم.

با توجه به موفقیت «فیلم ناتمامی برای دخترم سمیه» که حتی اظهارنظر رسانه‌های غربی نیز نشان می‌دهد در کشورهای دیگر نیز دیده شده است تمایلی به ادامه این مسیر و ساخت آثار بیشتری درباره گروهک منافقین دارید؟

این گروهک از ابتدای شکل‌گیری‌اش در دهه 40 تاکنون یعنی حدود 50 سال آبستن حوادث بسیار بوده است و آن قدر زوایای مبهم و تاریک دارد که ساخت صدها فیلم درباره آن نیز نمی‌تواند تمام ماهیت آن را در خلال این سال‌ها تشریح کند، من در حدود 12 سال یعنی از زمان اشغال عراق توسط آمریکا روی این مساله تحقیق می‌کنم که نشانگر علاقه من به این موضوع است، اما ساخت فیلم‌های بعدی در این رابطه بستگی به شرایط دارد.

از سرنوشت سمیه اطلاعی دارید؟

از آنجا که خانواده محمدی امروز مرا عضوی از خانواده خود می‌دانند، همین قدر می‌دانم که در لیبرتی است، اما این‌که آیا واقعا تمایلی به بازگشت دارد یا مقهور شرایط است به قدری پیچیده است که کسی نمی‌داند کما این‌که مخاطب از طریق همین فیلم‌ها پی به استیصال او می‌برد و از آن بیشتر حال و روز پدری را می‌بیند که حضور دخترش در بین این افراد آن هم با اتفاقی که برای پسرش افتاده (تجاوز جنسی) و ماجرای حیرت‌انگیز رقص رهایی، دغدغه‌هایش را دوصد چندان می‌کند. من تلاش کردم در این فیلم با نگاهی انسانی، تبعات منفی فرقه‌گرایی‌های منحط را در فروپاشی بنیان خانواده و افسردگی و استیصال افراد به تصویر کشم. (سهیلا قوسی/ ضمیمه قاب کوچک)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها