یکی از مهم‌ترین مسائلی که شهید مطهری در باب عاشورا مطرح کرد، بحث تحریفات عاشوراست. شهید مطهری مباحث مفصلی را درباره تحریفات عاشورا مطرح کرد و بسیاری از باورهای عامیانه درباره عاشورا را بدون مبنای صحیح تاریخی دانست.
کد خبر: ۶۱۲۴۷۰
انگیزه‌یابی برای تحریفات عاشورا

یکی از نکات بسیار مهمی که شهید مطهری در این مباحث مطرح می‌کند، این که تصور اولیه ایشان چنین بوده که این تحریفات ناشی از این است که اطلاعات موثق و زیادی درباره واقعه عاشورا موجود نیست و همین سبب شده که افراد و محبان امام حسین(ع)، با گمانه‌زنی یا انگیزه‌های دیگر، وقایعی را به روز عاشورا نسبت دهند، اما استاد شهید مطهری می‌‌گوید: «پس از تحقیق در باب این موضوع، دریافتم که اتفاقا معدود حادثه تاریخی است که به اندازه عاشورا دارای اسناد معتبر باشد و آن چیزی که بیشتر دل انسان را به درد می‌آورد این است که اتفاقا در میان وقایع تاریخی کمتر واقعه‌ای است که از نظر نقل‌های معتبر به اندازه حادثه کربلا غنی باشد.

من سابق تصور می‌کردم اساسا علت این همه دروغ که در این واقعه ایجاد شده برای این است که وقایع راستین را کسی نمی‌داند که چه بوده است، بعد که مطالعه کردم دیدم اتفاقا هیچ حادثه‌ای در تاریخ‌های دور دست مثل سیزده، چهارده قرن پیش به اندازه حادثه کربلا تاریخ معتبر ندارد.

مورخان معتبر اسلامی از همان قرون اول و دوم، قضایا را با سندهای معتبر نقل کردند و این نقل‌ها با یکدیگر انطباق دارد و به یکدیگر نزدیک است و قضایایی در کار بوده که سبب شده جزئیات این تاریخ بماند.» (مطهری، حماسه حسینی)

حال این پرسش پیش می‌آید که اگر از روز عاشورا، اطلاعات موثق بسیاری در دست است، پس چرا و به چه انگیزه‌ای عده‌ای وقایعی را به این روز نسبت داده‌اند که هیچ مبنای تاریخی ندارد؟ مثلا به این تحریفات که شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی به آنها اشاره می‌کند توجه کنید:

«در کتاب اسرارالشهاده نوشته شده است که لشکر عمر سعد در کربلا یک میلیون و 600 هزار نفر بود. باید سوال کرد اینها از کجا پیدا شدند، اینها همه در کوفه بودند، مگر یک چنین چیزی می‌شود؟! و نیز در آن کتاب نوشته که امام حسین(ع)‌ در روز عاشورا 300 هزار نفر را با دست خودش کشت! با بمبی که در هیروشیما انداختند تازه 60 هزار نفر کشته شدند و من حساب کردم که اگر فرض کنیم که شمشیر مرتب پایین بیاید و در هر ثانیه یک نفر کشته شود، کشتن 300 هزار نفر، 83 ساعت و 20 دقیقه وقت می‌خواهد. بعد دیدند این تعداد کشته با طول روز جور در نمی‌آید، گفتند روز عاشورا هم 70 ساعت بوده است! همین طور درباره حضرت ابوالفضل(ع)‌ گفته‌اند که25 هزار نفر را کشت که حساب کردم اگر در هر ثانیه یک نفر کشته شود، شش ساعت و پنجاه و چند دقیقه و چند ثانیه وقت می‌خواهد. پس حرف این مرد بزرگ حاجی‌نوری را باور کنیم که می‌گوید اگر کسی بخواهد امروز بگرید، اگر کسی بخواهد امروز ذکر مصیبت کند، باید بر مصائب جدید اباعبدالله بگرید، بر این دروغ‌هایی که به اباعبدالله (ع) نسبت داده می‌شود گریه کند.» (مطهری، حماسه حسینی)

حال که با مجاهدت‌های علمی شهید مطهری و امثال ایشان، درمی‌یابیم که چنین باورهایی، درباره عاشورا، بی‌پایه و اساس است، این پرسش برای ما به‌وجود می‌آید که براستی چرا در طول تاریخ، این دروغ‌ها درباره قیام امام حسین(ع)‌ ایجاد شده است؟ به نظر نمی‌رسد این دروغ‌ها از سوی دشمنان آشکار تشیع ایجاد شده باشد، چرا که ظاهر این دروغ‌ها، در تمجید امام حسین(ع) و یاران ایشان است، اما اگر این تحریفات از سوی دوست‌داران امام صورت گرفته، چه انگیزه‌ای آنها را به سمت این تحریفات کشانده است؟

شاید یکی از مهم‌ترین انگیزه‌ها را بتوان در انتظارات نادرست ما از واقعه عاشورا دانست. برخی روان‌شناسان بر این باورند که انسان‌ها میل به داشتن آرمان‌ها و اساطیر پهلوانی دارند. انسان‌ها دوست دارند در ذهن خود به پهلوانانی تجسم بخشند که یک تنه از پس هزاران نفر برمی‌آیند، چرا که انسان طبیعتا طالب قدرت است و از آنجا که همواره قدرت خود را محدود می‌بیند، در ذهن، خود آرمانی‌اش را به شکل پهلوان همه فن حریف تجسم می‌بخشد. این میل در بین انسان‌های اغلب اقوام وجود دارد و در اغلب فرهنگ‌ها، چنین پهلوانان اساطیری‌ای مشهود هستند.

همین میل و انگیزه درونی نشان‌دهنده سمت و سوگیری تحریف‌کنندگان عاشورا در مواجهه با این واقعه بزرگ است. اگر فردی از ائمه شیعه انتظار داشته باشد که میل او به قهرمان‌سازی و پهلوان‌سازی را برآورده کند، حادثه عاشورا را در قالبی متفاوت و تحریف شده درخواهد یافت، اما اگر سعی کنیم با حداقل پیش‌فرض‌هایمان به این واقعه و به طور کلی به زندگی همه ائمه نگاه کنیم، خواهیم دید که این اولیای خدا سعی داشته‌اند ما را با همین محدودیت‌های جسمانی‌مان، به سمت مسیری هدایت کنند که سعادت دنیا و آخرت در آن نهفته است.

در این صورت امیرالمومنین علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و ابوالفضل العباس (ع) دیگر صرفا در سیمای پهلوانان و رزم‌آوران اساطیری برای ما جلوه نخواهند کرد، بلکه همچون پیشوایان و اسوه‌ها خواهند بود.

امام حسین (ع) آن گونه که در منابع تاریخی بیان شده، نه در سیمای یک پهلوان جنگ‌آور، بلکه همچون یک «امام» و «پیشوا» که به موقع اهل صلح و مدارا و به موقع اهل «نه» گفتن و مبارزه است، ظاهر می‌شود، اما امام حسین(ع) به شرطی همچون یک اسوه و پیشوا برای ما خواهد بود که با زدودن پیش‌فرض‌ها و انتظارات باطل، به سمت کلام و رفتار ایشان برویم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها