گفت‌و‌گو با فرج علیپور درباره موسیقی و فرهنگ لرستان

کمانچه در خانه اغلب لرستانی‌ها هست

با آرش کامور به بهانه انتشار آلبوم تکنوازی «راوی»

مخاطب با سازهای موسیقی ایران غریبه شده است

اشاره: آرش کامور،آهنگساز و نوازنده ایرانی است که کمانچه را به عنوان ساز تخصصی می‌نوازد. آثاری چون «سبوی تشنه» و «سراسر مه» که نگاهی به شعر شاعران معاصر دارد از آثار خوب این هنرمند است.
کد خبر: ۶۰۵۳۰۲
مخاطب با سازهای موسیقی ایران غریبه شده است

او این روزها آلبوم تکنوازی «راوی» را روانه بازار موسیقی کشور کرده است. با او درباره این آلبوم گفت‌وگویی انجام دادیم.

این روزها گرایش جوانان نوازنده نسبت به انتشار آلبوم‌های تکنوازی بسیار بیشتر از قبل شده است. از نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟

تکنوازی و به نوعی بداهه‌پردازی یکی از کهن‌ترین الگوهای موسیقی ایران است. این‌که هنرمند بتواند بداهه‌نوازی کند نشان‌دهنده توانایی او در موسیقی است. چون هنرمند در عرصه تکنوازی می‌تواند شناخت خود از ردیف و شیوه‌های نوازندگی پیشکسوتان موسیقی را به نمایش بگذارد. همین موضوع برای نوازنده بهانه‌ای می‌شود تا به سمت تکنوازی و بداهه‌نوازی برود.

حرف شما را می‌پذیرم اما این نکته را هم باید در نظر داشت که نسبت به 10 سال گذشته تعداد نوازنده‌های خوب خیلی زیاد شدند و آلبوم‌های تکنوازی هم در همین راستا افزایش چشمگیری داشته‌اند. به نظر شما انتشار این آلبوم‌ها نوعی واکنش به خواننده‌سالاری رایج امروزی هست یا خیر؟

درباره خواننده‌سالاری باید بگویم در همه دنیا ستاره‌های هنری در عرصه موسیقی خوانندگان هستند. مردم بهترین اپراها و آثار موسیقی را از طریق خواننده و با صدا و نام او می‌شناسند. در کشور ما هم همین اتفاق می‌افتد و مردم ما هم هر کاری را با خواننده آن می‌شناسند. اما نوازنده‌های دیگر کشورها از این امکان برخوردارند که از طریق یک رسانه سازشان را به مردم نشان دهند و به مردم معرفی کنند اما در ایران از این امکان بی‌بهره هستیم. این موضوع موجب می‌شود موزیسین قدرت لازم را نداشته باشد و این مشکل بیشتر گریبانش را بگیرد.

و به همین دلیل هم مخاطب برخی سازهای ایرانی را هنوز بخوبی نمی‌شناسد.

همین طور است. مخاطب با سازهای موسیقی ایران غریبه شده است. خواننده‌ها گیشه پر می‌کنند و به همین دلیل خواننده‌سالاری هم زیاد شده است. آهنگساز و نوازنده هم مجبور می‌شوند کار همراه با خواننده را انتخاب کنند. در ایران چند خواننده مشهور هم وجود دارد که همه مجبورند سعی کنند خودشان را به این خواننده‌ها برسانند تا بتوانند حرف خودشان را بزنند. این واقعا انصاف نیست. یک نوازنده اگر بیشتر از خواننده تلاش نکرده باشد کمتر هم تلاش نکرده است. من معتقدم چون فضای معرفی موسیقی سازی در اجتماع ما کم است سازهای نوازنده‌ها و آهنگسازان ما در این زمانه کمرنگ شده‌اند. حالا این‌که ما با یک کار بخواهیم از زیر یوغ خواننده بیاییم بیرون چنین نگاهی ندارم چون باز بخش عظیمی از بار موسیقی روی دوش خواننده است و نقطه پرگار کار اوست.

صدای کمانچه غم دارد. چرا اولین آلبوم تکنوازی‌تان را کمانچه انتخاب کردید؟

بگذارید با یک شعر پاسختان را بدهم، می‌گویند: شادی ندارد آن‌که ندارد به دل غمی.

فکر می‌کنم غم و حزنی که در موسیقی ما هست اسباب تفکر است. فریادها، شادی‌ها، فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مردم ما طی قرن‌ها در نوای همین کمانچه قرار دارد. بعد هم این‌که در لرستان از کمانچه برای شادی‌ها و عروسی‌ها استفاده می‌کنند. ولی این ساز به دلیل صدای گرفته و پرحجمی که دارد طبیعی است که از دیگر سازها محزون‌تر باشد.

در این کار ورای تکنیک‌های امروز که می‌خواهم با زبان حماسه کارم را معرفی کنم، تکنیک‌ها را با تکاپوی خود و استادانم پیدا کردم. سعی کردم با پیشینه موسیقی سنتی ایران و موسیقی معاصر حرکتی بسازم که نه مخاطب را دچار خستگی کند و نه از محتوا بماند. فکر می‌کنم این روزها ما فقط درگیر رنگ‌آمیزی موسیقی و اجرای خواست مخاطب هستیم، به همین دلیل هم موسیقی امروز ما محتوای خود را از دست داده است. من با این تفکر مخالف هستم، کار هنری انجام می‌دهم و موظف هستم کار خوب بسازم، دست مخاطب را بگیرم او را یک قدم با خودم بالا بکشم.

باید بتوانم مخاطب را کمی جدی‌تر با فرهنگ موسیقی ایران آشنا کنم. ما که در حال آفرینش هنری هستیم داریم آفرینش انجام می‌دهیم باید بتوانیم از شمه هنری‌مان استفاده کنیم جامعه را نسبت به فرهنگ و پیشینه خودمان آگاه‌تر کنیم. امروز رابطه ما با موسیقی ایرانی از بین رفته است. همه سنت‌های موسیقی در حال تغییر است. یک آهنگساز سنتی در کنار آهنگساز پاپ کار می‌کند یعنی مرزبندی‌ها در حال از بین رفتن است.

شما مخالف از میان رفتن مرزبندی‌ها هستید؟

هر چیزی جایگاه خودش را دارد. اگر مرزها برداشته شود قدرت انتخاب‌ها از میان می‌رود. وقتی هر چیزی مرزبندی شده باشد، هر مرزی مخاطب خودش را دارد. ما هر مرزی را به جامعه درست معرفی کنیم مخاطبان خاص خودش را خواهد داشت. اکنون در جامعه مان با معرفی درستی از موسیقی روبه‌رو نیستیم. ما برنامه نود ورزشی داریم، هفت سینمایی داریم اما برنامه تحلیلی در عرصه موسیقی نداریم که جوان‌ها از کودکی با موسیقی ایرانی آشنا شوند. ما نقد موسیقی داریم کسی را نداریم که بتواند تحلیلگر موسیقی ایران باشد.

وقتی منتقد موسیقی نداریم طبیعی است تحلیل هم نداشته باشیم.

بله. به همین دلیل هم هست که داریم هر روز موسیقی تولید می‌کنیم.

تولید؟

دقیقا تولید! کاری که ما انجام می‌دهیم تولید است نه آفرینش. یک کار صنعتی است. فراموش کرده‌ایم موسیقی هنر تامل است. ما درگیر زندگی ماشینی شدیم همه زندگی‌مان ماشینی شده موسیقی‌مان هم دارد ماشینی می‌شود.

ماشینی شدن موسیقی از نظر شما دقیقا چه نوع اتفاقی است؟

گمان می‌کنیم هر چه مساله پیچیده تر شود مردم بیشتر لذت می‌برند. مردم هم بی‌حد استرس و تنش دارند و درگیر زندگی ماشینی شده‌اند. این وظیفه ما اهالی موسیقی است که پیشینه موسیقی مان را ببینیم و براساس سنت موسیقایی‌مان اثر تولید کنیم که هم بتواند ماندگار باشد و هم بتواند مردم و جامعه را به سمت آرامش و لبخند فرا بخواند. این روزها هنرمندان ما مهجور و دور از هم هستند، آن وقت انتظار دارند اثر مانا بسازند اما به دلیل سیطره تبلیغات و جسارت برخی نادان‌ها کارهای خون دل خورده‌ها دیده نمی‌شود.

برسیم به آلبوم تازه شما. از نظر خودتان «راوی» یک خلق هنری است؟

«راوی» را یک کار روایی می‌دانم. در خلق این آلبوم از شرایط پیرامونم تاثیر گرفته‌ام. این کار از سال 88 ضبطش آغاز شده است و یکی دو سال طول کشیده است. کار می‌توانسته خیلی زودتر تمام شود اما من از آن دسته نوازنده‌هایی هستم که حال آدم باید کوک باشد تا بتواند خوب بنوازد. دوست داشتم بتوانم در این اثر حرف‌های خودم را هم بزنم.

زینب مرتضایی‌فرد - گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها