شاید با گذشت نزدیک به ربع قرن از پایان جنگ تحمیلی، مرور سینمای دفاع مقدس تا حدودی موضوعی تکراری و نخ‌نما به نظر برسد، بویژه از این منظر که این‌گونه سینمایی به نوعی از دوران اوج خود فاصله گرفته، اما پیدا کردن زاویه دیدی تازه می‌تواند وجهی متفاوت به آن ببخشد.
کد خبر: ۵۹۴۱۱۳
7 قاب از قهرمانان مهربان

بی‌شک یک فیلم با وجود همه ظرایف و جزئیات هنری، بیشتر به دلیل تاثیرگذاری و ماندگاری قهرمانان و شخصیت‌هایش در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود. از این جهت و با توجه به این که جنگ صرفا رویدادی نظامی نیست و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن نیز بسیار اهمیت دارد، مرور تغییر و تحول قهرمانان و بخصوص شخصیت‌های زن سینمای دفاع مقدس می‌تواند مسیر طی شده را برجسته‌تر کند.

باشو غریبه کوچک

بهرام بیضایی «باشو غریبه کوچک» را سال ۶۵ و در اوج دوران جنگ ساخت. در دورانی که برای دامن زدن به روحیه وطن‌پرستی و تهییج مردم، موج ساخت آثار ارزشی و حماسی رواج یافته بود. در چنین شرایطی بیضایی مساله‌ای اجتماعی را با نگاهی عمیق به پشت پرده جنگ درآمیخت و تاثیر منفی جنگ بر انسان را به تصویر کشید. محوریت شخصیت‌های زن، مولفه مشترک کارنامه بیضایی است و آثار نوشتاری و سینمایی این کارگردان همه حاکی از توجه ویژه وی به این موضوع است. اینجا هم جنگ برای بیضایی صرفا بهانه‌ای است که مفهوم زن، مادر، زمین را در شکلی معاصرتر بنمایاند. از سوی دیگر باشو غریبه کوچک، شاخص‌ترین فیلمی است که در این دوره به به طرح یک واقعیت اجتماعی مهم می‌پردازد: جنگ و مهاجرت ناشی از آن.

کیمیا

احمدرضا درویش در فیلم «کیمیا» (1373) از زاویه‌ای متفاوت به مقوله جنگ نگریسته و آثار مخرب آن بر نهاد خانواده را تصویر می‌کند. کیمیا ملودرامی تاثیرگذار در دل روزهای پرالتهاب سقوط خرمشهر است که به واسطه کارگردانی استادانه درویش، بسیار تکان‌دهنده جلوه کرده است. فیلم روایت یک پزشک زن به نام شکوه (بیتا فرهی) است که در لحظات سقوط خرمشهر، کودکی را از مهلکه نجات می‌دهد. سال‌ها بعد وقتی رضا (خسرو شکیبایی) پدر نوزاد از اسارت برمی‌گردد و دختر نوجوانش را پیدا می‌کند مادری برای کیمیا را حق شکوه می‌داند و تنهایی را انتخاب می‌کند. شخصیت زن در این فیلم پرداختی واقعگرا و منطقی دارد. شکوه در واقع نماد زنانی است که در جنگی خشن و مردانه، با ایثار و از جان گذشتگی به دیگران زندگی می‌بخشند و با مهر مادرانه، تلخی‌های زندگی را کمرنگ می‌کنند.

بوی پیراهن یوسف

حاتمی‌کیا در «بوی پیراهن یوسف» (۱۳۷۴) زن را محور قرار می‌دهد؛ اما به جای آن که به دوران دفاع مقدس و حضور پنهان زنان در جنگ بپردازد، به عوارض و عواقب این پدیده نگاه می‌کند، عوارضی که بیشترین نمودش را در شخصیت و هویت زنان می‌نمایاند. در اینجا شخصیت اصلی زنی است که به واسطه آشنایی با فراز و نشیب دفاع مقدس تغییر می‌کند. دختر جوانی(نیکی کریمی) که از خارج آمده تا در زمانی که اسرا به کشور برمی‌گردند برادر خود را پیدا کند. تنها راه پیوند دختر به دفاع مقدس، برادری است که مفقودالاثر شده است. جستجو برای یافتن برادر و مواجهه با آدم‌هایی که هر یک به گونه‌ای با جنگ درگیر بوده‌اند، پوسته کودکانه شیرین را می‌ترکاند و او را به دنیای آگاهی و بلوغ می‌کشاند. گویی کارگردان در این فیلم، دروازه را بازمی‌گذارد تا آدم‌هایی بظاهر بی‌ارتباط با جنگ نیز پیوندهای خود را با این پدیده کشف کنند.

شیدا

کمال تبریزی در «شیدا» (1377) عشق زمینی در دل جنگ را به تصویر کشیده است. شیدا (لیلا حاتمی) پرستاری است جوان که برای یکی از مجروحان بیمارستان و برای تخفیف درد او آیاتی از قرآن را تلاوت می‌کند، دردهای فرهاد (پارسا پیروزفر) از طریق این درمان معنوی التیام می‌یابد و از سویی دیگر رابطه‌ای عاطفی میان او که چشم‌هایش شیدا را نمی‌بیند و پرستار جوان به وجود می‌آید. تبریزی در شیدا نگاهی ستایش‌آمیز به زن دارد. فیلم نام کاراکتر زن را بر پیشانی دارد و این اهمیت شخصیت زن را نشان می‌دهد. علاوه بر این مفهوم این واژه اشاره‌ای به فضای عاشقانه فیلم است. در شیدا هم مانند بیشتر فیلم‌های مربوط به دفاع مقدس زن تلطیف‌کننده فضای خشن جنگ بوده و آرامشی معنوی، ایثار و از خودگذشتگی با خود به همراه دارد. زن در شیدا نجات‌دهنده است و اوست که مرد را به آرامش می‌رساند.

هیوا

رسول ملاقلی‌پور با ساخت‌ اثر خوش‌ساخت «هیوا» در سال ۷۷، از کلیشه‌پردازی‌های رایج در سینمای جنگ آشکارا فاصله گرفت و به دیگران نیز این جسارت را داد که در نزدیک شدن به موضوع‌های تازه و حریم‌های دشوار و حتی مخاطره‌آمیز، هراسی به دل راه ندهند. فیلم، روایتی تلخ از زندگی رزمنده‌ای است که همسر خود را در نخستین روزهای زندگی تنها گذاشته و برای دفاع از مرز و بوم و کشور خود رفته برای این ‌که دشمن آرامش را از هیوایش نگیرد. اما با رفتن او آرامش از هیوا سلب شده است. روایتی عاشقانه و پاک با محوریت زنانی که در جوانی همسر خود را از دست داده‌اند، اما با خاطرات خود زندگی می‌کنند. هیوا نماینده زنان و مادران دفاع مقدس است که چشم‌انتظار نشانی، پلاک یا استخوانی از گم‌گشتگان خویش‌اند.

گیلانه

در «گیلانه» (۱۳۸۳) رخشان بنی‌اعتماد شخصیت زن را به‌گونه‌ای دیگر و از زاویه‌ای تازه به نمایش می‌گذارد. گیلانه (فاطمه معتمدآریا) مادری است که سعی می‌کند بچه‌هایش را دور خود جمع کند. او مرتب از پسرش اسماعیل (بهرام رادان) حرف می‌زند و او را به عنوان حلال همه مشکلات خانواده معرفی می‌کند. اسماعیل عازم جبهه‌های جنگ می‌شود و گیلانه چشم به راه بازگشت اوست. اسماعیل بازمی‌گردد، اما چیزی از آن جوان رعنا باقی نمانده. او نه‌تنها کمک دست گیلانه(که حالا پیر و درمانده شده) نیست که حتی وبال زندگی مشقت بارش می‌شود. زندگی گیلانه از این پس معنی دیگری می‌یابد و معنی واقعی خودش را از دست می‌دهد. فیلم تصویری تکان‌دهنده و تاثیرگذار از سرنوشت غمبار زنانی ارائه می‌دهد که درگیر پیامدهای پس از جنگ هستند، رنج و مقاومت این زنان برای رویارویی با شرایط بخوبی ترسیم شده است. در این اثر درخشان با آدم‌هایی روبه‌رو هستیم که هیچ بهره‌ای از طبیعت زیبایی که در آن زندگی می‌کنند، نبرده‌اند و سختی و دشواری زندگی آنها در تقابل با زیبایی طبیعت و روح زندگی کنتراست بی‌نظیری می‌آفریند.

بیداری رویاها

«بیداری رویاها» (۱۳۸۸) به کارگردانی محمدعلی باشه‌آهنگر نگاهی متفاوت و غیرکلیشه‌ای به جایگاه زن در جامعه پس از جنگ دارد. فیلم روایت رخشانه (هنگامه قاضیانی) زنی در آستانه میانسالی است که در سال‌های جوانی با ایوب ازدواج کرده است. ایوب به جبهه می‌رود و پس از مدتی خبر شهادت او می‌رسد و خانواده تصمیم می‌گیرد رخشانه را به عقد داوود (امین حیایی) برادر ایوب دربیاورد. سال‌ها از این ماجرا گذشته و در این شرایط خبر می‌رسد ایوب زنده است و بزودی به وطن برمی‌گردد. این خبر رخشانه را بر سر دوراهی دشواری قرار می‌دهد. زن در این فیلم قربانی شرایطی است که جنگ برایش رقم زده، فیلمساز به رخشانه نزدیک می‌شود و او را در قالب زنی سنتی و وفادار به خاطره همسر شهیدش معرفی می‌کند. تراژدی‌ای که بر زندگی رخشانه حاکم است و وضع دشواری که او در زندگی خانوادگی و اجتماعی‌اش دارد با زنانی که آهنگر پیش از این به آنها می‌پرداخت، تفاوت دارد. فیلم تصویری از روزهای ملال‌آور زندگی رخشانه است، روزهایی که در التهاب و انتظار می‌گذرد. بیداری رویاها تلخ و تکان‌دهنده است، از دل واقعیتی آمده که نادیده گرفته شده و به همین دلیل تازگی خاصی دارد.

در پایان...

سینمای دفاع مقدس، هنوز در به تصویر‌ کشیدن نقش واقعی زنان نتوانسته بجز در چند استثنای انگشت‌شمار، به درجه‌ای از غنای مضمونی و تصویری برسد که بتوان فهرستی کامل و کم نقص ارائه کرد. سینمای جنگ در عرف پذیرفته شده، سینمایی مردانه بوده و هست، اما با توجه به حضور چشمگیر زنان در عرصه‌های گوناگون دفاع مقدس بویژه در پشت جبهه به نظر می‌رسد دست‌کم در عرصه سینمای جنگ، نقش زنان می‌توانست بسیار بیش از آنچه تاکنون به آن پرداخته شده، مورد توجه فیلمنامه‌نویسان و سینماگران قرار گیرد.

عرفان جلالی ‌/‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها