مراقبه، یوگا، تاملات عرفانی، زهد خلوت و... امروز انگار که بیشتر از هر زمانی این رویکردهای شرقی در زندگی روزمره آدم‌های طبقه متوسط جهان خاصه بخش توسعه‌یافته‌اش رسوخ کرده است.
کد خبر: ۵۷۶۵۳۵
غذا، دعا و عشق

فلسفه شرق در فرهنگ غربی نفوذی شگفت‌آور داشته است و ردپای آن را می‌توان براحتی در  بسیاری از کارهای روزمره زندگی مانند تمرین یوگا و همچنین آیین مراقبه و تمرکز مشاهده کرد.  ژرف‌اندیشی می‌تواند برای وضع  ذهنی ما بسیار سودمند باشد.

اکنون برخی پزشکان هم، تفکر و تعمق را به عنوان بخشی از برنامه‌های حفظ سلامت به بیماران پیشنهاد می‌کنند.

حالا دیگر ما تشویق می‌شویم که ذهن خود را خالی کنیم و به زندگی آرامی برسیم. جالب است کاربرد فیزیکی یوگا در سراسر غرب دیده می‌شود. از کتاب گرفته تا لوح فشرده و از کلاس‌های گروهی تا گوشه‌های عزلت، افراد زیادی به یوگا مشغولند.

اکنون یوگا در باشگاه‌های ورزشی عرضه می‌شود و در تمام شهرهای بزرگ به چشم می‌خورد. جامعه غربی دیگر با این مناسک باستانی از شرق غریبه نیست.

چرا گسترش فلسفه شرق همچنان در غرب شکوفاتر می‌شود؟ بسیاری معتقدند این موضوع پیچیده است و نمی‌تواند محدود به یک علت شود.

در 50 سال گذشته، به سبب اشغال تبت توسط چین (که در ضمن منجر به فرار دالایی لاما به هند در 1959 شد) بودیسم در غرب اینک به یک آیین رایج تبدیل شده است.

اولین نویسندگان غربی چون جک کروک (‌Jack Kerouac)، آلن گینسبرگ (Allen Ginsberg) و آلن واتس (Alan Watts) به رواج فلسفه شرق به طور گسترده کمک کرده‌اند. 

علاوه بر بودیسم، هندوئیسم و تصوف  نیز دو شاخه اصلی از فلسفه شرق هستند که به جهان غرب نفوذ کرده‌اند.  

هندوها به  دارما وظیفه کلی زندگی و کارما، رفتارهای روزمره و همچنین آزادسازی روح از طریق تلاش فراوان درونی معتقدند. مهاجرت فراوان از هندوستان به غرب و درضمن سفرهای فزاینده غربی‌ها به هند، هندوئیسم را به جهان معرفی کرده است. 

در مورد تصوف، عقاید این مکتب به آرامی و از طریق نوشته‌های زیبای صوفی  در روان غربی نشست کرده‌اند. 

گفته می‌شود بسیاری از نویسندگان نوگرا مانند نویسنده محبوب کتاب‌های خودیاری، باربارا دی آنجلیس در آثار خود به نوشته‌های صوفی اشاره کرده‌اند.

فلسفه شرق همچنان در غرب محبوب‌تر می‌شود و آنچنان که در فیلم‌های بزرگ و برنامه‌های پربیننده می‌بینیم، فرهنگ عامه غرب را غنای بیشتری می‌بخشد. 

برای نمونه، فیلم سینمایی گاندی ـ که موفق به کسب هشت جایزه آکادمی اسکار شد ـ به ما فرصت داد زندگی این رهبر شگفت‌انگیز را به عنوان نمونه‌ای عالی از فلسفه ضد خشونت هند را از نزدیک ببینیم فارغ از این‌که غربی‌ها مناسک یا اعتقادات فلسفه شرق را در زندگی شخصی خود بپذیرند یا نه، فرصت مطالعه نظام‌های فکری گوناگون غیر از تفکر غربی  آنها را به کاوش تشویق می‌کند.

کاوشی که در آن از تفکر اگزوتیک و استعمارگرایانه به شرق خبری نیست؛ هر چند شاید همه تبار و بن‌مایه این اندیشه‌ها را درک نکنند.

فیلم «غذا، دعا، عشق» ساخته رایان مورفی در سال 2010 که بر‌گرفته از کتاب پرفروش الیزابت گیلبرت به همین نام بوده است، نمونه بارزی از پناه جستن انسان غربی به فلسفه‌های عملی شرقی و عالم آرامش‌بخش اعتقادات شرق جهان است.

فلسفه‌های شرقی به سبب سلوک عملی و اتکایشان بر روندی ایجابی، نظریه را با نوعی از بودن  ترکیب می‌کنند و علاوه بر تبیین انسان و جهان، حرکتی را می‌طلبند که فراتر از نقد زندگی روزمره و ناملایماتش است و بیشتر باعث اصلاح عملی زندگی ماشینی و صرف‌گرایانه می‌شوند. ما ممکن است باطن فلسفه‌های شرقی را درک نکنیم یا کامل ندانیم، اما در هر حال با بروز آن، زندگی روزمره خود را متنوع و روح خود را شفا می‌دهیم.

این نفوذ فلسفه شرق به گونه‌ای همنشین و تعاملی با زندگی مدرن شهری در زندگی غربی‌ها، به خود شرق هم نفوذ کرده است.

بسیاری به نفوذ مدل غربی در زندگی شرقی‌ها و اهالی خاورمیانه انتقاد می‌کنند، اما در هر حال این مدل زندگی غربی بسیاری از مظاهرش را به جهانیان، چه از طریق الگوهای توسعه و چه از طریق رسانه‌های مختلف تحمیل کرده و بدیهی است مدل غربی فلسفه‌های شرقی هم همراه با تمام مظاهر مدرنیته در شرق نفوذ کند.

آنچه بدیهی است این که توافق این دو یعنی شرق و غرب، رخ داده و نگرش آدم‌ها را نسبت به معنای زندگی در اوج مدرنیته به یک عرفان‌گرایی، معناباوری و تعامل و دوستی با طبیعت نزدیک کرده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها