نمایش‌هایی که برخاسته از موضوع‌ خانوادگی و اجتماعی است، اغلب برای مخاطبان عام جذابیت‌های ویژه‌ای دارد و از سوی آنها با اقبال گسترده مواجه می‌شود. با وجود این، چنین مخاطبانی هنوز به شیوه‌های نامتعارف ساختاری و روایی در داستان‌هایی از این دست عادت نکرده‌اند و اگر قصه‌ای ـ حتی شامل مواد لازم برای جذب تماشاگر ـ خارج از عرف همیشگی عرضه شود، به دشواری پای آن می‌نشینند.
کد خبر: ۵۶۷۲۶۹
به ادامه‌ زندگی توجه کنید

با توجه به این تعبیر، انتظار می‌رفت نمایش «دیگر کدام ما زندگی‌کردن را دوست دارد؟» که عباس غفاری شیوه متفاوتی در اجرای آن به‌کار گرفته نیز در دام شرایط یادشده بیفتد و مخاطب آن را پس بزند، اما خوشبختانه استقبال گرم علاقه‌مندان تئاتر از نمایش نام‌‌برده حاکی از آن دارد گاهی عوامل مهم‌تری علاوه بر شیوه اجرایی در موفقیت یک اثر هنری دخیل است. گرچه نباید فراموش کرد اینجا شکل اجرای نمایش با هوشمندی کارگردان، کاملا هدفمند و کارآمد بوده است.

دیگر کدام...، نمایشی سرراست و بی‌ادعاست؛ نمایشی که در عین برخورداری از زیرلایه‌های استعاری عمیق، حرفش را خیلی ساده می‌زند و اصلا همین ساد‌گی در بازگویی و بازنمایی مسائل روزمره سبب شکل‌گیری رابطه صمیمی میان نمایش و تماشاگر می‌شود.

غفاری بی‌آن‌که از پیام و هدف اصلی نمایشنامه فاصله بگیرد یا بگذارد انبوه دیالوگ‌های زن و مرد نمایش، باعث کلافگی مخاطب شود، فضایی ملموس و ترغیب‌کننده برای تعقیب ماجرا می‌آفریند.

شروع شاد و امیدبخش دیگر کدام...، تمهید زیرکانه‌ای برای درگیرکردن تماشاگر با سرشت و سرنوشت اردشیر (وحید آقاپور) و مهوش (مریم کاظمی) است.

هرچند نامگذاری شخصیت‌ها را نمی‌پسندم و دوست‌ ‌داشتم زوج راوی، نامی نداشتند. این‌گونه می‌شد شرایط آنها و تجربه‌های تلخ و شیرین‌شان را به خانواده‌های بیشتری تعمیم داد، زیرا مواردی که از زبان اردشیر و مهوش بازگو می‌شود، دغدغه‌های خاص و منحصر به‌فردی نیست.

تصوراتی که زنان و مردان نسبت یکدیگر دارند، توقعات والدین از فرزندان و نوع روابط میان آنها، دغدغه‌ها و اعتقادات اخلاقی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی موثر بر زندگی خانواده‌ها، حرف دل بسیاری از مردم است و امکان دارد هر کس به نحوی با یکی از این مسائل درگیری ذهنی داشته باشد.

با این همه، محدودکردن چالش‌های زندگی به دو نام، ضعفی در نمایش غفاری محسوب نمی‌شود. او پیش از این بارها توانمندی‌اش را در کارگردانی متون نمایشی و بویژه نوشته‌های محمد چرمشیر اثبات کرده است. هنوز لذت تماشای «کبوتری ناگهان» (از دیگر همکاری‌های مشترک چرمشیر و غفاری) در خاطر شیفتگان تئاتر باقی ست.

دیگر کدام... بواقع نمایشی شریف و دوست‌داشتنی است. تنها نکته‌ای که در طول نمایش نگارنده را آزرد، استفاده بی‌هنگام از موسیقی باکلام گروه «پالت» در لحظه‌های پایانی کار بود.

کاش کارگردان به پخش آن موسیقی هنگام خروج تماشاگران اکتفا می‌کرد و اجازه می‌داد این فاصله‌گذاری در نمایش به مدد موسیقی بی‌کلام یا حتی یک سکوت سنگین و کارآمد همراه با بخار و تلخی چای این زن و شوهر خسته شکل بگیرد.

در مواجهه با دیگر کدام...، به هرچه بخواهیم اشاره و بررسی‌اش کنیم، جزو نقاط قوت کار است، اما دو بخش که بیش از سایر موارد به چشم می‌آید، متن نمایشنامه و بازی بازیگران است.

نیازی نیست برای چندصدمین بار بر هنرمندی و توانایی چرمشیر به عنوان یک نمایشنامه‌نویس حرفه‌ای و کاربلد تاکید کنیم. فضایی که او در این نمایشنامه خلق کرده، تا حدودی یادآور نمایشنامه «جاده طولانی مارپیچ» است. با این تفاوت که آنجا دو زوج فرنگی از عشق و خواستن حرف می‌زنند و اینجا دو زوج ایرانی، گیرم عاشق و دلداده، از دشواری‌های زندگی و فاصله‌اندازی میان خود می‌گویند.

در دیگر کدام... با فضایی ایرانیزه و چندبُعدی روبه‌روییم و البته میزانسن‌های حرکتی در کارگردانی نمایش حذف شده است، انگار دو مجسمه (یا عروسک موزه‌ای) جان گرفته‌اند و از تجربه‌ای در گذشته می‌گویند که آنها را به سوی تفکر و تصور امروزی‌شان از زندگی سوق داده است.

شخصیت‌پردازی‌ها آنقدر حقیقی و در عین حال شیرین ‌است که حتی وقتی از اندوه و سختی‌های زندگی هم گلایه می‌کنند، دوست نداریم به حال‌شان غصه بخوریم. چرا وقتی خودشان تا این حد به زندگی خوشبین و امیدوارند، ما باید نگران‌شان باشیم؟ مگر نه این‌که وقتی با تلفن خبرهای بدی به آنها داده می‌شود، باز هم می‌خندند و سوال بانمک‌شان این است که «یه خبر بد رو چه جوری باید به کسی داد؟»؟! به خاطر بیاورید در طول نمایش چند بار اردشیر و مهوش بر ادامه زندگی تاکید می‌کنند.

آنها در زمان حال از گذشته می‌گویند، اما تمام فکر و ذکرشان آینده است، حتی اگر کاری از آنها ساخته نباشد. شاید حرف اصلی نمایش دیگر کدام ما زندگی‌کردن را دوست دارد؟ همین باشد که میان تمام روزمرگی‌های کسالت‌بار باید به ادامه زندگی توجه داشت. غیر از این است؟

احمدرضا حجارزاده‌‌ -‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها