او خودش نیست. کسی دیگر است که پوست او را تن کشیده و می‌خواهد خودش را جای آن آدم دوست‌داشتنی که روزگاری عزیزتان بود جا بزند؛ دستش سنگین شده است، صدایش بلند، حرف‌هایش رکیک، چهره‌اش غمگین و پر از خشم و تنفر.
کد خبر: ۵۶۴۳۷۸

نمرده است، اما گاهی ته دل تان می گویید «شاید اگر مرده بود...» و آن وقت جمله تان را نصفه می گذارید و هی به خودتان نهیب می زنید که او یکی از والدین تان یا همسرتان یا فرزندتان یا رفیق قدیمی تان است با این تفاوت که حالا معتاد شده و شما نمی دانید چگونه باید نجاتش بدهید.

ما در این گزارش راهکارهای تازه ای به شما پیشنهاد می کنیم و داستان را از آنجا آغاز می کنیم که فهمیده اید یکی از کسانی که در ارتباط مستقیم با او هستید، معتاد است، اما هنوز نمی دانید با او چگونه باید رفتار کنید.

روان شناسان می گویند معمولا افراد در مواجهه با فاجعه ای مثل مرگ یک عزیز، مجموعه ای از واکنش های تقریبا مشابه باهم دارند.

یکی از این واکنش ها انکار کردن است، یعنی کسی که عزیزش را از دست داده است منکر اصل قضیه می شود و می گوید عزیزش زنده است و به این ترتیب چشمش را به روی حقیقت می بندد و آن وقت چشم ها و گوش هایش را رو به حقیقت می بندد و نه گریه دیگران را برای مرگ محبوبش درک می کند، نه صدای نوحه را می شنوند، نه حتی گوری را که برایش کنده اند و جسمی را که به آن می سپرند می بیند.

درک آدم ها از پدیده های مختلف متفاوت است. به همین دلیل است که گاهی اتفاقی عادی برای غریبه ها روی دل ما خش می اندازد و دیوانه مان می کند و در عوض حادثه ای که برای خیلی ها فاجعه محسوب می شود، برای ما چندان دردناک به نظر نمی آید.

اطراف ما پر از آدم هایی است که جزئی از دل مان به نام آنهاست؛ پدر، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر، بستگان درجه اول و دوستان. اگر گزندی به آنها برسد که به خیال ما غیرقابل برگشت و در حد فاجعه باشد، چه نوع واکنشی نشان می دهیم؟ شاید ما هم جزو کسانی باشیم که از شدت شوک و ناباوری اصل قضیه را انکار می کنند.

آن فاجعه که درباره آن حرف می زنیم، همیشه مرگ نیست و گاهی برای ما اعتیاد یک عزیز به اندازه مرگش فاجعه بار است و بنابراین طبیعی است برخی افراد در برخورد با اعتیاد عزیزشان منکر موضوع شوند و نشانه ها را نادیده بگیرند و حتی برای توجیه شان دلیل تراشی کنند، یعنی به خماری های او بگویند خستگی، به نشئگی هایش بگویند شور جوانی، وقتی به بهانه های مختلف پرخاشگری می کند، بگویند «بنده خدا به خاطر فشارهای روانی کلافه شده است» و... .

دکتر آذرخش مکری، متخصص درمان اعتیاد و معاون آموزش مرکز مطالعات ملی اعتیاد است. او در طول سال ها پژوهش در این حوزه ، تجربیاتی را در باره شیوه برخورد با معتادان کسب کرده که خانواده های معتادان در کشورمان کمتر درباره شان اطلاعات دارند و به علت ناآگاهی ، کاملا برعکس شان عمل می کنند.

مکری در گفت وگو با جام جم می پذیرد نخستین گام در برخورد با فرد معتاد این است که دست از انکار مساله اعتیادش بر داریم تا بتوانیم برای درمانش چاره اندیشی کنیم.

نزنید، اعتراف نگیرید، شکنجه نکنید

گرچه قرار است با خودمان صادق باشیم و بپذیریم طرف مقابل مان معتاد است، اما یکی از اشتباه های بزرگ در برخورد با معتاد این است که بخواهیم از او درباره اعتیادش اعتراف بگیریم، یعنی آنقدر او را تحت فشار قرار بدهیم که به اعتیادش اقرار کند در حالی که به گفته مکری، مسئولیت ما در ارتباط با معتاد، بازجویی از او نیست.

اما اگر گفته های معاون آموزش مرکز مطالعات اعتیاد را بپذیریم و نخواهیم معتاد را وادار به اعتراف کنیم، چگونه می توانیم او را تشویق به درمان کنیم؟ اعتیاد معمولا با نشانه هایی آغاز می شود؛ نشانه هایی که به مرور زمان در زندگی معتاد پررنگ تر می شود.

مثلا ممکن است او که همیشه دقیق و وقت شناس و منظم بوده است، بی توجه، بی برنامه و نامنظم شود یا دائم پول کم می آورد یا پرخاشگری می کند، یا دیر به خانه می آید و دوستان ناجوری پیدا کرده است.

مکری باور دارد افرادی که در ارتباط مستقیم با معتاد هستند، باید دقیقا بر همین تغییرات متمرکز باشند و آنها باید بدون اعتراف گرفتن از معتاد از او بخواهند رفتارهای ناخوشایند جدیدش را در فرجه ای مشخص اصلاح کند. برای مثال از او بخواهند تا ماه آینده مانند گذشته ، مدیریت مالی داشته باشد ، دوستان ناجورش را عوض کند و رفتارهای پرخاشگرانه را کنار بگذارد.

این داستان به دو شیوه ممکن است ادامه داشته باشد؛ حالت اول این است که معتاد تحت تاثیر قرار بگیرد و به خود بیاید و با هدف تغییر رفتارهای نادرستش برای ترک اعتیاد اقدام کند، اما حالت دوم این است که معتاد قول بدهد، اما به قولش عمل نکند که در این صورت پیشنهاد مکری، قطع امتیازهایی است که به معتاد داده ایم. برای مثال، اگر دوستی وابسته به شماست، به او هشدار می دهیم که در صورت ترک نکردن رفتار پرخاشگرانه اش ، تعداد ملاقات های هفتگی تان را با او کم می کنید یا اگر فرزند خانواده است، به او می گویید تا وقتی به قولش عمل نکند دیگر خودروی خانواده را در اختیارش نمی گذارید یا دیگر خبری از پول توجیبی نیست.

خیلی وقت پیش در یکی از فیلم های معروف که درباره اعتیاد ساخته شده بود، پدری با همکاری دو سه نفر مامور از یک مرکز ترک اعتیاد خصوصی، پسر معتادش را از بیغوله ای بیرون کشیدند و به زور به آن مرکز بردند که ترک کند. غم انگیز این است که در پایان فیلم، پسر با همین روش ترک کرد و شد مثل همان روزهای پیش از اعتیادش! به نظر شما اگر می شود همه معتادها را مثل آن فیلم به ضرب دگنک مجبور به ترک کرد، چرا باید با آنها مسالمت آمیز، ملایم و هوشمندانه رفتار کنیم؟ بهتر نیست به یکی از مراکز غیرقانونی ترک اعتیاد زنگ بزنیم و بخواهیم او را در یکی از نشئگی ها یا خماری هایش شکار کنند و با دست و پای بسته ببرند برای ترک ؟

دکتر محمد صادق شیرازی، مدیر یک مرکز درمان سرپایی اعتیاد در پاسخ به این پرسش محکم می گوید: «نه! به هیچ وجه!» او در گفت وگو با جام جم درباره این که چرا نباید معتادان را با ضرب و شتم وادار به ترک کرد، هشدار می دهد خشونت، خشونت می آورد. اگر با معتاد خشن برخورد کنید، او هم با خشونت به شما پاسخ می دهد. از طرف دیگر وقتی معتاد وحشت زده یا خشمگین می شود ، رفتارهای بعدی اش را نمی شود پیش بینی کرد، چون معتادان تنظیم هیجانی سالمی ندارند و علاوه بر این وادار کردن معتاد به ترک، سیستم مقاومت روانی اش را بیشتر می کند و ولعش را برای مصرف بیشتر مواد مخدر افزایش می دهد.

اگر ما را دوست داری، خوب شو!

باید توجه داشته باشید قرارداد وضع کردن با معتاد برای تغییر رفتار نادرستش، با این که گروکشی عاطفی کنیم و به او بگوییم در صورتی که ما را دوست دارد باید خودش را درمان کند، تفاوت دارد.

در حالت اول شما قراردادی منطقی با معتاد منعقد کرده اید و در حالت دوم او را از نظر عاطفی تحریک کرده اید در حالی که او حس می کند هیچ راهی برای ترک ندارد و حتی با وجود علاقه به شما از ترک اعتیادش عاجز است و در این شرایط هم به گفته شیرازی، معتاد به مصرف بیشتر مواد مخدر رو می آورد چون نشئگی را تنها راه خلاصی از اضطراب ، ترس و سرخوردگی می داند.

این ترک با آن ترک فرق دارد

وقتی می گوییم ترک، به فتح ت یاد چه می افتید؟ خیلی از کسانی که اعتیاد را نمی شناسند تصویر معتادی در ذهن شان زنده می شود که دست و پایش به تخت بسته شده است. از درد، پیچ و تاب می خورد و فریاد می کشد و چند ساعت بعد، رنگ رخسارش بر می گردد و آرام می شود و آن وقت رفیق صمیمی اش می آید و بندهای دست و پایش را باز می کند و می گوید :«خدا را شکر که ترک کردی!»

اما گرچه ممکن است با چنین روش هایی نشانه های جسمی مواد مخدر با مصرف نکردن آن پس از مدتی از بین برود، روح و روان معتاد بیمار است و برای درمان باید رفتارش را تغییر بدهد و برای این تغییر رفتار باید با بهبودیافتگان اعتیاد یا روان شناسی که در این حوزه تخصص دارد در ارتباط باقی بماند. مدت این تحت نظر ماندن از دیدگاه روان شناسان مختلف متفاوت است، اما معمولا گفته می شود این دوره دست کم حدود 10 سال باشد.

جام جم / مریم یوشی زاده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها