در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
پرسپولیسیها تا به حال 9 بار قهرمان لیگ برتر شدهاند و پنج بار هم جام حذفی را بردهاند. آنها در کنار این 12 جام یک جام با ارزش آسیایی هم دارند؛ جام در جام آسیا. علاوه بر اینها یک نایبقهرمانی در آسیا و هفت نایبقهرمانی در لیگ ایران از دیگر عنوانهایی است که در کارنامه پرتماشاگرترین تیم ایران ثبت شده است. تیمی که زمانی پرافتخارترین تیم ایران هم بود، اما حالا بیشتر با خاطراتش زندگی میکند.
پرافتخارترین تیم دهههای 50، 70 و 80 فوتبال ایران، اکنون فقط تماشاگران آن سالها را همراه خود دارد؛ تماشاگرانی که بیشتر مواقع افسوس روزهای خوش گذشته را میخورند و از بابت نتیجه ضعیف این تیم سرافکندهاند.
حقیقت تلخ برای همه 80 هزار نفری که در بازی با سپاهان ورزشگاه آزادی را مملو از جمعیت کردند، این است که تیم محبوبشان پس از قهرمانی در لیگ هفتم، دیگر حتی نایبقهرمان لیگ هم نشده است. این آمار باورنکردنی و ضعیف فقط برای این پنج سال اخیر نیست. میلیونها هوادار پرسپولیس خوب میدانند که طی 12 دورهای که از عمر لیگ برتر میگذرد فقط دو قهرمانی نصیب تیم شان شده است و بس، بدون حتی یک نایبقهرمانی!
در مقابل، پرسپولیس یکبار در پنجمین دوره لیگ برتر نهم شد و یک بار هم فصل گذشته با عنوان نازل دوازدهمی به کار خود پایان داد؛ عنوانهایی بیسابقه در تاریخ پنجاه ساله این باشگاه پرطرفدار. بدون شک اگر آن دو قهرمانی متوالی قرمزها در جام حذفی هم نبود، این تیم ده سال گذشته را با همان یک جامی که در پایان لیگ هفتم به دست آورد، سپری میکرد؛ البته بردن دو جام حذفی و یک جام قهرمانی لیگ برتر طی ده سال گذشته هم کارنامهای قابل دفاع برای تیمی بزرگ چون پرسپولیس نیست.
قرمزها در این سالها مشکلات ریز و درشت کم نداشتهاند، اما هیچکدام از این مشکلات به اندازه ضعف مدیریت بر پیکره این تیم مردمی ضربه نزده است. مدیرانی که یکی پس از دیگری آمدند و مربیانی که با سلیقه همین مربیان، بدون کوچکترین دوراندیشی و برنامهای جای خود را به نفر بعدی دادند.
حمید درخشان، مربی سابق پرسپولیس و یکی از پیشکسوتان با سابقه این باشگاه با تائید این موضوع به «جامجم» گفت: قبل از هر چیز باید از تغییر و تحولات مدیریتی زیاد در پرسپولیس به عنوان دلیل اصلی این تصمیمگیریهای سلیقهای یادکرد. در این سالها خیلی از مربیان به دلیل رابطه شخصیشان با مدیرعامل وقت پرسپولیس به عنوان سرمربی انتخاب شدهاند. همین موضوع وقتی با نتیجه نگرفتن توام میشود تبعاتی برای تیم در پی خواهد داشت. اصلاح غیراصولی این تبعات هم باعث دور شدن هرچه بیشتر باشگاه از اهدافش میشود.
درخشان با اشاره به سلسله مراتب برنامهریزی برای موفقیت یک تیم افزود: وقتی مربی نتیجه نمیگیرد، مدیرعامل مجبور میشود او را عوض کند؛ اما تزلزل بعدی اینجاست که به مربی بعدی هم اختیار تام داده نمیشود. همه در کوتاهترین زمان از مربی جدید نتیجه میخواهند، حال آنکه باید حداقل سه سال به یک مربی زمان داد تا در تیمی به ایدهآلهایش برسد؛ یعنی باید از مربی برنامه خواست که مثلا اگر تیم امسال ششم شده است، سال بعد بین سه تیم باشد و سال بعد روی سکوی قهرمانی بایستد.
این اصلیترین فلسفه مربیگری و تیمداری در فوتبال است که در 12 سال اخیر هیچگاه در پرسپولیس اجرا نشد. دگرگونکردن تیم بزرگی مانند پرسپولیس، تزریق بازیکنان جدید به بدنه این تیم و رسیدن به هماهنگی، فرآیندی نیست که طی چند هفته یا چند ماه صورت پذیرد؛ اگر مدیران این تیم فقط سه سال از این 12 سال را به چنین برنامهریزی اختصاص میدادند، مطمئن باشید اکنون پرسپولیس جامهای بیشتری در کلکسیون افتخاراتش داشت.
از طرفی تاریخ باشگاه پرسپولیس میگوید، این تیم در هیچ برههای اینچنین میان مربیان مختلف دست به دست نشده است. قرمزها در دهه 40 فقط چهار مربی عوض کردند، در دهه 50 هفت مربی، در دهه 60 فقط سه مربی و سرانجام 9 مربی در دهه 70، ؛ اما این آمار در 12 سال گذشته که شامل دهه 80 و دو سال نخست دهه 90 میشود، به هیچوجه با گذشته قابل مقایسه نیست؛ درست مانند نتایج این تیم که هیچ شباهتی به پرسپولیس گذشته ندارد. قرمزها در این 12 سالی که به اصطلاح فوتبال ما حرفهای شده و لیگ برتری، با استخدام 15 مربی مختلف سیری آماتورگونه را در پیش گرفتهاند.
15 مربی در 12 سال
استفاده از 15 مربی در 12 سال، آن هم مربیانی با تفکرات مختلف، هر تیمی را از بزرگی و اصل خود میاندازد. این اسامی را با همین ترتیبی که در ادامه میآید کنار یکدیگر ببینید تا خودتان به اصلی ترین دلیل ناکامیهای پرسپولیس در این سالها پی ببرید:
علی پروین (1382 ـ 1380)، وینگو بگوویچ (1383 ـ 1382)، راینر زوبل (1384 ـ 1383)، علی پروین (1384)، آریهان (1385 ـ 1384)، مصطفی دنیزلی (1386 ـ 1385)، افشین قطبی (1387 ـ 1386)، افشین پیروانی (1387)، نلو وینگادا (1388 ـ 1387)، زلاتکو کرانچار (1388)، علی دایی (1390 ـ 1388)، حمید استیلی (1390)، مصطفی دنیزلی (1391 ـ 1390)، مانوئل ژوزه (1391) و یحیی گلمحمدی (1392 ـ 1391).
از فوتبال علیاصغری پروین گرفته تا تفکرات هلندی آریهان، از فوتبال محافظهکارانه وینگادا گرفته تا اندیشههای تهاجمی دنیزلی، از سردرگمیهای زوبل آلمانی و ژوزه پرتغالی گرفته تا بلندپروازیهای افشین قطبی و از تزریق تفکرات کرواتها گرفته تا تجربه متفاوت استفاده از مربیان جوانی همچون دایی، استیلی و گلمحمدی، همه و همه، ملغمهای است از نبود تفکر در مدیریت باشگاه پرسپولیس.
درخشان با تائید این موضوع که حضور مربیان مختلف با تفکرات مختلف هم در ناکامیهای چند سال اخیر بیتاثیر نبوده است، گفت: پرسپولیس و دیگر تیمهای باشگاهی ما، تیمهایی نیستند که از ردههای سنی پایه تا تیم بزرگسالان یک فلسفه تمرینی را دنبال کنند. در اروپا آکادمیهای فوتبال باشگاههای مطرح، بازیکنان را با یک تفکر خاص از نونهالان به نوجوانان، از نوجوانان به جوانان، از جوانان به امیدها و از امیدها به بزرگسالان پرورش میدهند. در این صورت هر مربی که میآید فقط تغییری کوچک در تاکتیک تیم میدهد و نیاز نیست ساختارهای کلی را دگرگون کند؛ اما آیا اینجا در ایران هم همین شیوه پیاده میشود؟! به همین دلیل هر مربی که به پرسپولیس میآید متناسب با تفکرات خودش کل تیم را زیر و رو میکند و وقتی میرود مربی بعدی هم مجبور است مطابق با سلیقه و نظر خودش تصمیمگیری کند. حال آنکه به یک مربی باید فرصتی دو یا سه ساله بدهیم و نتیجه حضورش را در طول فصل بررسی کنیم. در این سالها چنین تفکری در مدیریت باشگاههای پرسپولیس نبوده، اما وظیفه همه ماست که چنین تفکری را جا بیندازیم تا حداقل از امسال جلوی این کجرویها گرفته شود.
واقعیت هم همین است. در این سالها هر کس مدیر این باشگاه شد محکمکردن پایههای صندلی ریاستش را درآوردن یک اسم بزرگ دید، بدون آنکه دورنمایی برای اهداف خود متصور باشد. دست آخر هم یا خودش سرمربی را عوض کرد یا آنقدر ماند تا همزمان با سرمربی ناکام، حکم برکناری گرفت.
قرمزها در حالی خود را اسیر این تغییر و تحولات گسترده کردهاند که شرایط در اردوی آبیها کاملا متفاوت است. تغییرات کمتر مدیریتی در باشگاه استقلال و آمد و رفت کمتر مربیان روی نیمکت این تیم از جمله دلایل تاثیرگذار در شش قهرمانی این تیم در لیگ برتر و جام حذفی طی 12 سال گذشته بوده است. آبیها سه بار هم نایبقهرمان لیگ برتر شدند تا برخلاف همتای قرمزپوش خود حضوری پررنگتر در لیگ قهرمانان آسیا داشته باشند.
بد نیست بدانید طی 12 دورهای که از لیگ برتر میگذرد، ده بار سکان هدایت آبیها بین فقط هفت مربی دست به دست شده است، آن هم مربیانی مانند منصور پورحیدری، امیر قلعهنویی، صمد مرفاوی و پرویز مظلومی که همگی از خانواده استقلال بودند.
رضا پورعالی / گروه ورزش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد