اگر در دهههای 60 و 70 شمسی دیوارهای گالریهای ایران به سیطره نقاشان و هنرمندان مرد درآمده بود، همه آگاهان و تئوریسینهای هنری کشور معتقدند که اواخر دهه 80 و همین طور دهه 90 باید به این حضور پررنگ زنان توجه ویژه داشت.
زنان نقاش علاوه بر اینکه از حال و هوای درونی و دلگویههایشان میگویند و سعی میکنند روایتهای شخصی خودشان را در قالب نقاشیها ارائه دهند، در عین حال نگاهشان به محیط پیرامون بسیار نافذ و نقادانه بهنظر میرسد و از بازگویی آنچه در جامعه بینالملل و روایتهایی که بر دنیای معاصر میرود هم غافل نمیمانند.
تکنیک قابل ملاحظه دختران و زنان نقاش ایران در کنار دست توانای آنها در اجرای آثار هنری و ارائه تحلیل های ظریف و موشکافانه در مضامین مختلف که از خصوصیات هر زنی به حساب میآید، باعث شده درهای گالریهای معتبر تهران به روی آنها باز باشد و تقریبا میتوان این آمار قطعی را داد که شاید این روزها دوسوم گالریهای تهران برنامههایشان را به ارائه آثار بانوان هنرمند اختصاص دادهاند.
یکی از این نمونهها، نقاشیهای گلنار طبیبزاده در گالری معتبر اثر تهران است؛ آثاری که به نظر حدیث نفس میآید و گویا از خوابها، رویاها و کابوسهای زنی سرچشمه میگیرد که هم در پی خویشتن خویش است و هم در میان این تصاویر سورئالیستی (فراواقعی) مخاطب را به کند و کاوی تازه در هویت انسان معاصر دعوت میکند.
«جعبه پاندورا» عنوان این نمایشگاه است که در آن تعداد ده نقاشی با تکنیک «میکس مدیا» به روی دیوار رفته که ماحصل سه سال کار مستمر این نقاش جوان است. او که تاکنون شش نمایشگاه انفرادی در داخل و خارج از ایران در گالریهای اعتماد، نار، مهروا، آتبین و اسنابروک آلمان برپا کرده است، درباره این نمایشگاه میگوید: در این مجموعه کنتراست موجوداتی که به حیوان یا عروسک تبدیل میشوند و بر چهره خود ماسک زدهاند بهوضوح دیده میشود. در این آثار سعی کردهام بحران هویت در جامعه را نشان دهم. این مجموعه در واقع شامل آثاری از اتفاقات و لحظههای زندگی و شرح روزمرگیهای من است، حال ممکن است این صحنهها که شبیه صحنههایی از یک نمایش است برای خودم اتفاق افتاده باشد یا قصهای باشد که از کسی شنیدهام اما بهرحال ارتباط مستقیمی با من دارند.
طبیبزاده در مورد انتخاب عنوان «جعبه پاندورا» برای مجموعه آثار تازهاش میگوید: عناوین آثارم، کلیدهایی به احساسات من است من عنوان این مجموعه و تمام اسامی این آثار را براساس احساساتم پس از اتمام کار انتخاب کردم.
عنوان «جعبه پاندورا» به رابطه شخصی من با داستان «جعبه پاندورا» برمیگردد. معمولا از داستان «جعبه پاندورا» دو نوع اقتباس میشود: یکی برمیگردد به ماجرای باز کردن جعبه که ماجرای مرسومتر و آشناتری است که در واقع به کاری اشاره میکند که در حالت عادی و در نظر اولیه، کاری عادی و معمولی به نظر میآید، ولی تبعات خیلی بزرگی دارد. اما از آن مهمتر ارتباط خود من با کل داستان پاندورا است که اولین زنی بوده که توسط خدایان یونان باستان با خصوصیاتی منحصربهفرد روی زمین میآید و طی ماجرایی ظرفی به او داده میشود، دقیقا یک ظرف و نه یک جعبه و او را اکیدا از باز کردن جعبه منع میکنند و نکته جالب این است که خدایان پیشبینی کرده بودند که او جعبه را باز میکند و میدانستند که پاندورا بهدلیل کنجکاویاش بالاخره در این جعبه را باز میکند.
پس از آن زشتیها و پلیدیهایی که در آن بوده همه دنیا را فرا میگیرد، او سعی میکند در جعبه را ببندد، اما نمیتواند و در آخر تنها چیزی که در این جعبه میماند جوهره امید یا روح امید است.
در واقع براساس این داستان میتوان نتیجهگیری کرد که باز کردن جعبه مانند باز کردن ظرفیت خود و باز کردن دریچه آگاهی است.
پاندورا پس از باز کردن در جعبه دنیا را بهتر میبیند، یعنی در واقع نازیباییهای آن را هم میبیند. برای آنکه از ناراحت شدن و آسیب دیدنمان جلوگیری کنیم سعی میکنیم از بسیاری از مسائل چشمپوشی کنیم.
طبیبزاده در این آثار به افرادی اشاره دارد که در زندگی مدرن غرق شدهاند و دیگر قدرت تصمیمگیری ندارند و آنقدر از مسائل مختلف و موضوعاتی که ناراحتشان میکند چشمپوشی کردهاند و بر چهره ماسک زدهاند که دیگر فراموش کردهاند در زندگی چه کسی هستند و چه میخواهند. او در این آثار سعی کرده است مانند بسیار از افراد جامعه چشمپوشی نکند، بلکه چشمها را کمی باز کند و ابعاد مختلف زندگی را دیده، لمس کرده و با آن مواجه شود.
طبیبزاده در این تابلوها از چیزهایی میگوید که لزوما زشت نیست در واقع ناهنجاری است. چیزهایی که همه ما در خود، آنها را سراغ داریم، اما بهدلیل شرایط اجتماعی و خانوادگی یاد گرفتیم آنها را پوشش دهیم.
او در این رابطه میگوید: من سعی کردهام در نقاشیهایم از ابتدا تا به امروز قسمتهایی که یاد گرفتهام قایم کنم را به بقیه نشان دهم. از نظر من وقتی مخاطبان این نقاشیها را میبینند در واقع با خصوصیاتی که در خودشان وجود دارد ارتباط برقرار و به نوعی با آن همذاتپنداری میکنند که این میتواند هم ناراحتکننده و هم خوشایند باشد، از طرفی افراد به خودشان میآیند و میبینند خودشان هم آنها را دارند و از طرف دیگر خیالشان راحت میشود که یک نفر دیگر هم عین خودشان این خصوصیات را دارد.
طبیبزاده در این آثار از متریالهای مختلف که از لحاظ تکنیکی با هم همخوانی دارند استفاده کرده، بهنوعی که هرکدام از این متریالها تاثیر مخصوص به خود را در اثر بهوجود آورده است.
کارهای او سطحها و لایههای مختلف دارد. شاید به همین دلیل است که از مواد کار مختلف استفاده کرده که در بعضی جاها خیلی ضخیم و خیلی جاها رقیقاند.
آثار مجموعه «جعبه پاندورا» هم آثاری فیگوراتیو است و هم بهدلیل نوع رنگگذاریها و استفاده از رنگهای تند اکسپرسیونیستی متمایز مینماید، اما طبیبزاده برای آثارش سبک خاصی قائل نیست و دوست ندارد آنها را در این دستهبندیها قرار دهد او معتقد است به جای آنکه این آثار را در کشوهایی از قبل مشخص شده بگذاریم سعی کنیم به شکل بالقوهای که دارند با آنها ارتباط برقرار کنیم.
او میگوید: در واقع آثار من فیگوراتیو است و چون از یک موضوع خاص حرف میزند و موضوعات اجتماعی و روزمره را شامل میشود اکسپرسیو هم است اما علاقهای به این دستهبندیها ندارم.
نمایشگاه نقاشی «جعبه پاندورا» تا تاریخ بیستم اردیبهشت در گالری اثر واقع در خیابان ایرانشهر، خیابان برفروشان، پلاک 16 دایر است و علاقهمندان میتوانند روزهای یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت 11 تا 20 و جمعهها از ساعت 16 تا 20 از این آثار دیدن نمایند. این گالری شنبهها تعطیل است.
سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد