بسیاری از پدرها می‌دانند که برای داشتن روابط خوب با فرزندشان باید با او دوست شوند و برای دوست بودن نیز باید شخصیت فرزندشان را بشناسند اما چه تعداد از آنها، از پس این کار برمی‌آیند و به آن اعتقاد دارند؟
کد خبر: ۵۵۷۶۰۱
آیا پدرها هنوز هم در پس رفتارهای دوستانه‌شان، حفظ فاصله را مهمترین عامل ثبات خانواده و تحکیم نقش رهبری آنها در خانواده نمی‌دانند؟ چرا در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی پدر فقط وقتی ظاهر می‌شود که مادر دیگر توانایی کنترل مشکل پیش آمده را ندارد و حالا پدر باید پس از یک فصل دعوا و مرافعه و کلی تهدید وارد ماجرا شود؟ مهمتر از آن، آیا در لایه‌های پنهان وجودشان با خود نمی‌اندیشند که این حرف‌ها  نوشته است و زندگی چیز دیگری است؟

ازدواج به معنی بستن یک پیمان همکاری و مشارکت است. پس از ازدواج، دیگر هیچ یک از طرفین نمی‌توانند مانند گذشته فقط به فکر خود و کارهای خود باشند. هر‌چند جاافتادن این حس در عمل مدتی طول می‌کشد ولی یک زوج سرانجام درک می‌کنند که همسر بودن چه معنایی دارد و خود را با مفهوم واقعی زندگی مشترک وفق می‌دهند.
 پس از تولد بچه‌ها خانواده استحکام بیشتری می‌یابد و به همان نسبت هم باید بیشتر در فکر آرامش و دوام آن بود. توجه به این نکته ضروری است که با ورود اولین بچه زندگی مادر کاملا دگرگون شده و او با چهره‌ای از زندگی روبه‌رو می‌شود که پیش از این فقط تماشاگر آن بود.
 از این مرحله نقش مرد برای ثبات خانواده اهمیت بیشتری می‌یابد و باید علاوه بر مسائل اقتصادی به عنوان یک همراه در کنار همسر خود حضور داشته باشد. این در شرایطی است که بسیاری از زن‌ها پس از بچه‌دار شدن علاوه بر نگهداری و مراقبت از بچه و رسیدگی به امور منزل، در تامین نیازهای اقتصادی خانواده نیز شریک هستند و در بیرون از منزل نیز کار می‌کنند. هر چند در این شرایط احتمالا کمک‌هایی برای مادر وجود دارد و با حضور بستگان یا استفاده از مهدهای کودک به عنوان یکی از امکانات می‌توان برای کمتر کردن بار سنگین این وظایف سود جست، اما دلگرمی و حضور موثر مرد به عنوان همسر و پدر از اهمیت جداگانه‌ای برخوردار است.
 در این شرایط حمایت پدر در پایداری زندگی، پرورش و بزرگ کردن بچه و حتی بهبود وضعیت درسی فرزندان می‌تواند موثر و تعیین‌کننده باشد.
بسیاری از پدرها فکر می‌کنند مراقبت از نوزاد فقط وظیفه مادرهاست و آنها نباید در این زمینه دخالتی داشته باشند در حالی که این برداشت اصلا درست نیست و پدر نیز از بدو تولد نوزاد باید همراه مادر در مراقبت از او حضور داشته باشد. یکی از مهمترین و ضروری‌ترین دلایل این کار این است که نوزاد از همان ابتدا با حضور هر‌دو خو می‌گیرد و وجود پدر را نیز همان‌قدر ضروری می‌داند که مادر. از سوی دیگر تا پدر، نوزاد را در آغوش نگیرد او را نخواباند، به او غذا ندهد و او را آرام نکند نمی‌تواند محبت پدر و فرزندی را درک کند و به صورت عمیق وابسته فرزند شود. البته برای این کار اصلا لازم نیست که پدرها هم به اندازه مادرها از جزییات مربوط به نگهداری نوزاد مطلع باشند چون در‌هر‌حال مادر زمان بیشتری را با نوزادش سر می‌کند و از ظرایفی خبر دارد که پدر نمی‌تواند از آنها مطلع باشد.
 در هر حال پدر بودن مثل سایر نقش‌هایی که یک مرد در زندگی برعهده می‌گیرد، مهم و اکتسابی است و یک مرد همان‌طور که توانسته است همسری مهربان و دلسوز و صمیمی باشد می‌تواند به پدری کارآمد و وظیفه‌شناس بدل شود. مطمئنا اگر زن و مرد از همان اول دراین راه شانه به شانه یکدیگر گام بردارند این نقش را در مراحل بعدی که فرزندان به سن رشد و بلوغ می‌رسند نیز با هم طی می‌کنند و هر یک می‌توانند نقش تعیین‌کننده خود را در مقاطع مختلف و حساس زندگی فرزندانشان ایفا کنند.

مهم این است که تنها با همراهی مرد است که زن می‌تواند شادابی و طراوت روزهای اول زندگی را دوباره به دست آورد و به عنوان همسری همراه، همچنان در کنار مردش حضور داشته باشد. در غیر این صورت مطمئن باشید که زن هم بتدریج از انجام وظایف یکنواخت و تکراری دچار ملال می‌شود و ناگهان همه گرما و زیبایی زندگی از آن گرفته می‌شود.

از سوی دیگر نوزادی که از شیر مادر تغذیه می‌کند از همه حالت‌های مادر تاثیر می‌پذیرد و وجود پشتوانه‌ای محکم و قوی در زندگی مادر می‌تواند به او کمک کند که این احساسات را به نوزاد خود نیز منتقل کند و این حس مثبت به نوزاد نیز القا شود. معمولا در چنین نوزادانی از بی‌قراری‌ها و بی‌تابی‌های شبانه کمتر می‌توان سراغ گرفت.

با همه این حرف‌ها حضور نوزاد معمولا در چند ماه اول زندگی موجب بی‌نظمی و آشفتگی در زندگی می‌شود؛ اما اگر در همان حال که کودکتان گریه می‌کند او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید و حتی سعی کنید که این کار را بدون بیدار کردن همسرتان که در خواب است انجام دهید، می‌توانید حس پدر بودن را بیش از پیش درک کنید و باور کنید که در سال‌های بعد نیز این شما هستید که باید در لحظه‌های شاد یا غمگین فرزندتان او را آرام کنید و به یاری‌اش بشتابید. این همان حس پدرانه است که به شما کمک می‌کند بتوانید حتی در وسط یک مسابقه فوتبال پرهیجان جیغ نوزادتان را تحمل کنید و حتی او را بغل گرفته و راه ببرید و پشتش را نوازش کنید.
 یکی دیگر از مهمترین مسائلی که پدرها در این دوره تجربه می‌کنند و گاه از وجود آن لذت می‌برند و گاه به‌خشم می‌آیند، این است که حس مادر معمولا در‌ماه‌های اول زندگی کاملا معطوف نوزاد است و هر حرکت بچه می‌تواند برای مادر تعابیر و معانی متفاوتی را ایجاد کند. در این شرایط توانایی دور کردن احساسات نگران‌کننده برای پدرها بسیار اهمیت می‌یابد و آنها باید بتوانند درک کنند که این بچه موجودی نیازمند است که مراقبت‌های ویژه‌ای را می‌طلبد و مادر نیز با وجود رابطه تنگاتنگ دوره بارداری آن‌قدر وابسته اوست که باید همه دقتش را خرج کند تا ماه‌های پرخطر نوزادی پشت‌سر گذاشته شود. فراموش نکنید اگر می‌خواهید فرزندی باثبات و سالم داشته باشید باید در ماه‌های اول بیشتر از خود مایه بگذارید و انرژی بیشتری را صرف پاسخگویی به خواست‌های این کوچولوی تازه از راه رسیده بکنید. داشتن یک خانواده سالم و شاد با روابطی مستحکم و دوستانه کمترین پاداشی است که در آینده نصیبتان خواهد شد .

>> جام جم/ چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها