شعر حافظ و کمال خجندی تاثیرپذیری‌های متقابل فراوانی دارد

اندیشه‌های توحیدی مشترک

بسیاری از بزرگان و استادان زبان و ادبیات فارسی درباره تاثیرپذیری و برداشت‌های مشترک خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی با دیگر شاعران بخصوص سعدی مقاله‌ها و نکته‌های متعددی نوشته و بیان کرده‌اند.
کد خبر: ۵۵۳۶۹۸
اندیشه‌های توحیدی مشترک

اما حافظ بر شاعران دوران خود و پس از خود تا همین امروز هم کم تاثیر نگذاشته است و در این میان کمتر کسی به مقایسه آثار او با کمال‌الدین مسعود خُجندی، معروف به «شیخ کمال» از عارفان و شاعران پارسی‌گوی قرن هشتم هجری که آرامگاهش در تبریز است، پرداخته است.

حافظ شاعری قدر است و کمتر کسی را می‌توان یافت که در حوزه شعر کلاسیک فارسی یارای مقابله با او را داشته باشد. اکثر قریب به اتفاق شعرا از او تأثیر گرفته‌اند. کمال و حافظ هر دو شاعر قرن هشتم هجری بودند.

وقتی دیوان حافظ را مورد‌بررسی قرار می‌دهیم درمی‌یابیم که حافظ در اشعارش برای بیان اندیشه‌هایش از هنر نمادها و رمزپردازی‌ها بسیار استفاده کرده و لحنی مناسب و ظریف در فضای بیت بیت اشعارش موج می‌زند و زبان رندانه و طنزگونه او شیوه شاعری‌اش را برجسته کرده که بیشتر به صورت ایهام سخن گفته است:

مشکلی دارم زدانشمند مجلس باز پرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت

چـشـم دریــده ادب نگاه نــدارد

کمال خجندی نیز در اشعارش به اندیشه‌های توحیدی، موعظه، حکمت، مسائل عاشقانه و رندانه پرداخته و در بیشتر ابیاتش به تقلید از اشعار حافظ سرفصل‌های گوناگون او را دنبال کرده است.

کمال همانند حافظ از اسماء سوره‌ها استفاده کرده یا به صورت تلمیح، آیات قرآنی را در اشعارش متجلی کرده است:

به نیتی که بر آن در بریم سجده خاص

همیشه فاتحه خوانیم از سَر اخلاص

به مهر یوسفت از جان قطع کن قطع

به تیغی دست ببریدن چه کار است؟

حافظ از قرآن در اشعارش وام گرفته و به صورت‌های مختلف آن را جلوه‌گری کرده است. یا آیات قرآن را ذکر کرده و مصراع خود را به آن متبرک ساخته یا به مضمونی از آن آیات اشاره کرده است:

شب وصل است و طی شد نامه هجر

سلامٌ هی حتی مطلع الفجر

که مصراع دوم از آخرین آیه سوره قدر اقتباس شده است.

حضور خلوت انس است و دوستان جمعند

و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید

که مصراع دوم تلمیحی است به آیه «ان یکاد»

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از منِ مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روزِ الست

«الست» در مصراع دوم از آیه 172 «سوره اعراف» اقتباس شده است.

هر دو شاعر در اشعارشان به مسائل مردم‌شناسی، آداب و رسوم، سرگرمی‌ها، ضرب‌المثل‌ها، ترانه‌ها و... توجه ویژه‌ای داشته‌اند. در بیشتر غزل‌های حافظ مثل یا تمثیل‌هایی را می‌بینیم که با گذشت قرن‌ها هنوز به قوت خود باقی است و مردم در صحبت‌ها و در نوشته‌هایشان از آنها استفاده می‌کنند.

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

من اگر نیکم و گر بد، تو برو خود را باش

هر کسی آن دِرود عاقبت کار که کشت

یا ضرب‌المثل‌های کمال که امروزه در زبان عامیانه می‌گوییم آتش که در گرفت خشک و تر می‌سوزد.

تا خشک و تر نسوزد منشین به دل فروزان

پروانه سوخت آن گه با شمع شد مجالس

یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین مسائلی که هر دو شاعر از آن بیزاری جسته‌اند و به زبان نیشدار در قالب طنز به آن پرداخته‌اند، ریا و ریا ستیزی است که زاهد، مفتی، قاضی و محتسب را مورد هجوم زبان خود قرار می‌دهند. حافظ استاد برملا کردن ریاکاران است. کمال همچون او با مدعیان دروغین زهد و ریا، سَری آشتی‌ناپذیر دارد و آنها را آماج سرزنش‌های خود قرار می‌دهد. کمال این بی‌خبران را محروم از درک رموز الهی می‌داند.

جوید از ما زاهد پر حیله گریز

طاقت پنجه شیران نبود روبه را

باید گفت شباهت شعری حافظ و کمال نظرگیر است؛ بسیاری از مضامین عاشقانه، رندانه و لطایف عارفانه حافظ در شعر کمال دیده می‌شود.

در بسیاری از غزل‌های کمال می‌توان اشعاری یافت که با اشعار خواجه شیراز هم وزن و قافیه سروده شده است. هر دو شاعر به خلق ترکیبات و اصطلاحات مشترک یا فردی دست زده‌اند؛ مثل: پیر مغان، شمعِ چگل، ضمیر منیر و...

حافظ: حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت

آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت

کمال: زلف کمند افکنت اقلیم جان گرفت

با این کمند روی زمین می‌توان گرفت

حافظ: آن یار کزو خانه ما جای پری بود

سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود

کمال: آن یار که پیوسته به ما دل نگران بود

مشغول به ما بود و ملول از دگران بود

بهاره سروری ‌-‌ کارشناس ارشد ادبیات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها