با مسعود ده‌نمکی درباره سریال دارا و ندار

طنز باید در خدمت محتوا باشد

گفتگو با مسعود ده‌نمکی از این بابت جالب است که می‌توان با او وارد چالش شد. اصلا چون ده‌نمکی آدم رک و راستی است و حرف‌هایش را بدون رودربایستی و در نظر گرفتن شرایط می‌گوید، مصاحبه کردن با او برای هر خبرنگاری جالب است.
کد خبر: ۳۲۰۷۷۳

هرچند این کارگردان تلاش می‌کند در زمان گفتگو بر فضای مصاحبه حاکم شود و حرف خود را بزند و حقانیت خود را به اثبات برساند اما با همه اینها چون می‌توان با او بحث کرد و مقابل جوابش، نظر مخالف داد ، همین باعث می‌شود که مصاحبه به گفتگویی خسته‌کننده و فرمایشی تبدیل نشود.

با ده‌نمکی قرار بود حضوری مصاحبه کنیم اما به دلیل کمبود ‌وقتی که او داشت مجبور شدیم مصاحبه را ساعت 10 شب و به‌صورت تلفنی انجام دهیم البته با توجه به خصوصیاتی که ده‌نمکی در زمان مصاحبه دارد و گفته شد این مصاحبه تلفنی همانقدر جذاب برگزار شد که یک مصاحبه حضوری می‌توانست برگزار شود.

ده‌نمکی در این مصاحبه از مواضع خود در زمینه کارگردانی در سینما و تلویزیون دفاع کرد و گفت که سریال دارا و ندار را در حمایت از فقرا ساخته است و تصمیم دارد این دفاع را همچنان ادامه دهد.

«دارا و ندار» اولین سریالی بود که برای تلویزیون ساختید. خیلی‌ها انتظار داشتند مثل اخراجی‌ها که در سینما پرمخاطب بود سریال شما هم پربیننده‌ترین مجموعه‌ نوروز باشد. جمع‌بندی شما از نتیجه‌ نهایی سریال و بازتاب‌هایی که میان مردم و منتقدان داشته چیست؟

بازتاب‌ها نشان می‌دهد دارا و ندار بشدت دیده شده است و البته موافق‌ها و مخالف‌های خودش را هم دارد. طبیعتاً کاری که روی مسائل و موضوعات ملتهب انگشت می‌گذارد حاشیه‌هایی هم به دنبال دارد. همین که باعث ایجاد سؤال شود و به نوعی حتی شک‌برانگیز باشد، فکر می‌کنم نشان‌دهنده‌ موفقیت آن است. مهم این است که عده‌ زیادی سریال را دیده‌اند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.

نتیجه‌ کار همان چیزی بود که انتظار داشتید؟ درواقع خودتان از کیفیت نهایی سریالی که پخش شد نسبت به آن چیزی که موقع نگارش و اجرا در ذهن داشتید راضی هستید؟

در مورد محتوا تا 60 درصد و در مورد فرم هم تا حدود 70 ـ 60 درصد آن چیزی که مطلوب خودم بود برآورده شد. درباره‌ سریال‌های مناسبتی کمی محدودیت زمان وجود دارد، بنابراین عجله و شتابزدگی کیفیت کار را پایین می‌آورد و مشکلاتی برای گروه سازنده ایجاد می‌کند. فکر می‌کنم با دارا و ندار تفاوت در نگاه به طنز، استفاده از بازیگران جدید در حوزه‌ طنز و روایت قصه‌ای با مضمون متفاوت اتفاق افتاد که این موارد از ابتدا جزو اهداف ما در ساخت این سریال بود و تا حدودی به آنها دست یافتیم.

بیشترین نقدی که به سریال دارا و ندار وارد بود به بخش‌هایی مربوط می‌شد که به محتوای کار ربط داشتند. مثلا پیام‌های اخلاقی و مذهبی و ارزشی که در سریال گنجانده شده بود خیلی واضح و گل‌درشت به بیننده منتقل می‌شد، در حالی که می‌توانست با ظرافت بیشتری در لایه‌های زیرین داستان گنجانده شود. از اول مقصودتان انتقال پیام‌ها به همین شکل بود یا در موقع اجرا این‌طور از کار درآمد؟

من بشدت به طنز کلامی معتقدم. مخاطب ما عادت کرده که به طنز کلامی و شوخی‌های گفتاری سریع‌تر واکنش نشان دهد و با این نوع طنز راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند. در مورد محتوا هم معتقدم طنز باید در خدمت مفهوم قرار بگیرد. بستر اصلی سریال که همان عدالت و فاصله‌ طبقاتی و معنویت در اجابت دعا بوده، خیلی درست جا افتاده بود. اتفاقا این‌که می‌بینید نقدها بیشتر به ایرادگیری از محتوا می‌پردازند، به‌خاطر این نیست که کار گل‌درشت بوده، بلکه این سریال گوشه‌هایی از زندگی همان اشخاص را نشان می‌دهد و حالا دیدن صحنه‌هایی که در زندگی واقعی‌شان وجود دارد آنها را آشفته و ناراحت کرده است. این آدم‌ها خودشان را در مظان این اتهامات قرار می‌دهند و به همین دلیل به‌ آنها برمی‌خورد و در مقابل سریال، موضع خصمانه می‌گیرند. اینها یا خودشان نمونه‌ شخصیت‌های منفی سریال هستند یا سخنگوی اشخاصی هستند که مورد نقد قرار گرفته‌اند. همین نشان‌دهنده‌ این است که دارا و ندار سریال گنگ و سردرگمی نبوده که مخاطب نتواند کنایه‌های مضمونی‌اش را بفهمد.

شما با اخراجی‌ها 1 و 2 کارگردان پرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران هستید. این موضوع جایگاهی را برای شما به همراه دارد که باعث می‌شود مخالف و موافق زیادی داشته باشید. گفته می‌شود یک دلیل پدیده شدن و فروش بسیار بالای اخراجی‌ها این بود که از خطوط قرمز براحتی عبور می‌کرد. وقتی هم که تابوها شکسته می‌شود برای مردم جذابیت دارد. به نظر می‌رسد در دارا و ندار نیز مثل اخراجی‌ها بعضی شوخی‌ها وجود دارد که فقط مختص شماست. یعنی اگر کس دیگری از این خطوط قرمز عبور کند، سانسور می‌شود. مثلاً در همین سریال با موضوعاتی مثل آتش‌زدن سطل‌های زباله شوخی کرده‌اید که جزو موضوعات ملتهب و حساس محسوب می‌شوند. فکر نمی‌کنید که باز بودن دست شما برای شوخی‌های خط قرمزی باعث جذابیت کارتان می‌شود؟

من اولین کسی نیستم که از خط قرمز عبور می‌کنم. پیش از این هم خیلی از فیلمسازها در آثارشان با موضوعات حساس شوخی کرده‌اند. کسانی هستند که در حوزه‌ جنگ و روحانیت قبل از اخراجی‌ها، در حوزه‌ فقر قبل از دارا و ندار و در حوزه‌ فساد اجتماعی قبل از «فقر و فحشا» فیلم ساخته‌اند. در ضمن هیچ‌کس به اندازه‌ من برای کارهایش هزینه نپرداخته است. من در چند نشریه کار می‌کردم که 3 تای آنها مثل شلمچه، جبهه و‌ صبح توقیف شدند. درباره‌ مستند فقر و فحشا هم یک سال به‌خاطرش دادگاه داشتم و کتاب آن هم توقیف شد. همین‌طور بلاهایی که سر فیلم اخراجی‌ها آوردند، سر کدام فیلم اینقدر تکرار شده است؟ الان چندین فیلم به تقلید از اخراجی‌ها ساخته شده که از همان فرمول طنز استفاده کرده‌اند و حتی بازیگران مشترکی هم دارند، ولی هیچ‌کدام به محبوبیت اخراجی‌ها نمی‌رسند. پس حتماً چیزی غیر از شوخی‌های معنی‌دار باعث جذابیت کار من شده است وگرنه همه بلدند با خطوط قرمز شوخی کنند.

ولی قبول دارید که بعضی از این شوخی‌ها با توجه به حساسیت‌های جامعه شوخی‌های گستاخانه‌ای است؟

این به اعتقاد هرکسی برمی‌گردد. فکر می‌کنم عبور از خطوط قرمز یک حرف است و بازی کردن با ارزش‌ها و اعتقادات موضوع دیگری است. یعنی شوخی کردن با روحانیت به هجو روحانیت برنمی‌گردد؛ مثلا شوخی با سطل آشغال و اشاره به آتش زدن آن یک مفهوم استعاری به معنای رعایت نکردن قواعد بازی است یا وقتی ذبیح را دستگیر می‌کنند و به پاسگاه می‌برند از او می‌پرسند وابسته به کدام جناح است و او می‌گوید جناح حاجی‌فیروزها. این مساله به هیچ جناحی برنمی‌خورد، ولی حرف مورد نظر هم گفته شده است؛ مثلا در آخرین سکانس دارا و ندار می‌بینیم که هنوز هم روی دیوار نوشته مرگ بر تیمور گلچین. خود آقای اویسی هم در صحنه‌ای که رویش را سیاه می‌کند و حاجی‌فیروز می‌شود همین را می‌گوید. اینها معانی استعاری است که اصلا گل‌درشت نیست. بعضی وقت‌ها من حرفی می‌زنم بعد آقایان می‌گویند کاش ما زودتر به این فکر افتاده بودیم. مثلاً کسانی که آمدند از اخراجی‌ها تقلید کنند فیلم‌شان تبدیل به فاجعه شد. از چپ و راست به آنها حمله شد. در حالی‌که حتی خیلی از جانبازان و رزمنده‌ها از اخراجی‌ها حمایت کردند. جلسات متعدد تشکیل شد و از بازیگران فیلم تقدیر شد. این کار تخصص می‌خواهد. یک سری ظرافت‌ها می‌خواهد که اگر رعایت شود کار موفق می‌شود. در سریال «24» آمریکایی‌ها شخص رئیس‌جمهور را هم مفسد نشان می‌دهند، ولی دستگاه قضایی خودشان را تطهیر می‌کنند. متاسفانه ما بلد نیستیم با این خطوط قرمز بازی کنیم. طوری که گاهی وقتی یک شوخی در جایگاه خودش قرار می‌گیرد به ضد خودش تبدیل می‌شود. در طول 15 شب پخش سریال به ما دستور داده می‌شد که بعضی صحنه‌ها باید حذف شود. بعضی وقت‌ها که پخش سریال نامنظم می‌شد به‌خاطر این بود که تا یک ساعت قبل از پخش هنوز داشتیم اصلاحیات و جابه‌جایی انجام می‌دادیم. فکر می‌کنم آدم برای اعتقادات خودش باید مبارزه کند و هزینه‌اش را هم بپردازد. خیلی‌ها می‌خواهند حرف جنجالی بزنند، ولی هزینه‌اش را نپردازند.

اخراجی‌ها و فروش رکوردشکن آن یک پدیده‌ اجتماعی بزرگ است. برای من هم خیلی قابل بررسی است و بارها در نوشته‌هایم آن را تحلیل کرده‌ام و به تعمق روی دلایل استقبال مخاطبان از فیلم پرداخته‌ام. حتی اگر از اخراجی‌ها خوشمان نیاید یا ارزش سینمایی برایش قائل نباشیم، باید بپذیریم این فیلم تقلیدناپذیر است؛ اما در مورد دارا و ندار فکر می‌کنم طنز داستان فقط با تکیه بر کلام شکل گرفته و هیچ خبری از کمدی موقعیت نیست، در حالی که اخراجی‌ها علاوه بر طنز کلامی از طنز موقعیت نیز خالی نبود. قبول دارم که شوخی و طنز کلامی برای مردم ما بیشتر جا افتاده و شیرین‌تر است و سریع‌تر هم با آن ارتباط برقرار می‌کنند. ولی در اخراجی‌ها طنز موقعیت هم در کنار طنز کلامی وجود داشت، در صورتی که در دارا و ندار حجم عمده‌ای از شوخی‌ها کلامی و تکراری هستند. مثل اشتباه تلفظ کردن واژه‌ها که مدام تکرار می‌شد.

این هم بخشی از کار است. همان‌طور که گفتم من به طنز کلامی اعتقاد دارم و البته دارا و ندار کمدی مطلق نیست. یعنی از کمدی شروع می‌شود و به تراژدی می‌رسد. در پنج شش قسمت آخر سریال کاملاً از شکل طنز خارج شده و شکل تراژیک می‌گیرد. دارا و ندار هم مردم را می‌خنداند و هم می‌گریاند و قرار نیست با فیلم‌های طنز دیگر مقایسه شود. در سریال، موقعیت‌های طنز بسیاری وجود داشت. مثلا حضور فتل در مسجد با عنوان آدمی که مذهبی است یا چیدمان آدم‌هایی که در آن خانه بودند، طنز موقعیت محسوب می‌شوند. در هر صورت ظرفیت‌هایی که این فیلمنامه داشت باعث می‌شد طنز کلامی و موقعیت با هم تلفیق شوند و آن بار و مفهوم اصلی داستان یعنی دارایی و نداری و معنویت و دعا را به مخاطب انتقال دهند. تا قسمت‌های آخر هم داستان لو نرفت و حتی بازیگران هم نمی‌دانستند چه اتفاقی قرار است بیفتد.

چرا حال و هوای سریال در قسمت‌های نهایی اینقدر عوض شد؟

از اول هم قرار همین بود. می‌خواستیم این تضاد بین طنز و تلخند، بین اشک و لبخند وجود داشته باشد. دارا و ندار با طنز شروع می‌شد و تراژیک به پایان می‌رسید. لحن کمدی به‌خاطر این بود که در ایام خوشی و عید، مخاطب را پس نزند و در لابه‌لای خنده و سرگرمی بتواند یک تلنگر به ذهن مخاطب بزند. کار من فقط خنداندن نیست. گرچه کسانی که فیلم کمدی و طنز می‌سازند کار بسیار سختی دارند و من برای همه‌ کمدین‌ها احترام قائلم. کار آنها از ساختن فیلم جدی سخت‌تر است و کار دوجنبه ساختن که جنبه‌ تراژیک و طنز را با هم داشته باشد از آن هم سخت‌تر است.

مفهومی که در همه‌ سریال‌های امسال وجود داشت و در سریال شما به‌خاطر درونمایه‌هایی که داشت خیلی پررنگ بود، این بود که پول خوشبختی نمی‌آورد. دارا و ندار زندگی فقیرانه و زندگی افراد تنگدست طبقات پایین جامعه را تقدیس می‌کرد و بخصوص این مفهوم را که آدم فقیر هم می‌تواند خوشحال باشد، تبلیغ می‌کرد. فکر نمی‌کنید جامعه نگرانی‌هایی درباره‌ آینده‌ اقتصادی پس از اجرای طرح تحول اقتصادی دارد و تلویزیون می‌خواهد این نگرانی‌ها را برطرف کند؟ یعنی با مایه‌های داستانی و پیام‌های امیدبخش به نوعی درباره‌ آینده به مردم قوت قلب می‌دهد.

به طنز کلامی اعتقاد دارم و البته دارا و ندار کمدی مطلق نیست. یعنی از کمدی شروع می‌شود و به تراژدی می‌رسد. دارا و ندار هم مردم را می‌خنداند و هم می‌گریاند و قرار نیست با فیلم‌های طنز دیگر مقایسه شود

بله، به این نکته حتی در طول سریال هم به طور مستقیم اشاره می‌شد. مثلا در مورد یارانه‌ها شوخی می‌شد که به طرح هدفمند کردن یارانه‌ها اشاره داشت. در سریال مناسبتی هم باید بحث‌های روز جامعه مطرح شود؛ مثلا در قسمت‌هایی از دارا و ندار درباره‌ سریال‌های خارجی و تاثیر آن بر جامعه یا بحث سرمایه‌گذاری در دبی و امارات حرف‌های زیادی زده شد. همه‌ این موارد در یک سریال طنز مطرح شده. نمی‌دانم چرا منتقدان همه‌ اینها را، همه‌ بار معنوی داستان را کنار گذاشته‌اند و به یکی دو تا از شوخی‌ها توجه می‌کنند. یک فیلمنامه‌ 14 قسمتی یعنی 750 صفحه متن. مجموع شوخی‌های کلامی دارا و ندار 10 جمله هم نیست. این رفتار مثل این است که آدم از مثنوی فقط به شعر کنیزک و کدو بچسبد و بقیه‌ اشعار حکمت‌آمیز مثنوی را نادیده بگیرد! به این ترتیب می‌توان گفت که مثنوی کتاب مهمی نیست و فقط چند شوخی رکیک و کنایه‌آمیز دارد.

چرا اصرار دارید که نویسنده و کارگردان کارهایتان خودتان باشید؟ این قضیه کار را دشوارتر نمی‌کند؟

کارگردان مولف به همین می‌گویند. من در فیلمنامه تغییرات زیادی ایجاد می‌کنم حتی در اخراجی‌ها هم این کار را کردم. مثلاً از چند نویسنده می‌خواهم فیلمنامه را بخوانند و نظراتشان را بگویند ولی متن نهایی را طبق سلیقه و دیدگاه خودم آماده می‌کنم. فکر می‌کنم تا وقتی که متن به طور مطلق مورد قبول آدم نباشد، نمی‌تواند آن چیزی که اعتقادش هست را بسازد. به‌عنوان مثال تیم اولیه متشکل از آقای الوند و مقصودی که طرح سریال را با عنوان «نوروزگاه» تهیه کرده بودند، قصه را به این صورت روایت می‌کردند که زندگی در یک آپارتمان و در قشر متوسط می‌گذشت. این شیوه‌ نگاه آنها بود و احتیاج به پرسیدن چرا هم ندارد. وقتی کار به من پیشنهاد شد، گفتم فکر می‌کنم قصه باید به سمت طبقه‌ فقیر جامعه تغییر مسیر دهد. مثلا بخش حاجی‌فیروز و بخش دعا و بخش معنوی کار بعداً به آن اضافه شد. اینها نکاتی بود که بعد از نگارش دوم فیلمنامه و در زمان اجرای کار پررنگ شد. این دیگر به خواست کارگردان بستگی دارد. من از ساخت یک فیلم یا سریال اهدافی دارم و آدمی نیستم که وقت یا حوصله‌ این را داشته باشم که صرفاً برای سرگرمی‌سازی کاری انجام دهم.

شخصیت‌های متعددی که در سریال وجود داشت براساس پیش‌فرض بازیگر خاصی نوشته شده بودند یا بازیگران بعدا انتخاب شدند؟

نه، شخصیت‌ها پردازش شده بودند و بعد بازیگران انتخاب شدند. ابتدا فیلمنامه نوشته شد و براساس خصوصیات کاراکترها بازیگران را انتخاب کردیم.

ولی به نظر می‌رسد کاراکتر فتل از ابتدا مناسب با توانایی‌های فتحعلی اویسی طراحی شده است.

از اول دو نفر برای این نقش در نظر گرفته شده بودند، فتحعلی اویسی و محمدرضا شریفی‌نیا. در نهایت اویسی در این نقش بازی کرد.

شخصیت‌های دارا و ندار به نوعی مشابهت‌هایی با شخصیت‌های اخراجی‌ها دارند. این که مثلا عده‌ای لمپن مزه‌پران هستند یا با مفاهیم معنوی بیگانه‌اند و بعد کم‌کم تحول پیدا می‌کنند. همین‌ طور چند آدم دودوزه‌باز هم در سریال هستند. این همان دستمایه اخراجی‌هاست که در این سریال تکرار شده؟

نگاه من این است که آدم‌ها سیاه و سفید نیستند. یعنی مطلقا خوب یا مطلقا بد نیستند. عرفان اسلامی هم همین را می‌آموزد که آدم‌ها می‌توانند در حال تغییر باشند. این تغییر در روند سلوک آدم‌ها را هم در اخراجی‌ها می‌توانید ببینید و هم در دارا و ندار.

سریال‌سازی سخت‌تر است یا ساختن فیلم بلندی مثل اخراجی‌ها؟

هر دو سخت است. به هر حال در سینما برای یک سفر دو ساعته مهیا می‌شوید ولی سریال یک مسافرت طولانی‌تر است و توان و انرژی بسیاری می‌برد. این دو قابل مقایسه نیستند. برای هر کدام از اخراجی‌های 1 و 2 من نزدیک به یک سال وقت گذاشتم. برای این سریال هم حداقل 6 ماه شبانه‌روز وقت گذاشتم و کار کردم. نمی‌گویم که کارهایم بی‌ایراد و مطلق هستند، هرکاری قابل بررسی است و هیچ کاری هم بی‌عیب و نقص نیست، ولی خدا را شکر می‌کنم که اگر در حوزه مستند و حوزه سینما کاری انجام داده‌ام، حرف خودش را زده است و امیدوارم که در حوزه تلویزیون هم با توجه به انتظار مخاطب حرف متفاوتی زده شود. اینجا دیگر بحث گیشه نیست. فقط موضوع این است که کار قابل باور و تاثیرگذار باشد. دارا و ندار با این که از شبکه استانی تهران پخش می‌شد، توانست ده‌ها میلیون نفر را جذب کند.

موفقیت و تاثیرگذار بودن یک فیلم سینمایی را از میزان فروش آن در گیشه می‌توان تشخیص داد، اما برای یک سریال تلویزیونی این شاخص وجود ندارد. برای سنجیدن میزان موفقیت سریال در جذب مخاطب چه معیاری دارید؟

باید بین مردم باشید و از آنها بپرسید. این مثل انتخابات می‌ماند که تا پیش از نظرسنجی هر کس خودش را برنده می‌داند. در تلویزیون هم هر شبکه‌ای که نظرسنجی برگزار می‌کند بیشتر سعی دارد سریال خودش را محبوب‌ترین و پربیننده‌ترین جلوه دهد.

شما خودتان را برنده می‌دانید و فکر می‌کنید که بهترین سریال نوروز سریال شما بود؟

من کار خودم را با سریال‌های دیگر مقایسه نمی‌کنم. از روز اول هم قرار نبود رقابت یا مسابقه‌ای بین ما باشد. همین که این مضمون از تلویزیون پخش شد برای من به معنی برنده شدن بود.

در هنگام پخش، قسمت‌هایی بود که از سریال حذف شود؟

بله بخش‌هایی بود که در نسخه نهایی حذف شد، ولی حجم این صحنه‌ها زیاد نبود و لطمه‌ای به داستان وارد نمی‌کرد. در گروه تدوین و صداگذاری و تصویربرداری دوستان بسیار تلاش کردند. خیلی از قسمت‌های کار شبانه حاضر می‌شد. گاهی درست چند دقیقه پیش از پخش سریال بود که فیلم به سازمان می‌رسید. البته این شتابزدگی روی کیفیت نهایی اثر تاثیر منفی می‌گذارد، ولی با تلاش گروه توانستیم این تاثیرات منفی را به حداقل برسانیم.

به نظر می‌آید شیوه خرد کردن قصه و تدوین و قسمت‌بندی سریال از پختگی لازم برخوردار نیست. انگار برای آن‌که این داستان بلند به طور مساوی در 15قسمت تقسیم شود تجربه کافی نداشتید. بعضی قسمت‌ها پرهیجان و پرکشش هستند و بعضی قسمت‌ها دچار افت می‌شوند و اتفاق خاصی در آنها نمی‌افتد.

این مساله درخصوص سریال‌های خیلی مطرح هم اتفاق می‌افتد، اما در این سریال چون قصه آدم‌های یک ساختمان بود سعی کردیم در هر دو قسمت قصه یک خانواده را جمع کنیم. زندگی فتل و خانواده ذبیح بود که تا آخرین قسمت ادامه داشت و توجه مخاطب را جلب می‌کرد که سرنوشت این آدم‌ها چه می‌شود.

وقتی سریال پخش شد، بعضی از شخصیت‌های سیاسی و سینمایی و اجتماعی واکنش مثبتی نسبت به محتوای سریال نشان ندادند. این‌که شما کارگردان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران هستید، چقدر باعث شده که کارتان زیر ذره‌بین قرار بگیرد؟

به هر حال یک سری آدم‌ها مخالف و منتقد هستند. من فکر می‌کنم اگر بن‌هور هم بسازم باز اینها انتقاد خواهند کرد و حرف خودشان را خواهند زد. چون نگاهشان به این است که کار را چه کسی ساخته نه این‌که چه چیزی ساخته. به نوعی نمی‌توانند نقاط قوت و ضعف را با هم ببینند. بعضی از نقدها هم نشان می‌دهد منتقد به‌خاطر حب و بغضی که داشته اصلا فیلم را ندیده. این عده معدود جهت‌دار و هدفمند و هماهنگ حرکت می‌کنند.

مشی رسانه‌ای و روابط عمومی شما به‌خاطر تجربه‌ای که در کار با رسانه‌ها و مطبوعات داشته‌اید، رویه هوشمندانه و زیرکانه‌ای است. یعنی ترجیح می‌دهید درباره اثرتان نقد منفی بنویسند تا بی‌تفاوت از کنارش رد شوند. خیلی از فیلم‌ها در طول سال اکران می‌شوند و به آنها توجه چندانی نمی‌شود، اما آثار شما همیشه موج موافقت و مخالفت ایجاد می‌کند.

در مورد اخراجی‌ها 2 نقدهای زیادی نوشتند و من تمام اینها را یک کتاب کردم که ان‌شاءالله در آینده منتشر می‌شود. برای نقد این سریال هم که واقعا متر و ملاکی برای سنجیدن میزان موفقیتش نزد مخاطب وجود ندارد این ‌طور به حرف زدن می‌پردازند. به نوعی خودگویند و خودخندند است. خودشان نظرسنجی می‌کنند و خودشان هم می‌گویند ده‌نمکی شکست خورد. من متنفرم از این که یک اثر خنثی بسازم. یعنی اگر این واکنش‌ها را نداشت خودم ناراحت می‌شدم که نکند اثری ساخته‌ام که حرفی برای گفتن نداشته است.

قبول دارید که شما برای مخاطب عام کار می‌کنید و درونمایه آثارتان هم عامه‌پسند است؟

بله، چون برای مردم کار می‌کنم. برای منتقد فیلم نمی‌سازم که توقع داشته باشم خوشش بیاید یا بدش بیاید. حدود مخاطب من تعیین شده است. با مخاطب عامی کار دارم که خاستگاهش اینترنت و نشریات نیست. عواطف آنها در تلویزیون رقم می‌خورد. معتقدم اگر کنتوری بود یا گیشه‌ای بود که بخواهد مخاطب را محاسبه کند، دارا و ندار یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌ها بود. ضمن این ‌که قرار نیست اثری که تراژیک یا طنز تلخ است بخواهد با سریال‌های کمدی دیگر مقایسه شود. ولی بعضی‌ها بشدت منتظر هستند کاری از ده‌نمکی ساخته شود که شکست بخورد و این هم غیرممکن نیست. چون آدم نمی‌تواند تا آخر عمرش کار خوب بسازد. این اتفاق که آثار یک فیلمساز با استقبال گسترده مخاطب روبه‌رو شود در دنیا بیشتر از یک بار برای کسی نیفتاده.

نکته‌ای هست که درباره سریال دارا و ندار بخواهید بگویید؟

من همه نقدها را می‌خوانم. چه آنها که بد می‌نویسند و چه آنها که دفاع می‌کنند. خوشحالم که عده‌ای وقت می‌گذارند که یک اثر را عیب‌یابی کنند چون این کار به ما کمک می‌کند. باید از صداوسیما هم تشکر کنم که حمایت کرد تا چنین مضمون جسورانه‌ای تولید و پخش شود. شاید از مسائل پشت صحنه کسی خبر نداشته باشد، ولی با پخش هر قسمت در هر شب یک بحران درست می‌شد و عده‌ای از شخصیت‌های سیاسی اعتراض می‌کردند. تلویزیون برای پخش این سریال شجاعت و جسارت به خرج داد.

شاهین شجری‌کهن
جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها