همیشه دو پرسش مهم در پی دیدن مجموعه های پلیسی وجود دارد:آیا این حوادث واقعیت دارد؛ و آیا میل بشر به حل معما باعث به وجود آمدن قصه هایی این چنین نشده است؛ اساسا مایه تمام قصه های پلیسی معماست
کد خبر: ۷۰۰۳

اما چگونگی ارائه آن در قالب پیچیده و جذاب است که تماشاگر را به دیدن هزارباره وقایع پلیسی ترغیب می کند.مجموعه پلیسی "بازرس کرس " یک مجموعه قدیمی و پرسابقه است که در کشور سازنده آن )آلمان ( و کشور بیننده آن )ایران ( طرفداران خاص خود را دارد.موضوع کلی بیشتر قسمتهای این مجموعه به نوعی انتقامکشی انسان از انسانی دیگر یا جامعه ای بی تفاوت است ؛ جامعه ای یخ زده و عاری از عاطفه ؛ جایی که مناسبات اقتصادی صرف مجالی برای اندیشیدن به زیباییها نمی دهد.زیر مجموعه موضوعات اصلی این فیلم ، مسائلی چون درگیری های خانوادگی ، مناقشات کاری ، حرص و زیاده خواهی صاحبان سرمایه و قدرت ، دسیسه های سیاسی و اقتصادی ، خیانت ، خطا، کشف واقعیت و راز، فروپاشی یک خانواده یا نظام سنتی ، انتقام جنایت ، تعقیب یک خطاکار، مجازات ، آدم ربایی ، سرقت ، دشمنی میان خویشاوندان و همکاران ، رقابت ناسالم ، جنون ، بی احتیاطی ، هوس ، جاه طلبی ، تعارض های روانی است یعنی تمام مسائلی که در حوزه ضد ارزش معنا می گیرند ما هیچ وقت در این مجموعه ، به مفهوم والای ایثار بر نمی خوریم . شاید از خود بپرسیم که ایثار در یک مجموعه پلیسی چه جایگاهی دارد؛در واقع به دلیل نبود چنین مایه مهمی است که نمی توانیم در این مجموعه و کارهای مشابه ، آشنایی را حس کنیم موضوع ، به عنوان یک مولفه مهم در هر فیلم ، قطب نمای حرکت است و اگر درست انتخاب نشده باشد، صد البته که بیننده را به انحطاط و بن بست می کشاند آیا این وقایع واقعیت دارد؛ آری دارد و حتما باید باشد. مردم اروپا به همین خاطر مالیات می دهند که پلیس مهربان و قانوندان آنجا، زمانی که به متهمی بر می خورد او را از اختیارات قانونی اش مطلع کند! در حالی که در واقعیت چنین چیزی هرگز وجود ندارد و چهره خشن پلیس اروپایی و بدتر از آن ، پلیسهای بی رحم امریکایی حتی فرصت نفس کشیدن را به متهمان نمیدهند.در اینجا بحث برسرجامعه شناسی رفتارنیروهای پلیس اروپایی نیست ؛ بلکه منظور بازکردن پرونده مجموعه ای نمونه از میان انواع مجموعه های پلیسی است ؛ و الا در همین کشور انواع سریال های پلیسی دیگر مثل کبرا یازده، پلیس دریایی ، امداد هوایی وجود دارد که البته تمام آنها نیز از موضوعاتی که ذکر شد، بهره می برند در بحث محتوایی نیز ما هیچ گاه شاهد ارائه مفهومی انسانی و ریشه یابی علت واقعه یا جرم نیستیم ما به عنوان تماشاگر، فقط موظفیم بپذیریم که باید چنین اتفاقی بیفتد و پلیس هم آنقدر هشیار است که موضوع را بسرعت حل و فصل می کند محتوای ضد ارزشی بعضی از قسمتهای مجموعه های پلیسی خارجی به گونه ای است که به زور و ضرب دوبله و خواهر و برادر کردن تعدادی از شخصیت ها نیز نمی توانیم واقعیت تلخ آن را کتمان کنیم ساختار اجرایی مجموعه "بازرس کرس " اگر چه حرفه ای و تمام عیار است ، اما یک نقص عمده نیز دارد و آن ، نبود تنوع در ترکیب ساختار است و نوعی یکنواختی در شروع حوادث امروز ، گستردگی آن ، حضور و نقش پلیس و حل معما وجود دارد که با تمام جذابیت های بصری و نمایشی آن ، باز هم حس می شود شخصیت پردازی مجموعه های پلیسی از این دست نیز به تبع همان یکنواختی، ایرادات فراوانی دارد نبود تحول در پرسوناژهای اصلی ماجرا، آدمهای زشت کردار و پلید و قربانیان خاکستری آنها، بی اعتمادی متقابل آدمها به یکدیگر و دلسوزی قالبی نیروهای پلیسی به حال قربانیان حادثه ، از آن دست مسائلی است که نیاز دراماتیک شخصیت را به هیچ عنوان پاسخگو نیست.سازندگان این گونه مجموعه ها و بویژه "بازرس کرس "، به علت قدیمی بودن مجموعه ، شخصیت هایی خلق کرده اند که تک بعدی هستند.آنها همگی یک کپی رنگی از هم هستند که فقط در ظاهر و نام با هم فرق دارند. پلیسهای مجموعه بازرس کرس به طور اعم در کار و پیشه خود حل شده اند و گویی زندگی آنها در پرانتز کار حرفه ای قرار گرفته است به تعبیر هوشمندانه تر، باید گفت که زندانی ، دیر یا زود از زندان خلاص می شود؛ اما زندانبان همیشه در زندان شرایط اجتماعی و فرهنگی خود می ماند.اگر شخصیت بظاهر دلپذیر بازرس کرس را از اداره پلیس خارج کنیم ، دیگر نمی توان براحتی هویتی اجتماعی و مردمی را برای وی تصور کرد؛ در حالی که بر اساس نظریه های شخصیت پردازی در فیلم ، ما باید شاهد یک انسان واقعی و ملموس با تمام خصوصیات آن باشیم البته سازندگان اثر فکر اینجای کار را هم کرده اند ظاهرا وجود همسر برای یک سربازرس جنایی پلیس کمی دردسرساز است و نیازهای ویژه خود را می طلبد به همین خاطر هیچ چیز مثل یک مرگ شکوهمند و آرام نمی تواند عینیت او را در زندگی شخصیت اصلی فیلم توجیه کند در واقع ، فرمول شخصیت پردازی مجموعه های پلیسی خارجی بسیار ساده و سر راست است و اما سبک اجرایی مجموعه های پلیسی قدیمی مثل همین مجموعه ، به طور روشن بر نوعی واقعگرایی ساختگی دلالت می کند و کمتر می توان بارقه های از خلاقیت و تخیل در آن یافت اما نکته ای که با درک آن ، فیلمسازان امروز آلمان توانسته اند بر اعتبار صنعت و سیاست کشورشان تاثیر بگذارند، چرخش موضع و سلیقه مخاطبان ویژه آنهاست ؛ چیزی که در مجموعه های جدید آنها بخوبی دیده می شود و شاید به صورت رنگ و رو رفته و اندکی ناشیانه ، در مجموعه های مشارکتی تلویزیون خود ما نیز با آن رو به رو باشیم در گذشته ، این مجموعه ها صرفا به ارائه قصه و توانمندی نیروهای پلیس می پرداختند و شرکتهای بزرگ صنعتی تمایلی به خودنمایی و سرمایه گذاری نداشتند؛ اما با پژوهش هایی که انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که مردم عادی به صفحه حوادث روزنامه ها توجه ویژه ای دارند و چه جایی بهتر از این صفحه یا فضا برای تبلیغ محصولات صنعتی ؛! نکته ای که البته در مجموعه بازرس کرس نباید به دنبال آن گشت.به هر حال این مجموعه بدون تبلیغ ، یکشنبه شبها در جعبه جادو به نمایش در می آید و در پایان هر قسمت از آن به ما یادآوری می کند که اگر چه این حوادث واقعی است ، اما شما نباید غصه بخورید؛ زیرا کابوس حضور مهاجمان به آرامش شما، با حضور ما رنگ می بازد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها